
بعد از سقوطی تقریباً کشنده در جنگ جهانی دوم، لوئیس زامپرینی ۴۷ روز پر از رعب و وحشتی را به همراه دو تن از یارانش روی یک تکه الوار گذراند تا این که توسط نیروی دریایی ژاپن دستگیر و به یکی از اردوگاههای اسرای جنگی اعزام شد و...
- کارگردان : آنجلینا جولی

بعد از سقوطی تقریباً کشنده در جنگ جهانی دوم، لوئیس زامپرینی ۴۷ روز پر از رعب و وحشتی را به همراه دو تن از یارانش روی یک تکه الوار گذراند تا این که توسط نیروی دریایی ژاپن دستگیر و به یکی از اردوگاههای اسرای جنگی اعزام شد و...

«نگهبانان کهکشان» با ۸۳ هزار و ۸۷۱ تن کشته در جریان فیلم، عنوان مرگبارترین فیلم هالیوودی را از دهه ۱۹۴۰ تاکنون کسب کرد.
در این لیست نام «ارباب حلقهها» و «هابیت» دو فیلم پرفروشی که براساس رمانهای معروف «جی.آر.آر تالکین» ساخته شدهاند هم دیده میشود.
«نگهبانان کهکشان» با بازی «کریس پرت» اولین فیلمی است که نامش در این فهرست آمده است، در یکی از صحنههای پایانی این فیلم ۸۰ هزار نفر از شخصیتهای داستان کشته میشوند.
این تحقیقات از سوی وبسایت «گو کامپر» بر روی پرفروشترین فیلمهای سینمای هالیوود از دهه ۱۹۴۰ تاکنون انجام شده است. بررسیها نشان داده که تعداد مرگهای فیلمهای هالیوودی در طول دهههای اخیر افزایش پیدا کرده است.
هر فیلمی که به جنگ جهانی دوم ربط داشته باشد، به نوعی غم انگیز است اما تعداد کمی از آن فیلم ها (البته اگر همان تعداد کم هم وجود داشته باشد) به اندازه ی اقتباس سینمایی جو رایت از رمان تاوان نوشته ی ایان مک یوون ویرانگرند. رایت در این فیلم سینمایی ذره ذره تباهی رمان مک یوون را به تصویر می کشد و حتی شدت درگیرکننده تری به آن می بخشد. فیلم که به سه بخش مجزا تقسیم شده (و هر بخش با تراژدی ای که در ادامه رخ می دهد در ارتباط است) داستان زن انگلیسی جوانی (کایرا نایتلی) را روایت می کند که رابطه ی صمیمی اش با پسر خدمتکار (جیمز مک ایوی) به خاطر عدم خویشتن داری دختری کوچک به هم می خورد و به همین خاطر آنها فرصت درک خوشبختی در کنار یکدیگر را از دست می دهند و فرسنگ ها بین شان فاصله می افتد. تاوان با روایت داستانی که با ظرافت تمام جنبه های شخصی به خود می گیرد و مقطع زمانی قبل از نبرد دونکرک و وقایع بعد از آن را به تصویر می کشد، نشانه ای تکان دهنده از این واقعیت است که هر جنگ جهانی مجموع میلیون ها اودیسه ی بی نهایت شخصی است.

کسب اسکار بهترین کارگردانی توسط رومن پولانسکی با این فیلم یکی از غافلگیرکننده ترین پیروزی های تاریخ اسکار را رقم زد. کاملاً مشخص است که فیلم پیانیست برای پولانسکی، که در کودکی در پی از دست دادن مادرش در گتو کراکوف موفق به فرار از آنجا شد، اثری بی نهایت شخصی است.
پیانیست داستان موزیسین یهودی لهستانی تباری با نقش آفرینی آدرین برودی است که بعد از حمله ی نازی ها به لهستان سعی می کند هرطور شده زنده بماند. با وجود این که، کیفیت کارگردانی فیلم کاملاً از جنس سینمای پولانسکی است اما پیانیست در مقایسه با آثار دیگر پولانسکی یکی از سرراست ترین و غیرکنایی ترین روایت ها را دارد. فیلم داستان بی نهایت ساده ای را تعریف می کند و بی آنکه از ابزارهای پیرنگی برای تحریک احساسات تماشاگران استفاده کند به مسئله ی بقاء در دل ویرانی می پردازد. با وجود این، بررسی آرام و بی تکلف آن درباره ی زندگی هنر و شیطان باعث شده پیانیست به یکی از تکان دهنده ترین فیلم هایی که تا به حال ساخته شده است تبدیل شود.

