بوی پیراهن یوسف نام فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا و محصول سال ۱۳۷۴ میباشد. آهنگساز اثر مجید انتظامی و دستیار کارگردان فیلم آتیلا پسیانی هستند.
خلاصه داستان:
دایی غفور راننده یک تاکسی فرودگاه، با وجود همه مدارکی که ثابت میکند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز فکر میکند که او زنده است و حتی حرف دامادش اصغر را که همرزم یوسف بوده قبول نمیکند. او با این که پلاک یوسف را هم در شکم یک کوسه یافتهاند، همیشه منتظر است پسرش بازگردد. دایی غفور در فرودگاه با دختر جوانی به نام شیرین آشنا میشود که برای یافتن برادرش خسرو که در جنگ گم شده از اروپا به ایران آمدهاست. یکی از آزادگان که در زندان با خسرو، برادر شیرین بوده و به ایران بازگشته، با شیرین تماس میگیرد و میخواهد اطلاعاتی بدهد. شیرین و دایی غفور به دیدن او میروند و آزاده به آنها میگوید که خسرو سالم است و به زودی بازمیگردد. اما پنهانی به دایی غفور میگوید که نتوانسته حقیقت را به شیرین بگوید، زیرا خسرو در جریان یک اعتصاب در اردوگاه اعدام شدهاست. اصغر، داماد دایی غفور که معالجه اش را در آلمان ناتمام گذاشته و برگشته، مانند دایی غفور فکر میکند یوسف زنده است. به همین دلیل به مرز قصرشیرین ـ محل ورود اسرا ـ میرود. شیرین در تدارک استقبال از خسرو است که از حقیقت آگاه میشود. او به دایی غفور اعتراض میکند که میخواسته او را هم مانند خودش، اسیر توهم بازگشت عزیزش کند. شبی که شیرین قصد رفتن به پاریس را دارد، اصغر تلفنی به دایی غفور خبر میدهد که اطلاعاتی از خسرو به دست آمده و او به زودی به ایران بازمیگردد. دایی غفور و شیرین شبانه به سمت قصر شیرین حرکت میکنند. صبح روز بعد، هنگامی که شیرین در میان آزادگان به دنبال خسرو میگردد، ناباورانه یوسف را میبیند و مژده بازگشت عزیز دایی غفور را به او میدهد.
سینما و تلویزیون، هنر-صنعتهایی هستند که به شدت علاقهمند به برخورد و اکشن و موقعیتهای تضادآفرین و نحوه غلبه بر این موقعیتها و بازگشت به شرایط تعادل هستند. در حقیقت داستانهای واقعی اسارت، جان میدهند برای ساخت سریالها و فیلمهای سینمایی و ... . اصلاً خود این داستانها اگر به درستی روایت شوند، بدون هیچ تکنیک روایی و ...، میتوانند جذب کننده مخاطبان باشند. سینمای ایران نیز نسبت به این موضوعات بکر و سینمایی، البته بیتفاوت نبوده و نسبت به آنها ادای دینی داشته است. نگاهی به چند مورد از این ادای دینها میاندازیم.
آلبوم موسیقی متن فیلم سینمایی «به وقت شام» در ۲۲ قطعه با هنرمندی کارن همایونفر دوشنبه ۱۷ اردیبهشت با حضور ابراهیم حاتمی کیا، کارن همایونفر و جمعی از اهالی سینما و موسیقی در پردیس کورش رونمایی می شود.
مراسم رونمایی از این آلبوم موسیقی در اکران مردمی فیلم «به وقت شام» در سانس ساعت ۲۲ در پردیس سینمایی کورش با حضور سینمادوستان برگزار خواهد شد.
گفتنی است کارن همایونفر سیمرغ موسیقی متن سی و ششمین جشنواره فیلم فجر را برای موسیقی فیلم «به وقت شام» از آن خود کرد.
دوست عزیز منتقدی در نقدش بر پایتخت 5 نوشت:
امشب قسمت آخر پایتخت پخش شد
و هیچ نشانی از مدافعین حرم و سردار سلیمانی و سردار همدانی و سردار فلانی و بهمانی در جنگ سوریه نبود دریغ از یک سرباز ایرانی که در بزنگاه داعش از ناموس ایرانی اش دفاع کند، درست مثل بوقت شام که هیچ خبری از سپاه و مدافعین ایرانی نبود....!
