نگاهی به انیمیشن قهرمان بزرگ 6 | قهرمانان بزرگی که از ترکیب دانش ژاپنی و آمریکایی متولد شدند
انیمیشن قهرمان بزرگ ۶ در پی اصالت بخشیدن به تکنولوژی و علم است.
تیم سازندهی انیمیشنهای یخ زده و رالف خرابکار پس از کسب موفقیت در فروش و جلب نظر مخاطبان و منتقدان در جدیدترین کار خود با اقتباس از مجموعه کتب کمیک مارول دست به خلق داستانی ابرقهرمانی بر بستر اتوپیایی چندفرهنگی با نام قهرمان بزرگ ۶ زدهاست.
قهرمان بزرگ ۶ عنوان پویانمایی محصول شرکت والت دیزنی است که در نوامبر ۲۰۱۴ به اکران عمومی رسید.
استودیوهای انیمیشن سازی والت دیزنی با اختصاص بودجهی ۱۶۵ میلیون دلاری برای ساخت این پویانمایی توانست به فروش ۵۴۶ میلیون دلاری در سراسر دنیا دست پیدا کند.
کارگردانی قهرمان بزرگ ۶ به دو چهرهی نه چندان شناختهشدهی عرصه انیمیشن سازی دان هالز و کریس ویلیامز محول شد.
آهنگسازی اثر را هنری جکمن انگلیسی بر عهده گرفت.
او موسیقی فیلم را در ژانر اسکورز تنظیم کرد. جکمن با بهرهگیری از ژانرهای پاپ راک و الکترونیک راک نیز به تنظیم آهنگ تیتراژ پایانی انیمیشن با عنوان «جاودانگی» پرداخت.
رخدادهای اتوپیای سانفرانسوکیو توصیفی آیندهنگرانه و خیالپردازانه از یکپارچکی و ادغام فرهنگی شرق و غرب است که در آن مرزهای فیزیکی محو شده و ملغمهای از هویتهای شرقی-غربی جایگزین آنها گشته است. در این اتوپیای چندملیتی تلاقی نبوغ بشر و تکنولوژی برتر، ابرقهرمانان را پدید آورده است. قهرمانان سانفرانسوکیو نه تنها از قدرتهای ماورایی ذاتی بینیازند بلکه خلاء قدرت ذاتی با خلق مدام تکنولوژی و نبوغ بالا جبران میشود. مناسبات فیمابین ابرقهرمانان و تقابل آنان با ابرشرور، شکل دهندهی رخدادهای اصلی داستان هستند. تقابل تکنولوژی خوب و بد، نفی شرارتهای ناشی از نفرت و اصالت تکنولوژی بد با گشتل هایدگری و منطق دوئالیستی ین و یانگی در هم آمیخته و غنای فلسفی اثر را افزون ساختهاند.
فیلمنامهی خوب، جلوههای تصویری قوی و تکنیکهای انحصاری به کار رفته در اثر به همراه محتوا و مضمون عمیقاًفلسفی موجب شد قهرمان بزرگ ۶ در میان سایر پویانماییهای نامزد در اسکار به عنوان برترین انتخاب شود.
البته عبور بی تفاوت از کنار نگاه سیاسی اسکار به آثار سینمایی بسی سادهانگارانه مینماید. عدم حضور پویانمایی ایدئولوژیک لگومووی به عنوان اثر شاخص ابرقهرمانی در جمع نامزدهای نهایی اسکار اثباتی بر سیطرهی نگاه سیاسی و جانبدارانه جایزهیآکادمی (اسکار) به سینمای جهان است.
پس از این مقدمه موجز و کوتاه، در سطور آینده به توصیف،تشریح و بسط ابعاد فلسفی و استراتژیک اثر پرداخته خواهد شد.
سانفرانسوکیو؛ اتوپیایی چند ملیتی و چند فرهنگی:
فیلم با نمای خیلی دور(اکستریم لانگ شات) دوربین از یک بندر آغاز می گردد. دوربین کروز کرده و در سطح دریا به دروازه بندر نزدیک می شود. بندر سانفرانسوکیو!
آسمان خراشها و برجهای مرتفع که انعکاسی از معماری ترکیبی هستند در صفحه ی نمایش پدیدار میگردند. دوربین با حرکت رو به پایین از کنار دو خط مترو عبور کرده و به ساختمانهای کم ارتفاع تر و کوچههایی تنگ و تاریک نزدیک میشود. سر در برخی خانهها و مغازهها نوشتههایی موجود استکه برخی به زبان انگلیسی و برخی دیگر به زبان ژاپنیاند. در مکانی بسته و تاریک عده ای جمع شده و به نظاره جنگ روباتهانشستهاند. جمع حاضر ترکیبی از چند ملیت هستند. برخی امریکایی اند و برخی دیگر ژاپنی و … .
