«قدرت رسانهای ایران» در حدیث دیگران | دوست و دشمن به اقتدار رسانهای شبکههای برونمرزی صداوسیما اذعان دارند
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «ایران از طریق صداوسیمای جمهوری اسلامی و به طور کاملا بیسروصدا، برنامههای توسعهطلبانه خود را در سطح جهانی دنبال میکند و سعی دارد فرهنگ و تمدن ایرانی را به مخاطب بینالمللی بشناساند. ایران علاوه بر شبکه خبری العالم که بر کشورهای عراق، لبنان، فلسطین و آفریقا متمرکز است، از چهار شبکه خبری بینالمللی نیز بهره میبرد که از میان آنها میتوان به یک شبکه اسپانیایی زبان (هیسپان تیوی) برای پخش برنامه در کشورهای آمریکای لاتین و اسپانیا و همچنین یک شبکه خبری 24 ساعته انگلیسیزبان، موسوم به پرس تیوی اشاره کرد که این شبکه کار خود را از سال 2007 آغاز کرده است. عملیاتهای رسانهای بینالمللی ایران از طریق وبسایتهایی که هم به زبان مقصد و هم به زبان فارسی، محتوا تولید میکنند تکمیل میشوند.»
در گزارش «رَند» قدرت رسانهای ایران در یک موقعیت مصداقی مطرح شده و طی آن به چگونگی پوشش مذاکرات میان آمریکا و عراق پس از عقبنشینی نیروهای آمریکایی از عراق اشاره شده است. گزارشگران رند نوشتهاند: «ایران میتواند عملیاتهای اطلاعاتی خود را در خصوص مسائلی همچون مذاکرات هستهای با غرب یا توافقنامه «وضعیت نیروها» میان ارتش آمریکا و دولت عراق، بسیار دقیق و با تمرکز روی مخاطبان خاص خود تنظیم کند. برای نمونه در سال 2009 یعنی زمانی که آمریکا و عراق بر سر توافقنامه (وضعیت نیروها) در حال مذاکره بودند، شبکههای العالم و المنار حزبا...، برنامههایی بشدت انتقادی را در جهت برهم زدن این توافقنامه پخش میکردند.»
پرواضح است که دستگاه تبلیغاتی غرب هزینههای هنگفتی از ناحیه دستگاه رسانهای ایران متحمل شده که اینچنین نسبت به آن واکنش نشان داده و در پی یافتن راههایی برای مقابله با آن است. در واقع «محیط اطلاعاتی» از نظر نویسندگان این گزارش، راهبردهای رسانهای را نیز شامل میشود و برآیند گزارش نشان میدهد نهتنها شبکهها و پخش سنتی آنها از نگاه سیاستگذاران رند، خطر محسوب میشود، که فعالیت این شبکهها در فضای مجازی نیز آن اندازه تاثیرگذار بوده که در گزارش به آن اشاره شده است.
نمونه دیگری از این موضعگیری را میتوان در مطلب اخیر «نیوزویک» در 31 خرداد دنبال کرد. در این مطلب که به قلم «دیوید برنان» نگاشته شده، آمده است: «شبکه تلویزیونی ایرانی پرس تیوی وابسته به دولت ایران، تصاویری را در حساب کاربری توییتری خود منتشر کرده که در آنها با نمایش تجهیزات و امکاناتی که فرزندان مهاجران در آن نگهداری میشوند، بر بیتوجهی آمریکا به حقوق بشر تاکید میکند.» شاید این نکته به خودی خود، یک جریان عملی و جاری رسانهها باشد اما نقطه طلایی آن، به تصویر کشیدن جنبههایی از عملکرد و سوابق آمریکاست که بسیاری از رسانهها بهآن نمیپردازند. کما اینکه مطلب نیوزویک در بخش دیگری، از توییت برزو دهقانی یکی از روزنامهنگاران ایرانی-آمریکایی یاد کرده که میگوید: «تلویزیون دولتی ایران دیگر نیازی به پخش شعار علیه آمریکا ندارد. بلکه تنها با انتشار تصاویری که توسط خود دولت آمریکا پخش میشوند، به هدف خود میرسد.»