اما به نظر میرسد
این سبک روایی که درام،داستان و موضوع مدافعان و ناجی بودن فرهنگ ایرانی- اسلامی به محوریت ایران کانون توجه باشد رو بهتر از این نمی شد به تصویر کشید
این اول اشتباه بود که عکس یا نمادهای مستقیم سرباز ایرانی وارد داستان می شد
بلکه فرهنگ ایرانی و شیعی ناجی معرفی شدند بهتر کار در آمد
مثل فیلم های هالیوودی
به گزارش ایسنا، در جشنواره فجر امسال در کنار فیلمهایی با موضوعات و ژانرهای متفاوت، آثاری هم هستند که نام سازندهاشان سابقهای از ساخت فیلم با موضوع جنگ و دفاع مقدس دارد مثل ابراهیم حاتمیکیا و پرویز شیخطادی، اما کارگردانهایی هم هستند که مخاطبان سینما در وهله اول هیچ تصوری از تماشای یک فیلم جنگی از آنها ندارند.
ابراهیم حاتمیکیا یکی از فیلمسازان حاضر در جشنواره سیوششم است که پس از ساخت فیلم «بادیگارد»، امسال با فیلمی به جشنواره میآید که به نوعی در حوزه جنگ طبقهبندی میشود.
«به وقت شام» با بازی بابک حمیدیان، هادی حجازیفر، جواد عزتی و جمعی از بازیگران اهل سوریه، به حوادث منطقه و اسلام تکفیری میپردازد و روایتگر ماجرایی از هواپیمای کمکی ایران به سوریه است که برای فرود در فرودگاه دمشق دچار مشکل میشود.
حاتمیکیا با ساخت فیلمهایی همچون دیدهبان، مهاجر، وصل نیکان، از کرخه تا راین، خاکستر سبز، بوی پیراهن یوسف، برج مینو، روبان قرمز، موج مرده و آژانس شیشهای از فیلمسازان بنام حوزه جنگ و دفاع مقدس در سینمای ایران شناخته میشود.
خلاصه داستان:
«وحید» دانشجوی سال آخر رشته سینما که به دنبال موضوعی برای فیلمنامهنویسی است به توصیه یکی از دوستانش به جبهه میرود و طی حوادثی به خط اول رفته و با تانکی همراه میشود. ضمن یک حمله، تانک در منطقه راهش را گم میکند و «وحید» عملا وارد جنگ میشود. وی در این مرحله حقایق تازهای در مییابد و آنها را به صورت فیلمنامه در میآورد.
کارگردان: حمیدرضا آشتیانیپور
نویسنده: سید مجید امامی
بازیگران: مجید مجیدی ، عطاءالله سلمانیان، عبدالحسن برزیده
«هنگامه» با بازی امین ایمانی و سوگل طهماسبی در جشنواره فیلم عمار تقدیر شده است.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: هنگامه همسر حامد، روزهای آخر امتحانات خود را پشت سر میگذارد و اوضاع روحی خوبی ندارد. شهادت یکی از دوستان خانوادگی آنها، برنامههای حامد را تغییر میدهد. حالا حامد برای هنگامه خبر مهمی دارد...
هشتمین دوره جشنواره عمار با محوریت «کار و کارگر» و در یادبود 14 هزار شهید کارگر، از ششم الی پانزدهم دی ماه همزمان با ایام بزرگداشت حماسه مردمی «نه دی» در تهران و نقاط مختلف کشور برگزار میشود.
ورس ابوصالح کارگردان فلسطینی در مراسم بررسی و نمایش فیلم «پالتوی گشاد» در دانشگاه قرهبوک ترکیه با بیان اینکه فیلمهای ساخته شده با موضوع فلسطین برای معرفی مساله این کشور کافی نیستند، تصریح کرد: هرچه بیشتر در این زمینه فیلم تولید شود، مساله فلسطین نیز بیشتر و سریعتر به گوش مردم جهان رسانده می شود.
وی درباره هدف خود از ساخت فیلمهایی با موضوع فلسطین گفت: تلاش می کنم در فیلمهایم فلسطین را به جهان معرفی کنم.
این فیلمساز فلسطینی ادامه داد: دهها داستان دردناک در فلسطین وجود دارد که باید از طریق هنر بازتاب داده شوند. هنرمندان باید بیش از پیش از طریق فیلم ها و آهنگ ها به این حکایت ها اهمیت دهند. من هم تلاش کردم از طریق فیلم دردهای مردم کشورم را به گوش جهانیان براسانم. تولید فیلم و ساکت نبودن در قبال رنج و دردهای جاری مردم فلسطین بزرگترین سلاح من است.
پوستر انگلیسی فیلم سینمایی «من یوسفم، مادر» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا فرطوسی، با بازی «عباس غزالی» و بازیگر سرشناس سینمای عرب؛ توسط طاها ذاکر گرافیست ایرانی طراحی شد.
