اسطوره در سینمای ایران
تحلیل دورههای انقلاب، جنگ و بازسازی مردمشناسی ارتباطی اسطوره و سینمای ایران
مردم شناسی ارتباطی اسطوره در سینمای ایران؛تحلیل دورههای انقلاب، جنگ و بازسازی اثری از علی اسکندری درباره ارتباط اسطوره و سینما و بازتابهایش در سینمای ایران در سالهای اخیر است.
این کتاب به لحاظ نظری سعی دارد به غنای ادبیات اسطورهای، بهخصوص در حوزۀ مردمشناسی ارتباطی در مطالعات رسانهها، کمک کرده و جای خالی تحلیل متون رسانهای را بر اساس نظریات این حوزه جبران کند. در این پژوهش، از مفاهیم نظری یا اصولی استفاده میشود که پژوهشگران پیشین تا حدودی از آن سود جستهاند؛ ولی از حوزۀ مردمشناسی ارتباطی و تحلیل سه دوره، در کنار تحلیل شخصیت قهرمان (گونه، کارکرد، جنسیت، سن و مراحل فرازوفرود قهرمان در سه دورۀ نامبرده) تاکنون بهرهگیری نشده است. همچنین جامعۀ آماری و دادهها و شیوههای تحلیل متفاوت، این اثر را از آثار مشابه متمایز میسازد. از اینرو، نتایج حاصل از این تحقیق ممکن است موجب آشنایی پژوهشگران با حوزۀ سینما و اسطوره و همچنین آشنایی فیلمسازان با اشکال قهرمانان تولیدشده در عرصۀ سینمای بعد از انقلاب شود. طبیعتاً شناخت وضع سیاسی اجتماعی هر دوره و سپس تولید اسطورههای قهرمان متناسب با آن وضع و درنهایت شناخت دلایل اقبال مخاطبان به برخی فیلمها، از نتایج دستیافتنی پژوهش این کتاب است.
بریدهای از کتاب اسطوره در سینمای ایران
کهنالگوی قهرمان درواقع، همان بخش «خودآگاه» روان است؛ قهرمانی که درون یکایک انسانها حضور دارد و در اشکال مختلف هنری، همچون داستان و موسیقی و نقاشی متجلی میشود. درحقیقت، هنرمند به تصویر ذهنی قهرمان حاضر در روان خود جان میبخشد و او را در معرض دید عموم قرار میدهد و غالبا خود نیز به این مسئله واقف نیست که شخصیت قهرمانش را چگونه خلق کرده است. به بیانی دیگر، کار اصلی کهنالگوی قهرمان کشف خودآگاه خویشتن فرد است؛ یعنی آگاهی به ضعفها و تواناییهای خودش، به گونهای که بتواند با مشکلات زندگی روبهرو شود. به محض اینکه فرد آزمایش اولیه را پشت سر بگذارد و وارد مرحلۀ پختگی شود، اسطورۀ قهرمان مناسبت خود را از دست میدهد؛ گویی مرگِ نمادینِ قهرمان سرآغاز دوران پختگی اوست (یونگ، ۱۳۸۶: ۱۶۲ تا ۱۶۴). کریستوفر ووگلر با مرتبط ساختن مفهوم قهرمان با نظریات فروید و یونگ راجع به ضمیر ناخودآگاه، از کهنالگوی قهرمان تعریفی ارائه داده است: قهرمان واژهای یونانی از ریشۀ خدمت کردن و محافظت کردن است. قهرمان یعنی کسی که آماده است تا نیازهای خود را فدای دیگران کند. به زبان روانشناسی، کهنالگوی قهرمان معرف چیزی است که فروید آن را «خود» مینامد... بخشی که خود را جدا از بقیۀ بشریت میانگارد... درنهایت، قهرمان کسی است که میتواند از محدودۀ «فراخود» فراتر رود... آن هویت فردی که خود را جدا از بقیۀ گروه میپندارد... مفهوم قهرمان از اساس در ارتباط با مفهوم ایثار است (ووگلر، ۱۳۸۷: ۵۹). درحقیقت، قهرمانان الگوهایی برای زندگی انسانها در دورههای مختلفاند و ارزشهای اخلاقی در هر دورهای توسط آنها به مردم شنوندۀ آن دوره منتقل میشده است؛ اما به مرور تحولاتی در نگاه به قهرمانان در ادبیات یونان به وجود آمد: قهرمانان که تا پیش از این خدایان و نیمهخدایان بودند، جایشان را به اشرافزادگان میدهند؛ قهرمانانی همچون پادشاهان و شوالیهها که خود دست به عمل میزدند. اما این تعریف نیز دچار تغییر میشود و قهرمانان جایشان را به شخصیتهای عامتری میدهند و صحنۀ مبارزۀ آنها دیگر میدان جنگ نیست...