خلاصه داستان:
امره جوان خوش صدا با دوست نزدیکش هاکان به عنوان پیک موتوری توزیع غذای یک رستوران در استانبول کار میکنند. امره رابطه ای صمیمی با مادرش دارد و هرازگاهی برای کودکان پرورشگاه بچه های بهشت کنسرت های تک نفره اجرا میکند و مورد علاقه بچه های بی سرپرست آنجاست، در همین روزها دختری ایرانی به نام دلارا همراه برادرش حامد به استانبول میآیند که به توصیه پدرشان شعبهای از کارخانهای را که صنعت خانوادگیشان است، در استانبول تاسیس کنند و …
حمید صنیعی منش: در سال 1965 و بعد از چند سال تحقیق و پژوهش "فرانک هربرت" روزنامهنگار و مشاور محیط زیست، رمانی را به نام "تل ماسه" نوشت که به یکی از رمانهای پرفروش و تأثیرگذار در سبک علمی-خیالی و آخرالزمانی تبدیل شد. تأثیرات موضوعات زیستمحیطی البته برای نگارش این رمان مؤثر بود. هربرت بعدها به "ویلیس ای. مکنلی" کسی که دایرهالمعارفی درباره رمان "تل ماسه" نوشت و در آن مقالاتی را درباره این رمان گردآوری کرد، گفت که " این رمان زمانی آغاز شد که او به نوشتن مقالهای در مجله درباره تپههای شنی در تپههای "اورگان" نزدیک "فلورانس"، منصوب شد. او بیش از حد درگیر شد و در نهایت به مواد خام بسیار بیشتری از آنچه برای یک مقاله نیاز بود رسید. مقاله هرگز نوشته نشد، اما بذری را کاشت که به "تل ماسه" منتهی شد.