اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

هرملتی که تاریخ را نخواند، ناگزیر به تکرار آن است. این جمله را همه آن‌قدر شنیده‌ایم که به راحتی از کنارش می‌گذریم؛ این پدیده یعنی ابتذال و نخ‌نما شدن مفاهیم و راهبردهای اساسی و کلیدی در نظر اکثریت جامعه، خود امر خطرناکی است که نباید به سادگی از کنارش گذر کرد و نباید اجازه داد که تکرارها و کلیشه‌‌سازی‌ها ما را از حقایق مهم پشت بعضی جمله‌ها غافل کنند.

۱۶۷ سال پیش در چنین روزی معاهده ننگینی که آن را با نام «معاهده پاریس» می‌شناسیم، توسط حکومت انگلستان به کشورمان که در آن زمان تحت سلطنت سلسله قاجار بود تحمیل شد؛ در چهارم مارس سال۱۸۵۷ برابرسیزدهم اسفند ۱۲۳۵ خورشیدی به موجب این قرارداد تحمیلی حاکمیت وقت ایران به سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، به جدایی هرات از کشور ایران تن داد و برای اولین بار کشور مستقلی به عنوان «افغانستان» به رسمیت شناخته شد. حالا که نزدیک به ۲۰۰سال از این ماجرا می‌گذرد، باید از خودمان بپرسیم که در روایت این واقعه که نه فقط زخمی بر تاریخ ایران است، بلکه منجر به معضلات بلند مدتی تا همین امروز در منطقه خاورمیانه شده، چطور عمل کرده‌‌ایم؟ چند مستند تاریخی یا چند فیلم و سریال با این موضوع سراغ داریم؟ آیا موضوعی با این حساسیت و با این دامنه از تاثیرگذاری استحقاق توجه بیشتری ازجانب رسانه‌‌ها ندارد؟ درمطلب پیش رومرور مختصری داریم به وقایع وعوامل منجربه این رویداد تلخ و همچنین نگاهی می‌کنیم به سوژه‌های ناب این ماجرا برای اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی.

هرات، نگین خراسان
اگر ماجرایی که قصد دارم روایت کنم راهمچون نمایشی به پهنای یک سرزمین درنظربگیریم، باید بگوییم که منطقه باستانی هرات صحنه برپایی این نمایش بود. این کلانشهرکه امروز در چنگال طالبان اسیر است،بعد ازکابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان است. مهم است بدانیم که هرات قطب صنعتی و همچنین مهم‌ترین کانون فرهنگی افغانستان امروزی است. در طول تاریخ، هرات بخشی از خاک ایران و از ولایات خراسان بزرگ بود و ازهمین رو حتی تا به امروز هم هرات با لقب «نگین خراسان» شناخته می‌شود. این نامگذاری تنها به مرزهای جغرافی نیز محدود نبوده چرا که در طول تاریخ، این منطقه همواره تحت تاثیر و گستره فرهنگی- تاریخی خراسان بوده. ولایت بزرگ که رود کهن «هریرود» از آن می‌گذرد به چند دلیل عمده از موقعیتی کلیدی و سرنوشت‌ساز برخوردار بود و به موجب همین ویژگی‌ها دیدگان طمع را به خود دوخته بود. اهمیت هرات در تاریخ ایران و نزد مردم تا آنجا بوده که گذشتگان می‌گفتند: «جهان همچون اقیانوسی است و در این اقیانوس مرواریدی نهفته و آن مروارید، هرات است.» از منظر موقعیت جغرافیایی-سیاسی هرات دیرینگی و اهمیت شگرفی دارد؛ پیش از کشف مسیر دریایی اقیانوس هند، هرات در گذرگاه جاده ابریشم قرار داشت و نتیجتا در رفت و آمدها و بازرگانی میان شبه‌قاره هند، خاورمیانه، آسیای مرکزی و اروپا نقش کلیدی داشت و از منظر فرهنگی- تمدنی نیز محل تلاقی تمدن‌های شرق و غرب به شمار می‌آمد.
   