شاهد مثال این نوع نگاه آمریکا و اندیشکدههای موثری چون رند را سال گذشته و در مطلبی در مجله «دیدبان محیط عملیاتی» وابسته به «دفتر مطالعات نظامی خارجی» ارتش آمریکا به قلم «مایکل روبین» پژوهشگر در موسسه آمریکایی اینترپرایز در واشنگتن میتوان جستوجو کرد. از روبین، به عنوان مقام سابق پنتاگون و یکی از پرسابقهترین و اثرگذارترین مبلغان ایرانهراسی در میان کارشناسان نظامی آمریکا نام برده میشود که بعد از انقلاب اسلامی مدتی را در ایران سپری کرده است. این گزارش در فروردین 96 منتشر شده و روبین در بخشی از آن مینویسد: «رسانه اهمیتی به اندازه آموزش و پرورش دارد. ناظران ایران در آمریکا و اروپا با «پرستیوی» آشنا هستند؛ شبکه ماهوارهای انگلیسیزبانی که با بودجه ایران، در همه جای فضای مجازی هم حضور دارد و اغلب موضع رسمی جمهوری اسلامی را منعکس میکند. همچنین، همزمان با آغاز جنگ عراق در سال ۲۰۰۳، مقامات ایران بسرعت شبکهای عربیزبان تحت عنوان «العالم» را راهاندازی کردند که توانست شبکههای مشابه آمریکایی را ناکام بگذارد. نتیجه، این بود که وقتی جنگ عراق آغاز شد، دولت ایران توانست عملا انحصار رسانهای درباره آن را به دست بگیرد و شائبه «اشغالگری آمریکا» در عراق را به وجود بیاورد. کلید موفقیت ایران، یک استراتژی جامع رسانهای مبتنی بر روشهای غیرمتمرکزتر نسبت به رقبای دیگر است. پیش از آغاز «عملیات آزادسازی عراق» (جنگ عراق)، العالم گوشیهای همراه و دوربینهای فیلمبرداری در اختیار جوانان عراقی قرارداد و به آنها قول داد بابت فیلمهایی که العالم بتواند از آنها استفاده کند، به آنها پول خواهد داد. در نتیجه بندرت پیش میآمد که یک بمباران، تظاهرات یا حادثه دیگر رخ بدهد که برای نیروهای آمریکایی آبروریزی محسوب شود، اما العالم آن را پوشش ندهد.»
در بخش دیگری، علاوه بر العالم و پرس تیوی، روبین به شبکه سحر (یا بهتر بتوان گفت الکوثر که روبین به اشتباه از آن با نام سحر یاد کرده است) نیز میپردازد: « برخلاف دولتهایی که یک یا دو شبکه رسمی برای پخش برنامه در خارج از کشورشان دارند، ایران شبکههای متعدد رسمی و نیمهرسمی را خارج از مرزهای خود مدیریت میکند. در حالی که رسانههای آمریکایی، چه دولتی و چه خصوصی، اگر یک یا دو خبرنگار در هر کشوری داشته باشند، خیلی خوششانس بودهاند، استراتژی رسانهای ایران در عمل به این کشور اجازه میدهد تا صدها خبرنگار محلی غیررسمی اما بشدت مؤثر را در این کشورها داشته باشد. در نتیجه، به عنوان مثال، شیعیان در بحرین تقریبا فقط به رادیوهای ایرانی عربیزبان گوش میدهند و شبکههای ماهوارهای ایرانی مانند «سحر» و العالم را تماشا میکنند.» در گزارش روبین نه تنها به العالم و پرس تیوی که به رادیوی عربی برونمرزی صداوسیما و الکوثر (شبکه تلویزیونی عربزبان ایران) نیز اشاره شده است که چون تا چند سال پیش با عنوان «سحر» پخش میشد، روبین به اشتباه آن را «سحر» نامیده است. اما نکته مهم درباره همه این مطالب آن است که دشمن بخوبی از قدرت رسانههای ایرانی بویژه شبکههای برونمرزی کشورمان آگاه است.