«راه های افتخار« استنلی کوبریک »(1957)
« راه های افتخار» نخستین اثر مهم «استنلی کوبریک» به علت مایه های ضدجنگ اش از فیلم های مهم ضدجنگ تاریخ سینما نیز به حساب می آید. داستان فیلم تلخ و گزنده است. یک هنگ از ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول در یکی از نبردهای سنگین، شکست سختی می خورد! در این بین، سه تن از سربازان این هنگ که بی گناه هستند، انتخاب می شوند و به دادگاه نظامی فرستاده می شوند تا گناه این شکست را به عهده بگیرند! در نهایت آن سه سرباز به جوخه اعدام سپرده می شوند. آنها قربانی بی عدالتی می شوند که «جنگ» مسبب آن است. فیلم کوبریک نشان دهنده نابودگر بودن پدیده جنگ حتی به دور از جبهه های نبرد است.

داستان
عنوان اصلی: Pelé: Birth of a Legend | پسربچه سیاه پوستی که در محله های فقیرنشین سائوپائولو زندگی می کند، برای ورود به تیم های باشگاهی، آنقدر تمرین می کند که کم کم تبدیل می شود به ستاره فوتبال برزیل؛ ستاره ای به نام «پله» که برزیل را تبدیل به قهرمان جهان کرد.

فیلم ها و سریال هایی که زمینه برای بروز داعش را فراهم کردن "چگونه هالیوود افکار عمومی را برای داعش آماده کرد؟

تقریبا اکثر تولیدات هالیوود در دو سال گذشته به ویژه در بخش سریال که قرار است ساعت ها به طور متمادی یا متناوب مخاطب را پای خود بنشاند یک مولفه جدید را با محتوایی قدیمی در خود دارد؛ محصولاتی که بیش از همیشه به خشونت بی حد و حصر قهرمانان این سریال ها اختصاص دارد اما نه خشونتی در بستر دنیای امروز و با مولفه های مدرن بلکه بدوی و با متوحشانه ترین شکل آن که عمدتا در سربریدن خونسردانه مخالفان حتی از سوی شخصیت های نسبتا مثبت داستان متجلی می شود.
زمانی، « خون آشام » بارزترین نمونه تولیدات سینمایی هالیوود را در ژانر وحشت و خشونت به خود اختصاص داده بود . فیلم «اره» را هم در فضای امروزی و از حیث ابزارهای اعمال خشونت در دنیای مدرن می توان به عنوان نمونه فیلمی مستقل از این دست تولیدات نام برد، اما ترویج و عادی سازی خشونت در تولیدات جدید این کمپانی عظیم در کارکردی متفاوت، این بار با توسل به ابزارهای بدوی خونریزی مانند شمشیر و خنجر، نقش های خشونت بار دیگری را با جلوه ویژه و متمایزی می آفریند؛ در سریالی که بسیار فراگیر است و «بازی تاج و تخت» نام دارد.

در اغلب جنگها، از تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان به عنوان یک حربه نظامی و به مثابه یک استراتژی جنگی برای تحقیر زنان استفاده شده است. به نوشته لیوسیندا مارشال در مقاله «نظامیگری و خشونت علیه زنان دو روی سکه دیگریسازی»، خشونت علیه زنان، جزو خصلت ذاتیِ میلیتاریسم است. به نوشته او، در جنگها غالباً بدن زنان بخشی از زمین جنگی محسوب میشود که نیروهای متخاصم برسر آن یا بر روی آن نبرد میکنند. بدن زنان اغلب جزو غنایم جنگی به حساب میآید و یا تحت عنوان کلی «خسارات فرعی» جنگ نادیده گرفته میشود.
قطعاً باید بین فیلمهای ساب ژانر «تجاوز/انتقام» و یا «اکسپلویتیشن موویز» (exploitation movies) با فیلمهایی که موضوع آنها تجاوز دستهجمعی به زنان در جنگهاست تفاوت قائل شد. در دسته اول که بیشتر مربوط به فیلمهای هالیوودی است، روایت عمدتاً به این شکل پیش میرود:
زنی مورد تجاوز یک نفر یا دستهای از آدمها قرار میگیرد و تا سرحد مرگ شکنجه میشود.
زن زنده میماند و خود را برای انتقام گرفتن آماده میکند.
زن بعد از پیدا کردن آمادگی جسمی و روحی لازم وارد عمل شده و به سراغ متجاوزان میرود و آنها را به سزای اعمالشان میرساند.

