در جهان امروز بسیاری از قدرتها در تلاش هستند با استفاده از ابزارهای رسانه ای که در اختیار دارند نهایت استفاده را در راستای جهت دهی به افکار عمومی دنیا صورت دهند و در این مسیر به دنبال آن هستند که با دست گذاشتن روی اعتقادات و تفکرات دینی ملت ها ، حقایق را در نزد ملل مختلف سبک شمارند و از هر طریقی که شده است افکار عمومی این کشورها را به آن چیزی که مدنظرشان است سوق دهند.
با توجه به منابع معرفتی در دین اسلام می توان دریافت که آخرالزمان صحنه نبرد میان جبهه خیر و جبهه شر است و آماج فتنه ها به حساب می آید. در عصر کنونی بهترین روش جنگ و ضربه به دشمن در جنگ نرم و اصول عملیات روانی است که بهترین و اثرگذارترین سلاح و ابزار آن رسانه است و امروزه بدون اغراق شاهد آماج فیلم ها و سریال هایی از سمت غرب هستیم که تفکر و مفهوم مهدویت را هدف گرفتند و آن را به هر شکل ممکن تخریب و تحریف می کنند.
در این میان پرورش نسل منتظر با اعتقادات ناب و خالص کاری مهم و به مراتب مشکل است که به عهده مومنان منتظر در هر عصر قرار دارد. از سمتی دیگر دشمن با حمله به ذهن کودکان با استفاده از رسانه، فیلم، انیمیشن، بازی، اسباب بازی و... در تلاش است تا ذهن پاک این کودکان را نسبت به مفاهیم اصیل آخرالزمان و مهدویت، مهندسی و به سمت و سویی خاص بکشاند، لذا بررسی تفکرات سازنده محصولات رسانه ای در پیشگیری و واکسینه کردن جامعه به ما کمک شایان توجهی خواهد کرد.
اهمیت رسانه
نیل پستمن در کتاب زندگی در عیش ، مردن در خوشی می گوید:
انتقال معلومات سه دوره دارد: ۱- گفتار ۲-نوشتار ۳-تصویر که دشمن برای انتقال و فرهنگ خود با استفاده از تمام امکانات از این ابزارها استفاده کرده است. امروزه آثار فرهنگی، رسانه ای و هنری متعدد عهده دار مباحث آخرالزمان شده اند. نگاه به این آثار بیان گر تلاش غرب در قالب ارائه محتوایی با ظاهری متفاوت و جذاب است که صحبت از پایان تاریخ و خطراتی دارد که بشریت را تهدید می کند.
اغلب در پایان این آثار، نجات بخشی یا منجی گرایی از دل غرب بر می خیزد و بشریت و جهان را نجات می دهد؛ با یک نگاه اجمالی در می یابیم که حجم فیلم های سینمایی و برنامه های تولیدی در شبکه های رسانه ای غربی در این سال ها در موضوع مهدویت و آخرالزمان شیعی با قبل از آن قابل مقایسه نیست، البته نگاه همه ی این برنامه ها و هدف آن ها تخریب و تحریف این اندیشه نجات بخش را دارند و جهان غرب با استفاده از این رسانه ها تلاش می کند تا بعد از تخریب و تحریف، مفاهیم مورد نظرخود را در جهت بهره برداری خاص به مخاطبش القا کند.
دو استراتژی صهیونیسم رو در رو با مهدویت
غرب و به ویژه صهیونیسم در خصوص جریان رسانی آخرالزمانی دو استراتژی را دنبال می کند؛ این دو استراتژی خط مشی مهم برنامه های آن ها برای جهان را دنبال می کند که اگر این دو استراتژی به طور دقیق تبیین شود می توان آنتی دکترین هایی طراحی و ارائه کرد که بی تردید توطئه های آن ها را خنثی خواهد کرد.
استراتژی اول: اسطوره سازی
صهیونیسم برای مشروعیت بخشیدن به کارهای شیطانی خود و همچنین ایجاد خط قرمز و تشکیل تفکرات تهاجمی از سال ها قبل با توجه به تاریخ بنی اسرائیل اسطوره هایی را برای خود قرار داده است که در فیلم ها به طور مستقیم و غیرمستقیم از آن ها دفاع می شود و ذهن مخاطبان را با استفاده از تکنیک های رسانه ای و فنون عملیات روانی مهندسی و مسموم می سازند تا چهره ای مطلوب و نجات بخش از خود به جهان معرفی کنند.
استراتژی دوم: بدل مباحث مهدویت
همزمان با استراتژی اول یعنی معرفی اسطوره ها، در استراتژی دوم بدل زدن مباحث مهدویت را پیش می برن؛ در آثار موجود بطور مثال تحریف و خدشه دار کردن مسائلی مانند:رجعت، ظهور، پساظهور و پسا آخرالزمان ، چهره منجی و توهین و افترا به انبیا و ائمه(علیهما السلام) قابل مشاهده است و متاسفانه برای تمامی سنین این کارها ساخته شده است.
می توان گفت اکثر انیمیشن های تولید شده دارای مفاهیم آخرالزمانی هستند که در این مقاله به سه گانه ی پاندای کونگ فو کار خواهیم پرداخت.