کما اینکه وبسایت العربیه انگلیسی نیز اوایل سال جاری در مقالهای با عنوان «نگاهی به دستگاه رسانهای ایران» نگرانی خود را از گسترش فعالیت رسانهای ایران در منطقه و جهان و به طور خاص، حضور فعال شبکههای پرس تیوی و هیسپان تیوی در فضای رسانهای نشان داد و نسبت به سیاست رسانهای و فعالیت معاونت برونمرزی صداوسیما در حوزه مخاطبان جمهوری آذربایجان واکنش نشان داده و از تصمیم این معاونت برای راهاندازی شبکههایی به زبانهای فرانسوی، روسی و هوسا نیز تلویحا ابراز نگرانی کرد. العربیه که بنیه رسانهای ایران را در حد یک «امپراتوری» میداند نوشت: «بحثهای پیرامون رسانهها در کنار مسائل هستهای و همچنین محدود کردن برنامه موشکی بالستیک ایران، همواره مطرح بوده است. این کشور در طی سالهای اخیر و از طریق امپراتوری رسانهای خود تلاش کرده تا نفوذ خود را در منطقه توسعه دهد و حتی به قلمروی فراتر از منطقه نیز مینگرد که این تهدید باید جدی گرفته شود».
استراتژی رسانهای ایران با خبرنگاران محلی
در بخش دیگری از این گزارش، با اشاره به موج تحریم رسانهای ایران از سوی آمریکا که در زمستان 96 مطرح شد، آمده: «آمریکا اخیرا تهدید کرده که تحریمهایی را علیه تلویزیون و رادیوی دولتی ایران اعمال خواهد کرد، اما این تهدید هرگز کارکرد بازدارندگی نداشت و این کشور اخیرا از تصمیم خود برای راهاندازی شبکههای روسی و فرانسوی زبان خبر داد، البته شبکه جدید دیگر نیز برای مخاطبان منطقه غرب آفریقا در دست تاسیس دارد.»
روشن است، این تصمیم که از سوی معاون برونمرزی صداوسیما در همان اوان مورد اشاره قرار گرفت، تا چه میزان در اردوگاه رسانهای و اطلاعاتی دشمن مطرح شده و ضریب داشته که تهدید به تحریمهای آمریکا را نیز «فاقد کارکرد بازدارندگی» کرده است.
تمرکز بر خاورمیانه
العربیه به مصاحبه حسن داعی، تحلیلگر عرب با تلویزیون فارسی صدای آمریکا نیز اشاره میکند که: «هنوز آمار دقیقی درخصوص تعداد شبکههای تلویزیونی ایران در دست نیست اما حداقل 55 شبکه تلویزیونی که به زبانهای مختلف برنامه تولید و پخش میکنند، مشغول به فعالیت هستند که اغلب آنها بر روی منطقه خاورمیانه متمرکز شدهاند.»
العربیه با اشاره به شبکههای برونمرزی صداوسیما نوشته: «ایران در سال 2002، شبکه عربی زبان العالم را راهاندازی کرد که این شبکه تحولات و اتفاقات منطقه خاورمیانه را تحت پوشش خبری خود قرار میدهد. چند سال بعد، شبکه انگلیسیزبان پرس تیوی شروع به کار کرد که دفاتر آن در لندن و لبنان نیز فعالیت داشتند. اما پخش پرس تیوی به دلیل تحریمهای اعمال شده بر روی این کشور، از شبکه کابلی کشورهای اروپایی متوقف شد.
هیسپان تیوی به زبان اسپانیایی و برای مخاطبان آمریکای لاتین و بخشیهایی از اروپا، برنامههایی را تولید و پخش میکند. شبکه الکوثر نیز برنامههای منطقهای را به چندین زبان دنیا پخش میکند و سحر هم اخیرا فعالیتهای خود را گسترش داده و برنامههایی را ویژه مخاطبانی با زبانهای آذری، بوسنیایی، فرانسوی، ترکی استانبولی و غیره تولید میکند.»
البته اطلاعات داعی خیلی هم صحیح نیست ولی نکته مهم این است که هراس دستگاه رسانهای دشمن از جبهه رسانهای ایران در این جمله پایانی نهفته است که پس از برشمردن توان رسانهای و حضور ایران در منطقه (هر چند با برخی اطلاعات دروغین وکلمات مسموم و سویه خصمانه)، بر توان رسانهای ایران متمرکز شده و به نقل از داعی و بهزعم او مینویسد: «استفاده از چنین رسانهای به ایران کمک میکند تا بتواند تجارب مهمی را در زمینه انتشار دروغ و تبلیغات سیاسی به دست آورد و از آنها استفاده کند.»
همه اینها نشان از یک چیز دارد و آن اهمیت قدرت رسانهای و دیپلماسی عمومی ایران با ابزارهایی چون شبکههای برونمرزی است. رسانههایی که حمایت همهجانبه از آنها، خواب غرب را از این هم که هست آشفتهتر خواهد کرد.
شیدا اسلامی