شخصیت‌های کلیدی ماجرا

حالا از صحنه برگزاری نمایش که عبور کنیم، نوبت آن می‌شود که بازیگران و عاملان را یکی‌یکی معرفی کنیم و اگر کمی فکر کنیم این اولین نامی است که به ذهن‌مان خطور می‌کند؛

ناصرالدین شاه: ناصرالدین شاه به‌عنوان آخرین پادشاه مطلقه ایران همان کسی بود که به پذیرفتن معاهده پاریس تن داد، البته او چاره دیگری هم نداشت، پیش از این قضیه ناصرالدین شاه به هرات لشکر کشید تا شورش‌ها و ناآرامی‌ها را سرکوب کند و مانند پدرش، محمدشاه قصد تثبیت حاکمیت ایران بر هرات را داشت. این امر به سادگی میسر ‌بود، چراکه اولا عمده مردم هرات خود را ایرانی می‌دانستند و همچنین سرکوب شورش‌های جدایی‌طلبان نوپا و حاکمان محلی کار مشکلی نبود اما انگلستان با آگاهی بر اهمیت موقعیت راهبردی این منطقه بر آن شد تا به هرقیمتی مانع این امر شود و ناصرالدین‌ شاه هم حریف نیروهای انگلستان نبود، نتیجتا برای ختم ماجرا دست به دامن میانجیگری فرانسه شد.

فرخ‌خان غفاری: ملقب به امین‌الدوله و پسر میرزا محمدمهدی غفاری کاشی از رجال دربار قاجار بود. قبل‌تر فتحعلی شاه به او لقب فرخ راداده بود ومدتی به حکمرانی اصفهان وبعدترازآن گیلان مشغول شد.درجریانات درگیری‌‌هابا انگلستان برسرهرات، ناصرالدین شاه لقب «امین‌الملک» را به اوداد و برای امضای معاهده پاریس به میانجیگری فرانسه به دربار ناپلئون سوم اعزام شد. در طول سه سال اقامتش دراروپا اوسفرنامه‌ای ازوقایع و مراودات سیاسی آن زمان نوشت که توجه مورخان را به خود جلب کرد.

کامران میرزا: کامران میرزای درانی، یکی از امیران افغان بود که از جانب شاهان ایران بر حکومت هرات گمارده شده بود، بعدها به تحریک نیروهای انگلستان از اطاعت دولت مرکزی سرباز زد که البته بی‌جواب نماند و محمدشاه قاجار یعنی پدر ناصرالدین شاه با لشکری ۸۰ هزار نفره به منطقه رفت تا از مرزهای کشور دفاع کند، کامران میرزا نیز با مواجهه با لشکر ایران قصد تسلیم شدن داشت اما با دخالت نیروهای انگلستان محمدشاه مجبور به عقب‌نشینی شد و لشکرش را به تهران برگرداند. 

سر هنری لارنس: سیاستمدار و دیپلمات انگلیسی ـــ ایرلندی بود، او به‌عنوان نماینده سیاسی انگلستان در هند نقش اساسی در تحریک احساسات جدایی‌طلبانه در هرات و حمایت از مدعیان محلی برای جدایی از ایران ایفا کرد. البته این افراد تنها شمار اندکی از اشخاص تاثیرگذار در ابن رویداد تاریخی هستند و پرداختن به تمام اشخاص دخیل در این ماجرا، خود نوشته دیگری را می‌طلبد. 
   
موضع مردم هرات

از آنجا که بسیاری از مردم هرات خود را ایرانی می‌دانستند و به هویت ایرانی خود افتخار می‌کردند، جدایی هرات از ایران را به مثابه از دست دادن این هویت تاریخی می‌دانستند. هرات، تاریخی سراسر مشترک با ایران داشت و بسیاری از مردمش هم از جدا شدن از این سرچشمه تاریخی‌شان ناخشنود بودند. برخی دیگر نیز از ناامنی و بی‌ثباتی‌هایی که ممکن بود پس از جدایی از ایران سراغ این منطقه بیاید، ابراز نگرانی می‌کردند، هرچند جدایی از ایران در بین مردم طرفدارانی هم داشت، چراکه مانند تمام ایران مردم هرات هم از حکومت قاجار ناراضی و معتقد بودند با جدایی از ایران می‌‌توانند به حکومتی مستقل و ایده‌آل برای نیازهای‌شان دست پیدا کنند. همچنین فکر می‌کردند بعد از جدایی از ایران می‌توانند به تجارت آزاد با سایر کشورهای منطقه بپردازند و اقتصاد نابه‌سامانی را که آن روزها به دلیل بی‌کفایتی شاهان قاجار مردم را رنجانده بود، بهبود ببخشند.
   