عملیات انجام شده توسط ارتش و نظامیان ایالات متحده آمریکا در بسیاری از فیلم های ساخته شده در هالیوود به صورتی خارق العاده و دور از ذهن به تصویر کشیده می شوند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران، شاید اگر ناتوانی نیروهای آمریکایی در جنگ های متعدد و تعداد کشته های بسیار آنها را در جنگ های زیادی که در اکثر آنها خود آمریکا عامل جنگ افروزی بوده را نمی دیدیم، باور نمی کردیم که آمریکا در جنگ های چریکی ضعیف تر از بسیاری از کشورهاست، چرا که هالیوود همیشه درباره نیروهای آمریکایی و به طور کلی قوه نظامی آن کشور آن قدر اغراق کرده است که بیننده اگر در میدان جنگ واقعی عجز آن را نمی دید شاید سربازان آمریکایی را روئین تن یا موجودی فراتر از انسان می شمرد.
این تصویر اغراق آمیز همیشگی، به قدری حرفه ای ترسیم می شود که هر بار بیننده را با وجه دروغین دیگری از نیروی نظامی آمریکا روبه رو می کند. بی شک این حرکات هدفمند در آینده رنگ های تازه ای به خود خواهد گرفت.
سینمای جنگی هالیوود همیشه به دنبال دو هدف بزرگنمایی قدرت نظامی آمریکا و دامن زدن به توهم توطئه علیه آمریکاست.

کیهان نوشت: رسانههای غربی پس از حضور فعال ایران در زدن تیر خلاص به این گروه جهنمی و بیرون راندن آن از عراق و سوریه و به خصوص پس از پیام روشنگرانه و کوبنده سردار سلیمانی، تلاش وسیعی را آغاز کردهاند تا نقش ایران را در این پیروزی جهانی کمرنگ ساخته و از نیروهای خویش قهرمان بسازند. همان حیله و ترفندی که در طول تاریخ به کار برده تا با پروپاگاندا و جنگ روانی و فریب رسانهای، خادم را به خائن و خائن را به خادم تبدل سازند، قهرمانان و آزادیخواهان واقعی را دیکتاتور و ظالم بنمایانند و اعمال ستمگرانه و جنایتکارانه خود را حفظ حقوق بشر و ترویج آزادی نامگذاری کنند.
برخی از اخبار رسیده حاکی از آن است که چند پروژه سینمایی با بودجههای هنگفت برای چنین تبلیغاتی در هالیوود در حال پیشتولید قرار گرفته و عنقریب است که سال آینده شاهد چند فیلم سینمایی با موضوع مبارزه آرتیستهای آمریکایی با داعش باشیم که احتمالا در آنها اگر نیروهای ایرانی در کنار داعش تصویر نشوند، قطعا یا به گونهای منفعل نشان داده میشوند و یا اساسا نشانی از آنها دیده نمیشود!
چنان که قرار است حدود یکماه دیگر فیلمی از سینمای هند با نام «تایگر زنده است» به روی پردهها برود که در آن «سلمان خان» به جنگ داعش رفته و برای نجات پرستاران اسیر هندی، تعداد زیادی از آنان را ناکار میسازد!

