برشی از متن کتاب:
... یک افسر عالیرتبۀ عراقی با درجۀ سرلشکری به واشنگتن فرستاده شد و در سفارت مصر مشغول به کار شد. مأموریت او فقط این بود که نیازهای عراق از سلاحهای آمریکایی را پیگیری کند. حکومت عراق درخواستهایش را از طریق این شخص مطرح میکرد و از آنجا که قوانین آمریکا اجازه نمیداد به دو کشوری که در حال جنگ با یکدیگر هستند به صورت رسمی سلاح فروخته شود، لذا این درخواستها و فهرست نیازهای تسلیحاتی به اسم ارتش مصر ارائه و سپس خریداری میشد و به مصر میآمد و از مصر به طور مخفیانه به دست صدام میرسید. البته در حقیقت مخفیانه نبود و با اطلاع آمریکاییها صورت میگرفت.