ایفای نقش و انگیزه انگلستان

همآن‌قدر که نقش انگلستان در جدایی هرات از ایران پررنگ بود، انگیزه‌های این دسیسه‌چینی نیز برای آرمان‌های سلطه‌طلبانه بریتانیا حیاتی و غیرقابل چشم‌پوشی بود. اول از همه و همان‌طور که پیشتر گفته شد از نظر موقعیت جغرافیایی-سیاسی، هرات یک منطقه کلیدی بود. این اهمیت برای انگلستان زمانی دوچندان می‌شد که باید کنترل کامل بر روی مستعمراتش در هند را حفظ می‌کرد، برای همین هم نمی‌توانست از موقعیت استثنایی که تسلط بر هرات در اختیارش می‌گذاشت، چشم‌پوشی کند. از طرفی هم نفوذ روسیه در منطقه و به‌خصوص در هرات که دروازه هندوستان محسوب می‌شد، برای انگلستان بهای سنگینی داشت. دور از این قضیه، تسلط بر هرات منافع هنگفت دیگری هم برای انگلستان به همراه داشت. برای همین هم دست به سلسله اقداماتی زد تا به هر قیمتی شده، ابتدا این منطقه را از خاک ایران جدا کند و بعد از آن نفوذ و تسلطش را در منطقه گسترش دهد؛ به این منظور نیروهای انگلستان عملیاتی همه‌جانبه را برای جداسازی هرات از ایران آغاز کردند که منجر به جدایی کامل و به وجود آمدن کشور مستقل افغانستان شد. 
   
تحریک احساسات جدایی‌طلبانه

از اولین اقدامات نیروهای بریتانیا، تحریک احساسات جدایی‌طلبانه بین مردم و حاکمان محلی بود؛ به این شکل که با نشر اخبار جعلی و شایعات، اذهان مردم را برای شورش‌ها و اقدامات جدایی‌طلبانه آماده می‌کرد. ازجمله این شایعات، القای حتمی‌بودن و گریزناپذیری جدایی هرات از ایران بود. همچنین شایعاتی با هدف ایجاد دشمنی بین مردم هرات با بقیه مردم ایران پراکنده می‌شد که دشمنی مردم ولایات دیگر ایران را با مردم هرات القا می‌کرد. در پاره دیگری از این شایعات و اخبار نادرست از تاثیرات معجزه‌آسای استقلال برای مردم هرات گفته می‌شد. از طرف دیگر بعد از تاثیرگذاری بر اذهان عموم، انگلستان اقدام به حمایت از حاکمان محلی مانند «کامران‌میرزا» و «یعقوب خان» کرد و سودای استقلال قدرت را در سرشان پروراند تا در جهت اهدافش قدم بردارند. با همه این اوصاف اما باز هم نفوذ رسانه‌ای انگلستان به اندازه کافی بر اذهان مردم اثر نکرد تا به طور گسترده‌ای دست به اقدامات جدایی‌‌طلبانه‌ای بزنند که جدایی خودخواسته از ایران را حاصل شود. 
   