در حالی که کمپانی «پارامونت» پخش بینالمللی پادماواتی را به عهده گرفته، صدای اعتراضها در هند بلند شده است؛ اعتراضهایی که به قرارداد همکاری سازندگان این درام تاریخی باشکوه با کمپانی سرشناس هالیوودی مربوط نمیشوند! و در واقع از جانب فعالان هندوست که نسبت به روایت این داستان تاریخی و برخی مسائل آن معترضاند. در حالی که سازندگان فیلم میگویند داوطلبانه اکران عمومی آن را عقب انداختهاند، رسانههای گروهی ترجیح میدهند از عنوان «توقیف» استفاده کنند.
دامنهی این اعتراضها آن قدر زیاد بوده است که تهیهکنندگان فیلم یک نمایش خصوصی را برای گروههای هندو و رهبرانشان ترتیب دادهاند. آنها امیدوارند این نمایش بتواند نگرانیها را برطرف کند و اکران پادماواتی بدون جنجال باشد. این درام تاریخی پرخرج را فیلمساز مطرح سانجای لیلا بانسالی کارگردانی کرده است؛ همان فیلمسازی که در دو دههی اخیر تعدادی از بهترین و موفقترین محصولات بالیوودی مثل دوداس، رام و لیلا و باجیرائو مستانی را ساخته است؛ که در کنار موفقیت تجاری، منتقدان را هم راضی کردهاند. در واقع بانسالی با فیلمهایش سبک تازهای را برای سینمای هند به ارمغان آورده است که صحنهآراییهای باشکوه با لباسها و رنگهای خاص، مشخصهی اصلی آن است. گروهی از منتقدان داخلی و خارجی آثار بانسالی را «چشمنواز» توصیف کردهاند.
سخن پیرامون سلطهی اختاپوسی صهیونیسم بر هنر هفتم بسیار است؛ سلطهای که تمام ارکان این هنر دیداری را شامل میشود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره نمود:
سرمایهگذاری شرکتهای فیلمسازی و پخش فیلم، فیلمنامهنویسی و پرورش ستارگان سینما و همچنین انتخاب این ستارگان در فیلمهایی که قرار است در خدمت اهداف و آرمانهای صهیونیسم باشد.
استراتژی فرهنگی صهیونیسم بینالملل بسیار پیچیده و دراز مدت است. این استراتژی تنها به تولید فیلمهای صهیونیستی محدود نمیشود، بلکه به گونهای است که امکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این حرکت شوم فراهم میسازد.
بدینسان فرصت ساخت فیلمهای سالم و ارزشی هر روز در جهان کمتر و محدودتر و در عوض، راه برای ساخت فیلمها و آثار مغرضانه و نژادپرستانه صهیونیستی باز میشود. تبلیغات صهیونیستها هر روز به اشکال مختلف ادامه مییابد و آنها از هر فرصتی هرچند کوچک، برای تثبیت موقعیت خود در عرصه هنر هفتم به ویژه جشنوارههای بینالمللی بهره میبرند.
به عنوان مثال در دهه 1960 میلادی این شعار مطرح شد که: «یک دلار میدهم، یک عرب را بکش!»، این شعاری بود که سالها در اوج جنگ میان اعراب و اسرائیل توسط خبرگزاریها و رسانههای گروهی صهیونیستی به شکلی گسترده رواج یافت.

روزی دیگر بمیر (به انگلیسی Die Another Day) عنوان بیستمین فیلم از سری فیلمهای جیمز باند است که لی تاماهوری کارگردانی آن را به عهده داشته و پیرس برازنان برای چهارمین بار در نقش جیمزباند ظاهر شده است. هالی بری نیز در این فیلم حضور دارد. این فیلم در سال ۲۰۰۲ اکران شد. این فیلم پر از استفاده فحشاء و صحنه های جنسی و استفاده از الکل و مواد مخدر است.
داستان فیلم
جیمز باند (پیرس برازنان) به کره شمالی فرستاده شده تا سرهنگ مون، رهبر نظامی را به قتل برساند. برنامه مطابق نقشه پیش نمیرود ولی مون ظاهراً به قتل میرسد و معاونش، زائو مجروح و جیمز باند دستگیر میشود.
پس از چهارده ماه شکنجه و بازجوئی، جیمز باند را با زائو مبادله میکنند ولی جیمز باند پس از آزادی پی میبرد که دولت بریتانیا و رئیسش، M حالا او را مهرخ سوخته تلقی میکنند.

قصههای جاسوسی – امنیتی جنگ سرد را از هر زاویه که بررسی کنیم، همچنان شنیدنی و جذاب است. نکته جالب اینجاست که روایتهای جنگ سرد با زبان سینما در همه جای دنیا مشتری فراوانی دارد. با اینکه سرنوشت جدال دو بلوک شرق و غرب مشخص شد و بیش از ربع قرن از آن دوران میگذرد، اما پشت پرده ماجراهای جنگ سرد هنوز شنیدنی است. فیلم ساخت آمریکا، ضمن بازخوانی بخشهای ناگفتهای از جنگ سرد در آمریکای جنوبی، از شخصیتی یگانه در دهه 70 و 80 رمزگشایی میکند.