سانفرانسوکیو همانگونه که از نام آن نیز پیداست، اتوپیایی چند ملیتی و چند فرهنگی است. سانفرانسوکیو ترکیبی جغرافیایی از سانفرانسیسکو یکی از شهرهای معروف امریکا در ایالت کالیفرنیا و توکیو پایتخت کشور ژاپن است.
معماری، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، هنر و حتی تکنولوژیِ ترکیبی آرمانشهر سانفرانسوکیو همگی خبر از محو شدن خطوط مرزی و یکپارچگی در باورهای شرقی و غربی میدهند. هر چند قشرهای گوناگون جامعه فرضی از منظر ایدئولوژیک و مشی گذشتگانشان دارای تضادها و تعارضاتی هستند اما گویا قانون نانوشتهای این دو گروه را در کنار هم نگاه داشته و شرایط را برای همزیستی مسالمتآمیز آنان فراهم ساخته است. قانونی که در آن اصالت فرد و اصالت اجتماع شانه به شانه و گام به گام هم حرکت میکنند. کاراکترها با وجود برخورداری از خصلتها و ویژگیهای منحصر به فرد در جمع حاضر شده و با همکاری یکدیگر به تحقق اهدافی مشخص میاندیشند. در اتوپیای سانفرانسوکیو برتری ایدئولوژیک رنگ باخته و تعادل ایدئولوژیکبه جای آن نشسته است.
شخصیت شناسی و جریان شناسی قهرمانان:
هیرو همادا:
روبات یامادر شکست حریف ژاپنیاش موفق ظاهر میشود. در همین لحظه پسر نوجوان دو رگه ای وارد گود شده و یاما کوچولورا به مبارزه میطلبد. نوجوان مورد تمسخر حاضران قرار میگیرد. او خود را هیرو همادا معرفی کرده و پس از قرار دادن رباتش در میانه میدان، مبارزه را با روبات یاما آغاز میکند.
مگابات در مبارزه اول متحمل شکست میشوداما هیرو نا امید نشده و باری دیگر با بستن شرط و پرداخت مبلغی، مجددا به میدان مبارزه راه مییابد. مگابات با تغییر چهره از مبارز خوب به مبارز بد ظاهری خشن و ترسناکبه خود گرفتهو با چند حرکت حیرت انگیز به حیات مکاترونیکی یاما کوچولوپایان میبخشد.
هیرو به یمن این پیروزی کل شرط را می برد. ارباب یاما و نوچههایشکه به شدت از این موضوع مشوش و عصبانی شدهاند قصد دارند به هیرو آسیب برسانند اما برادر بزرگ تر تاداشی همادا با موتوری برای کمک سر میرسد.
دو برادر در حال ترک محل هستند که با پلیس روبرومیشوند. پلیس دو طرف را دستگیر و راهی زندان میکند اما عمه کاس سر رسیده و شرایط آزادی آنان را فراهم میآورد.
هیرو نوجوان نابغهی ۱۴ ساله، والدین خود را در ۳ سالگی از دست داده است. او با عمه و برادرش تاداشی زندگی می کند. چهره ی هیرو نشان از دورگه بودن او می دهد. عمه کاس هیچگونه شباهتی به ژاپنی ها ندارد بنابراین پدر هیرو و تاداشی ملیتی غربی- یهودی داشته و مادر آنها ژاپنی بوده است. قهرمان نوجوان فیلم علاقه ی وصف ناپذیری به روباتیک به ویژه جنگ باتها دارد.
هیرو در پاسخ به پرسش تاداشی که «با اون مغز بزرگت چه کار خواهی کرد؟» می گوید:
«مثل تو برم دانشگاه؟ تا مردم چیزهایی به من یاد بدن که قبلا بلد بودهام.»
ظرفیت ذهنی و اطلاعات هیرو به قدری بالاست که دیگر نیازی به دانشگاه رفتن در خود احساس نمیکند.
تاداشی هیرو را به انستیتو تکنولوژی سانفرانسویکو می برد تا دوستان دانشمندش را به او معرفی کند.
گوگو توماگو :
واسابی:
او فردی باهوش، کمی عصبی، محافظه کار، محتاط و به شدت منظم است که به طور تخصصی در حوزه تکنولوژی لیزر فعالیت میکند. واسابی نماد و نمایندهی سیاه پوستان جهان است. هویت ملی او در هالهای از ابهام قرار دارد اما می توان ادعا کرد او نمایندهی آفریقا در انیمیشن است.
