ژاندارک قدیس و قهرمان ملی فرانسه/ واکاوی افسانه ژاندارک در ادبیات فرانسه
"تمام چیزی که ما داریم یک عمر است و به شکلی که به زندگی کردن اعتقاد داریم آن را سپری می کنیم. اما قربانی کردن چیزی که هستید و زندگی بدون اعتقاد، سرنوشتی ترسناکتر از مرگ است" ژاندارک
تولد و سنین پائین
ژاندارک در سال 1412 در دومرمی فرانسه متولد شد. افسانهها میگویند او با نشانههای خجستهای که برای پیشبینی پیروزی ملی بود متولد شد. با این حال، چیزیکه بیشتر قطعی است این است که او در یک خانوادهی فقیر متولد شد و از خصومت طولانی میان انگلیس و فرانسه آسیب دید.
ژاندارک از سنین کم حساسیت و اعتقادات مذهبی را نشان میداد. دوستان او درباره اش گفته اند:
"او به راستی نسبت به خدمت به خدا و مریم مقدس متعهد بود."
دیدن تصاویر عرفانی
از سن 12 سالگی او شروع به دیدن تصاویر عرفانی کرد. ژاندارک گفته است که در این دیدها، او صدای خدا را می شنید که او را به تجدید ملت فرانسه امر میکرد. در محاکمهای که بعدها برگزار شد، او گفت که احساس می کرده است که این دیدها مانند دیدن یک فرد واقعی بودند. طبق گفته او، این تصاویر اکثراً با نور و حضور قدیس ها و فرشته هایی همانند سنت کاترین و میکائیل همراه بوده است.
"سیزده ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. اولین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود." - گفته های ژاندارک که از متن محاکمه برداشت شده است.
این دیدها سبب شد تا ژاندارک بیشتر به مذهب متمایل شود. او مکرراً برای اعتراف به کلیسا میرفت و گفته شده است هر زمان که صدای زنگ برای مراسم عشاء ربانی را میشنید، فوراً کارهایش را رها کرده و به کلیسا میرفت.
در ابتدا ژاندارک دربارهی دیدهها و فرمانها داخلیش به کسی چیزی نمیگفت، اما در ماه می 1428 پیامهای الهی به او دستور دادند تا با شارل پونتی که یک رهبر غیر موثر و ضعیف فرانسه بود صحبت کند.
رسیدن به مقام فرماندهی سپاه
در دوران بچگی ژاندارک، فرانسه به دلیل کمبود اتحاد ملی، با تفرقه جدی مواجه بود. در سال 1415، شاه هنری انگلستان به فرانسه حمله کرد و سپاه فرانسه را در آگین کورت شکست داد. این پیروزی مشهور در مقابل اشرافیت فرانسه، سبب شد تا فرانسه ضعیف شده و تقسیم شود. بخشهای مهم میان دوفین ها و بورگاندیان های حامی انگلیس تقسیم شده بود.
در زمان حاکمیت چارلز پونتی، فرانسه نه مدیریت و نه رهبری واقعی ای را تجربه می کرد. وقتی ژاندارک به دربار رفت، توانست با شور و شوق و عقیده محکم خود، چارلز را تحت تأثیر قرار دهد. اینکه در نهایت این دختر 17 سالهی روستایی توانست به سمت فرماندهی سپاه رسیده و در جنگها سپاه را هدایت کند بسیار جالب توجه است. در سال اول رهبری ژاندارک، سپاه فرانسه در اورلئان، پاتای و تروی پیروز شد. بسیاری از شهرهای دیگر نیز از کنترل انگلیسها خارج شده و سپاه توانست به شکلی پیروزمندانه، برای تاج گذاری چارلز هفتم در جولای 1429، وارد دوفین شود.
اسارت
به دلیل خدمات و رهبری ژاندارک به او و خانوادهاش جایگاه اشرافی داده شد. او قلب سربازان فرانسوی را تسخیر کرد و آنان به او مانند یک رهبر افسانهای نگاه میکردند. اگرچه یک سال بعد ژاندارک توسط نیروهای بورگاندیان در کومپینی اسیرشده و به انگلیس فروخته شد. محاکمهی او به خوبی مستند شده و یک دید خوب نسبت به شخصیت و سرنوشت او فراهم میکند
محاکمه
انگلیس و اعضای کاتوزی فرانسه تصمیم گرفتند تا او را به اتهام سحر و جادو محاکمه کنند. این یک محاکمهی نمایشی بود که نتیجه آن به طور هوشمندانه هماهنگ شده بود. رهبر کاتوزی ها، پییر کاچون، یک فرد وفادار به انگلیسها بود و از ژاندارک به خاطر احیای معجزهآسای غرور ملی فرانسه متنفر بود. اگرچه یک تفسیر دیگر به این صورت است که او واقعاً احساس وظیفه میکرد تا روح جاویدان ژاندارک را از لعنت شدن به خاطر ادعاهایی که میکرد حفظ کند.
دادگاه یک تجربهی خیلی امتحان کننده برای ژاندارک بود. در ابتدا دادگاه به صورت عمومی برگزار شد، اما پاسخهای او از چیزی که دادستان توقع داشت بسیار تیزتر بود. او از خود دفاع کرده و اتهام ها را با قدرت تکذیب میکرد که سبب همدردی مردم با او شده بود. برای مثال دادستان تلاش کرد تا او را به دلیل اهانت به مقدسات محکوم کند. از او پرسیده شد:
سؤال دادگاه : " آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟
"اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟"
سرانجام دادگاه در پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. به نظر میرسید که ژاندارک تهدید به شکنجه شده بود اما ظاهراً واقعاً شکنجه نشد. همانگونه که انتظار میرفت، ژاندارک گناهکار شناخته شد و محکوم به مرگ با سوزاندن در آتش شد. ژاندارک که با این امتحان سخت روبرو شده بود، درهمشکسته و اعتراف کرد.
سوزانده شدن
اگرچه یک هفته بعد او قدرتش را به دست آورد و اعتراف خود را پس گرفت. او توانست با سربلندی با این امتحان دشوار روبرو شود. گفته شده است بیش از 10000 نفر آمدند تا مراسم سوزاندن او را مشاهده کنند. خاکسترهای او در رودخانه سین پراکنده شد.
اعلام بی گناهی
26 سال بعد، سرانجام انگلیسها از روئن بیرون رانده شدند و در یک بازجویی که بعدها به عمل آمد، اعلام شد که ژاندارک قانوناٌ بیگناه بوده است و از نظر قانون به عنوان یک شهید شناخته شد. او در سال 1920 با عنوان قدیس نامگذاری شد و بعنوان یک قدیس نگهبان فرانسه باقی ماند.
ژاندارک در زندگی کوتاه 19 سالهی خود به دستاوردهای قابلتوجهی رسید. او توانست وفاداری مذهبی را با شجاعت و فروتنی ترکیب کند و زندگی او به تغییر مسیر تاریخ فرانسه کمک کرد.