ناامنی و جنگهای طولانی افغانستان، آوارگی افغانها، مهاجرت آنها به ایران و سایر کشورها و دست و پنجه نرم کردنشان با تبعات این مهاجرت، بیشتر از دو دهه است که در سینما بازتابهای مختلفی داشته. در ایران و کشورهای دیگر کارگردانهای بسیاری روی این مقوله دست گذاشتند و هر بار از زاویهای، مشکلات و سختیهای این مهاجرت را بررسی کردند. توجه به این مسئله در سینمای ایران، با ساخت «بایسیکل ران» در دهه شصت شروع شد و تا زمان ساخته شدن «چند متر مکعب عشق» که این روزها در اکران سینماهاست ادامه پیدا کرده است. این بار هم جمشید محمودی در «چند متر مکعب عشق»، روی مشقات مهاجران افغان دست گذاشته و نگرانیها، تحقیرها و ابعاد مختلف زندگیشان را در دهه 90 به نمایش درآورده؛ دورهای که بخش زیادی از افغانها به کشورشان بازگشته اند.عشق پسر ایرانی به دختر افغان که مجید مجیدی از زاویه دیگر در «باران» رویش مانور داده بود اینجا به شکل و شمایل دیگری روایت میشود. این بار مسئله صرفا بحث مهاجرت نیست؛ محمودی روی تعصبات یک افغان و بغض فروخوردهاش بعد از سالها زندگی تحقیرآمیز کنار ایرانیها دست گذاشته. جایی که غیرتش قبول نمیکند دخترش را به خانه نماینده ای از جامعه ایرانی بفرستد و همین مسئله است که بحران ساز میشود.