نبرد ایران و بریتانیا و عقد معاهده ننگین

 در چنین شرایطی و در زمانی که ناصرالدین‌شاه جوان برای حفظ هرات به این شهر لشگرکشی کرد، نیروهای انگلستان حمله‌ای چندجانبه به نیروهای ایران را پیش بردند و به این شکل نبرد ایران و انگلستان آغاز شد، بهانه این نبرد نیز نقض سندی توسط ناصرالدین شاه بود که در سال ۱۸۵۳ امضا کرده بود، در این قرارداد پادشاه متعهد شده بود که از هرگونه ادعایی نسبت به هرات چشم‌پوشی کند و در مقابل دولت بریتانیا متعهد شده بود که از هرگونه دخالت در امور داخلی هرات خودداری کند. در نتیجه جنگ چندماهه انگلستان و ایران، بخش‌هایی از جنوب کشور از جمله خلیج‌فارس و شهرهای خرمشهر و اهواز به تصرف دشمن درآمد و نتیجه نهایی شکست ایران در جنگ بود، بعد از آن مذاکراتی برای صلح با میانجیگری فرانسه آغاز شد و انگلستان که خود را پیروز جنگ می‌دید شروط بسیار سنگینی را برای انعقاد صلح‌نامه بین دو کشور در نظر گرفت. ابتدا ناصرالدین‌شاه از شنیدن این شروط بسیار عصبانی شد و از واشنگتن و دولت آمریکا درخواست میانجیگری کرد که البته بی‌نتیجه بود. درنهایت شاه مجبور شد تا عهدنامه‌ای را بپذیرد که به شرح زیر است: «اعلیحضرت شاهنشاه ایران راضی می‌شود که ترک بکند کل ادعای سلطنتی بر خاک و شهر هرات و ممالک افغان و هرگز مطالبه نکند از روسای هرات و ممالک افغان هیچ علامت اطاعت مثل سکه و خطبه و باج و نیز اعلیحضرت تعهد می‌کند که بعد از این از هر مداخله در امورات داخله افغانستان اجتناب نماید و قول می‌دهند که هرات و تمام افغانستان را مستقل شناخته و ... هرگز درصدد اخلال استقلال این ولایات برنیایند.» «اعلیحضرت شاهنشاه ایران تعهد می‌کند که بلافاصله بعد از مبادله امضانامه‌های این عهدنامه یک عفونامه کامل اعلام نماید که به‌واسطه آن جمیع رعایای ایران که در وقت جنگ با مراوده خود با عساکر انگلیس مصدر خیانتی شده باشند از عقوبت این حرکت خود معاف باشند. طوری که به هیچ‌کس هر درجه که داشته باشد به جهت این حرکت خود مورد تنبیه و اذیت و تعدی نخواهد بود.»، «بلافاصله بعد از مبادله امضاهای این عهدنامه سفارت انگلیس مراجعت به تهران خواهد کرد و دولت ایران قبول می‌نماید که سفارت مذکور را با معذرت و تشریفات معینه بپذیرند.»
   
ایران در سوگ هرات 

با وجود تمام تلاش‌ها و تمام سختی‌ها و مصائب سرانجام، هرات، این نگین خراسان از ایران جدا شد. این واقعه هم برای ساکنان هرات و هم دیگر مردمان ایران خاطره تلخی شد که گذر سال‌ها نیز از سنگینی آن نکاست. در سوگ این واقعه شعرا و نویسندگان بسیاری به قلم‌فرسایی پرداختند. «هرات ای نگار من»، سروده ملک‌الشعرای بهار، «هرات ای سرزمین پدری» از شهریار و «هرات ای شهر آرزوها» سروده سیمین بهبهانی ازجمله اشعاری است که برای هرات ازدست‌رفته‌مان سروده شد.

اهمیت تبیین در سینما و تلویزیون
 در ابتدای مطلب اشاره شد به این‌که نخ‌نما شدن راهبردهای کلیدی و حیاتی مانند توجه به سرگذشت تاریخی‌مان در اثر تکرار و اشارات و کلیشه‌سازی‌های پیاپی می‌تواند بسیار خطرناک باشد، چراکه مردمی را از توجه درخور به این نکات حیاتی بازمی‌دارد. در این میان باید به رسالتی که رسانه‌هایی مانند سینما و تلویزیون می‌توانند ایفا کنند اشاره کنیم. اهمیت تبیین در این رسانه‌ها این است که می‌توانند رها از شعارزدگی و تکرارهای کلیشه‌ای عینا تاریخ را و اهمیت تاریخ را به شکل پدیداری هنری به مردم نشان دهند و از این امر کلیشه‌‌زدایی کنند. امید است که انتظارمان برای آثار تاریخی باکیفیت و خوش‌ساخت از واقعه‌های مهم تاریخ کشورمان واهی نباشد. 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی