تل ماسه یک آینده نگاری مرکب از سیاست، مذهب و اساطیر است که طرحوارهای از تمدنسازی بر اساس ظهور منجی را نشان میدهد. اما این منجی همان منجی ادیان الهی است یا بیشتر از آن بهرهمند شده و شکل خاص دیگری از منجی را نشان میدهد؟
تل ماسه را باید سناریویی خواند که پیام نهاییاش تازه نیست و مانند آن فراوان است اما امتیاز آن در سبک و پرداخت متناسب با محتوا و البته شکل روایت جدیدش در ناجی بودن غرب در خاورمیانه و استثمار غیرمستقیم فرهنگی است.
حمید صنیعی منش: در سال 1965 و بعد از چند سال تحقیق و پژوهش "فرانک هربرت" روزنامهنگار و مشاور محیط زیست، رمانی را به نام "تل ماسه" نوشت که به یکی از رمانهای پرفروش و تأثیرگذار در سبک علمی-خیالی و آخرالزمانی تبدیل شد. تأثیرات موضوعات زیستمحیطی البته برای نگارش این رمان مؤثر بود. هربرت بعدها به "ویلیس ای. مکنلی" کسی که دایرهالمعارفی درباره رمان "تل ماسه" نوشت و در آن مقالاتی را درباره این رمان گردآوری کرد، گفت که " این رمان زمانی آغاز شد که او به نوشتن مقالهای در مجله درباره تپههای شنی در تپههای "اورگان" نزدیک "فلورانس"، منصوب شد. او بیش از حد درگیر شد و در نهایت به مواد خام بسیار بیشتری از آنچه برای یک مقاله نیاز بود رسید. مقاله هرگز نوشته نشد، اما بذری را کاشت که به "تل ماسه" منتهی شد.