«من یوسفم مادر» نخستین اثر سینمایی محمدرضا فرطوسی توسط طاها ذاکر گرافیست ایرانی طراحی شد؛ در این فیلم که در ژانر دفاع مقدس و به زبان عربی تولید شده است ک عباس غزالی از بازیگران سینمای ایران در کنار زهرا الربیعی بازیگر عراقی و سرشناس سینمای عرب به ایفای نقش میپردازند و حمیده موسوی، حمید حمیدی و احمد حیدری از دیگر بازیگران آن هستند.
«محمدرضا فرطوسی» پیش از ساخت «من یوسفم، مادر» با مستندهای خود همچون؛ «ایران، جنوب غربی» در مهمترین جشنوارههای مستند دنیا از جمله؛ ایدفا، هات داکس، مونیخ، «ژان روش» پاریس، داکیوتاه آمریکا، دبی، بارسلونا و ... حضور داشته و جوایز متعددی نیز کسب کرده است.
بادیگارد - Bodyguard
خلاصه داستان:
-چرا این قدر دیر اومدی؟ -ماموریت بودم! -شغلت چیه؟ -تو حفاظتم! -نگهبانی؟ -محافظم! -آهان پس بادیگاردی…
داستان فیلم بادیگارد در مورد شغل حفاظت از اشخاص مهم می باشد که نقش اصلی آن را پرویز پرستویی (در نقش حیدر) ایفا می کند.
فیلم سینمایی «ریسمانی نزدیکتر از رگ» با کارگردانی مسعود اطیابی و نویسندگی جعفر حسنی، محصول مشترک ایران و لبنان و تولید سال 1390 است و جورج شلهوب، منی کریم، محمد علاءالدین و ان ماری سلامه در آن به افای نقش پرداختهاند.
داستان این فیلم درباره چگونگی زندگی شانزده ساله اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی است و در خلاصه داستان آن آمده است: در جنوب لبنان، پیرمردِ کشاورز (ابوهانی) بر لبه درهای سر سبز خانهای نو برای خانوادهاش بنا کرده است. با اشغال جنوب، خانه به دست دشمن میافتد و تبدیل به مقر نظامی آنان میشود. پیرمرد که نمیتواند از خانه اش دل بکند، به عمارت کهنه و متروکه پدری در سمت دیگر دره نقل مکان میکند. حالا کار هر غروب او این شده که روی چهارپایه چوبی، در بالکن خانه قدیمی بنشیند، به سیگارش پک بزند و نگاه حسرت بارش را به خانه اشغال شده و سربازان درون آن بدوزد تا آنکه در پی اقدام مجاهدین پادگان نظامی نابود میشود.
داستان فیلم:
زنی یهودی که پس از مرگ همسرش، با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است، کودک 8-7ساله خود را درپی اقدامات حقوقی و اصرارهای زیاد پدربزرگش برای مدت کوتاهی به وی میسپارد. پدربزرگ کودک که یکی از سران جریان فکری صهیونیسم است در جواب نگرانیهای مادر، وعده میدهد که او یک ماه بیشتر اینجا نمیماند و پس از آن، کودک با اراده خود هر کجا که خواست میتواند برود.پرویز شیخطادی در این فیلم ماجرای استحاله فکری و ذهنی این کودک و حرکت از فطرت پاک انسانی تا تبدیل شدن به موجودی خشن، خطرناک و خونریز را به تصویر کشیده است. این فیلم در واقع در مورد آموزشهای ایدئولوژیک صهیونیسم به فرزندان خود میباشد.
فیلم سینمایی «لبنان عشق من» به کارگردانی حسن کاربخش داستان ماری، امدادگری فرانسوی است که همراه با نیروهای صلیب سرخ به کمک آسیب دیدگان جنگ اسراییل و لبنان آمده است. او و همکارانش هنگامی که تعدادی از بچه های بی سرپرست را از خیابان جمع کردهاند، توسط نیروهای اسراییلی در جاده متوقف میشوند. اسراییلیها که حضور نیروهای صلیب سرخ را به عنوان شاهدان جنایتهای خود مزاحم می بینند، آمبولانس را منفجر می کنند. ولی ماری موفق به فرار میشود.
فیلمسینمایی «بازمانده» به عنوان یکی از بهترین آثار ساخته شده درباره جنایات رژیم صهیونیستی، ادای دینی است که سینمای ایران به این وقایع دلخراش داشته است.
فیلمی که زندهیاد سیفالله داد آن را به یادگار گذاشت و با گذشت سالها و ساخت فیلمهای دیگری درباره موضوع مظلومیت مردم فلسطین، هنوز به عنوان تأثیرگذارترین اثر محسوب میشود.
