جنگ تروا بین یونانیان باستان و مردم تروا (شهری در ترکیه) بود. صحنه این جنگ بزرگ شهر تروا بود. جنگ در سال ۱۲۳۰ قبل از میلاد آغاز شد و ۱۰ سال به طول انجامید.
در این افسانه آمده است که جنگ حدود سال ۱۲۴۰ قبل از میلاد آغاز شد. هنگامی که «پاریس» شاهزاده تروا عاشق «هلن» همسر زیبای «منلائوس» پادشاه اسپارت شد و او را با خود به تروا برد. برادر «منلائوس» «آگاممنون» پادشاه «آرگس» تمام پادشاهان شهرهای یونان را فراخواند و باهزاران کشتی برای بازپس گرفتن «هلن» راهی تروا شد. یونانی ها برای چندین سال تروا را محاصره کردند ولی این محاصره چند ساله موفقیتی در پی نداشت. سپس آنها نقشه ای زیرکانه برای شکست دشمن طرح ریزی کردند.
آنها یک اسب چوبی بسیار بزرگ ساختند و آن را «اسب تروا» نامیدند. سپس داخل اسب چوبی را از افراد جنگجو پر کردند و اسب را پشت دیوار شهر تروا رها کردند و سپس با تظاهر به عقب نشینی به سمت جزیره «تندوس» حرکت کردند. از نیروهای یونانی فردی به نام «سینون» در تروا باقی ماند تا مردم تروا را متقاعد کند که این اسب پیشکشی است از یونانی ها و نشانه ای است از تسخیر ناپذیری تروا و شکست یونانی ها.
اهالی تروا اسب را به داخل شهر بردند و در حالیکه نمی دانستند اسب حامل سربازان یونانی است. در نیمه های شب سربازان یونانی از اسب خارج شدند و در حالیکه مردم شهر در خواب به سر می بردند، دروازه های شهر تروا را بر روی سپاه یونان گشودند.