فیلم سیاسی جدیدی که آنجلینا جولی ساخته و نام آن «آنها ابتدا پدر مرا کشتند» است و شبکه نت فلیکس آن را تهیه کرده، در فستیوال اخیر تلوراید آمریکا با استقبال سینما دوستان و ارباب جراید مواجه شد. جولی که در مراسم پخش این فیلم در تلوراید تمامی شش فرزند خوانده خود را هم که بین ۹ تا ۱۶ سال سن دارند، همراه آورده بود، در این فیلم زندگی و تجربیات یک کودک سرباز را در زمان حکومت «خمرهای سرخ» در کامبوج در اواسط دهه ۱۹۷۰ براساس رُمانی از لونگ اونگ به تصویر می کشد و کشتارهای وسیع آن ایام را در رویارویی چپ گراها و گروههای مخالف آنان به نمایش می گذارد. وی در تلوراید گفت: وقتی فیلم ام را برای بازماندگان آن کشتارها پخش کردم بیش از پیش فهمیدم که تاثیرگذاری مدیوم سینما در این موارد چقدر زیاد است.
نام کامل فیلم فوق «آنها ابتدا پدر مرا کشتند: یک دختر کامبوجی به یاد می آورد» است و لااقل برای جولی به گونه ای یک پروژه شخصی و یک حرکت الزامی و مفید تلقی می شود زیرا یکی از پسر خوانده های او که مادوکس نام دارد، در سال ۲۰۰۲ و در یک یتیم خانه در کامبوج به جولی معرفی شد و همان جا وی تمایل یافت که چتر حمایتی خویش را بر فراز سر این پسربچه که حالا یک نوجوان برنا است قرار بدهد و از رنج های وی بکاهد. جولی می گوید در راه تهیه این فیلم از کمک و حمایت بخشی از هیأت حاکمه فعلی کامبوج برخوردار شد و می افزاید: وقتی یکی از صحنه ها را در حضور مردم رنج دیده کامبوج می گرفتیم ابراز احساسات زیادی صورت گرفت. آنها پس از دقایقی نزد من آمدند و گفتند حاضرند تجربیات شخصی خود را به من بگویند و من نیز برای این مهم ابراز آمادگی کردم. به واقع فقط فیلم و سینما است که می تواند اینگونه قلب ها را به حرکت در آورد و موجب نزدیکی افکار و زدودن نسبی صدمات گذشته شود.

نام فیلم : ابتدا آنها پدر مرا کشتند 2017 – First They Killed My Father 2017
ژانر : زندگینامه,درام,تاریخی
سال انتشار : 2017
محصول کشور : آمریکا
کارگردان :Angelina Jolie
بازیگران : Sareum Srey Moch, Phoeung Kompheak, Sveng Socheata
خـلـاصــــه داسـتـان: در جنگهای داخلی کامبوج بیش از دو میلیون کامبوجی قتل عام شدند در این میان دختر پنج ساله ای مجبور شد از خانه و خانواده اش در پنوم پن دوری کند و به عنوان یک سرباز کودک آموزش ببیند…

راین جانسن مدت زمان فیلم جدیدش از مجموعهی «جنگهای ستارهای» را تأیید کرد؛ فیلمی که ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) روی پرده سینماها خواهد رفت.
هنر و تجربه به نقل از ایندیوایر نوشت:وقتی ماه آینده «جنگهای ستارهای: آخرین جدای» اکران شود، با زمان ۱۵۰ دقیقهای خود رکورددار میشود و به عنوان طولانیترین فیلم این مجموعه در یادها خواهد ماند. راین جانسن کارگردان این موضوع را در نشست مطبوعاتی بینالمللی فیلم تأیید کرد. «آخرین جدای» با این مدت زمان، دستکم پانزده دقیقه طولانیتر از آخرین فیلمهای این مجموعه خواهد بود؛ «فورس بیدار میشود» و «روگ اول» بهترتیب ۱۳۵ و ۱۳۳ دقیقه زمان دارند.
رکورددار قبلی این مجموعه، «جنگهای ستارهای: قسمت دوم، حملهی کلونها»ی جرج لوکاس محصول ۲۰۰۲ بود که ۱۴۲ دقیقه زمان دارد. «انتقام سیت» ۱۴۰ دقیقهای است و همهی فیلمهای سهگانهی اصلی در بازهی زمانی ۱۲۰ تا ۱۳۵ دقیقه قرار میگیرند.