کارگردان: سیفالله داد
تهیهکننده: منوچهر محمدی، منوچهر عسگرینسب، سیفالله داد
عنوان: رویاهای یک ملت (درباره سینمای فلسطین)
ویراستار: حمید دباشی
چکیده:
این کتاب منبعی ارزشمند است که با اتخاذ رویکردی هستیشناسانه و معرفتشناسانه نظریه و عمل را در هم میآمیزد و موضوع سینمای فلسطین را از منظر گفتمانهای مختلف از جمله زیباییشناسی، روایتشناسی، مطالعات فیلم، نقد ادبی، نقد فیلم، مطالعات فرهنگی، فمینیسم، روانکاوی، زبانشناسی و غیره مورد کنکاش قرار میدهد. از این رو سینماپژوهان با مطالعه کتاب میتوانند به درک عمیقتری نسبت به سینمای فلسطین دست یابند.
پس از 30 سال سند جدیدی باعث مشکوک شدن نیروهای اطلاعات به مفقود الاثر شدن فرمانده گردان غواصان می شود. در پی کشف این راز ابهامات جدیدی هویدا می گردد و…
در سینمای ما طی بیش از شش سال نبرد مستقیم قوای نظامی کشورمان با داعش، به جز یک فیلم بلند که توسط یک فیلمساز جوان هنوز فیلم بزرگ و مطرحی درباره این موضوع دیده نشده است.
به گزارش سینماپرس، نبرد با تکفیری ها در عراق و شام پایان یافت، اما این جنگ در عرصه نرم و فرهنگی ادامه خواهد داشت. یکی از میدان های مهم این تقابل، رسانه های تصویری و به ویژه سینماست. همچنان که سایت بی بی سی فارسی اخیرا گزارشی را درباره داعش منتشر کرد که طی آن اشاره ای به نقش ایران و حتی جبهه مقاومت در سرنگونی خلافت داعش نداشت و این پیروزی را به نام غرب ثبت کرد! در حالی که بی بی سی و یارانش تا چندی پیش از تروریستی خواندن داعش ابا داشتند و حتی عنوان جعلی «دولت اسلامی» را درباره آن به کار می بستند و در حمایت از تکفیری ها به مدافعان حرم توهین می کردند، اما حالا ناگهان خود را عامل اصلی شکست داعش معرفی می کنند. مشخص است که جنگی پیچیده و پرچالش در عرصه رسانه علیه محور مقاومت آغاز شده است، به ویژه اینکه چند کشور صاحب سینما در جهان، آثاری را در این باره تولید کرده اند یا در دست تولید دارند.
به طور مثال، هند که اساسا هیچ نقشی در حوادث سال های اخیر غرب آسیا نداشت، اما به خاطر درک اهمیت این موضوع، با حضور سلمان خان ستاره مشهور خود، یک فیلم را درباره داعش تولید کرده که به زودی اکران خواهد شد. هنوز از آنچه بالیوود درباره این جنگ به نمایش درخواهد آورد خبری نداریم، اما احتمالا تصویر این فیلم با واقعیت تطابق چندانی نخواهد داشت. اما به هر حال این فیلم چه واقعی و صادق و منصف باشد و چه تحریفگر واقعیت، با توجه به حضور یک ستاره معروف و محبوب، در انظار صدها میلیون نفر خواهد نشست و تصویر آن به عنوان بخشی از تاریخ، حداقل در ذهن گروهی از مردم دنیا به ثبت خواهد رسید.
داستان کوتاه یک زندگی بزرگ
صادق دقیقی برای اولین فیلم سینمایی بلند خود سراغ سوژهای جنگی و مخاطبی نوجوان رفته است.
داستان فیلم به اوایل جنگ و حمله عراق به خرمشهر باز می گردد. نوجوانی بهرغم سن اندک خود، پا به پای مردان و زنان مجاهد شهر، قصد دفاع از وطن خود را دارد اما در همان ابتدا به دست نیروهای عراقی می افتد و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد اما اعتماد عراقیها را جلب کرده و مواد غذایی، مهمات و گرای دشمن را به نیروهای ایرانی می رساند. فیلم قصۀ مقاومت دلیرانۀ مردم خرمشهر در برابر متجاوزان بعثی است که ظرفیتهای روایی و سینمایی تمامناشدنی دارد اما پرداخت نامناسب در این فیلم از شخصیت حقیقی شهید بهنام محمدی، تماشاچی را زده میکند؛ حرکت مستمر و حوصله سربر تانکهای عراقی و از این کوچه به آن کوچه دویدنهای بهنام و نهایتا رگبار گلولههایی است که بهسویش شلیک میشود و البته هیچگاه به او نمیرسد!