هانی لمون (لیموشیرین):
هانی علاقهی زیادی به موسیقی لاتین، رنگ صورتی، کار گروهی و شیمی دارد. او زبان انگلیسی و ژاپنی را روان صحبت می کند و به زبان اسپانیولی نیز تسلط کامل دارد. لمون تاکید دارد با زبان اسپانیولی بزرگ شده است.
با توجه به ظاهر و لهجهی اسپانیولیاش هانی لمون نماینده مردم لاتین (به ویژه کشورهای امریکای لاتین و اسپانیا) است. او همچنین نماد جامعهی شیمی و کیمیاگری است.
فِرِد:
فرد به کتابهای کمیک، فیلم های هیولایی، ماجراجویی، علم، غذای رایگان علاقهی زیادی دارد. وی (به علت ثروتی که در اختیار دارد) نمایندهی قشر اشرافی و کپیتالیست در میان ابرقهرمانان است.
پدر فرد نیز روگرفتی مستقیم از استن لی نویسنده یهودیصهیونیست معروف کتابهای کمیک است.
استن لی خالق ابرقهرمانانی چون مردعنکبوتی، مردان ایکس، مردآهنی، چهار شگفت انگیز و ثور است.
اصالت تکنولوژی :
هیرو با مشاهدهی دانشمندان و اختراعات آنها تحت تاثیر قرار گرفته و در فکر اختراعی بدیع است. او پس از پشتکار و تلاشی مجدانه دست به خلق میکروباتها میزند. هیرو به همراه اعضای برتر انستیتو تکنولوژی راهی نمایشگاه اختراعات و ابداعات تکنولوژیک و روباتیک میشود. در آنجا اختراع بدیع خود را ارائه داده و شگفتی همگان را بر میانگیزد.
«این یک ریزربات است و اگر با دوستانش جمع شود موضوع جالبتر به نظر می رسه. میکروباتها با استفاده از سنسورهای عصبی کنترل می شن. به هرچیزی فکر کنم همون کار رو انجام میدن. کاربردهای این تکنولوژی بینهایته. ساخت و ساز؛ کاری که ماه ها و سال ها انجام دادنشون توسط کارگران طول میکشید حالا میتونه به وسیلهی یک نفر انجام بگیره. این تازه شروع کاره. حمل و نقل؛ روباتها میتونن به راحتی هر چیزی رو جابجا کنن. میکروباتها به هر چیز فکر کنید انجامش میدن تنها محدودیت تصور شماست.»
بنا به گفته های هیرو روبات هایی که او ساخته است هر کاری انجام می دهند.
ابداعات سایر اعضای انستیتو تکنولوژی نیز در نوع خوداز اهیمت بهسزایی برخودارند.
انیمیشن قهرمان بزرگ ۶ در پی اصالت بخشیدن به تکنولوژی و علم است. قریب به۲۵۰۰ سال از عمر فلسفه در غرب میگذرد. رنه دکارت فلسفه را به درختی تشبیه میکند که ریشهی ان متافیزیک، تنه فیزیک و علوم شاخههای آن هستند.
در عصر مدرن علم به عنوان تنها قدرت برتر برای رفع مشکلات و نیازهای انسان مطرح شد اما دیری نپایید که خود علما و فلاسفه ی غرب به مرگ و سقوط فلسفه و علم در برخی از حوزهها اذعان کردند. در عصر حاضر با ظهور و بروز بیش از پیش تکنولوژی که از آن با عنوان میوهی درخت فلسفه نیز یاد میشود،از منظر تفکر غربی این تکنولوژی است که قادر به تامین و برآورده ساختن نیازهای بشر امروزی است. بشر امانیست غربیدر آخرین تلاش خود به دنبال معرفی تکنولوژی به عنوان عامل اصلی نجات جهان است. اما آیا تکنولوژی می تواند عامل نجات، سعادت، فلاح و رستگاریبشر باشد؟ آیا حیات آدمی محدود و محصور به این جهانِ فانیِ مادی است که آخرتی در پی ندارد؟ در زندگی جاودان اخروی تکنولوژی چه جایگاهی دارد؟ و … .
واضح است که دست سازندگان این پویانمایی برای پاسخگویی به این پرسشها (و خیلی پرسشهای دیگر) کاملا خالی است.
ناجیان پویانمایی قهرمان بزرگ ۶ انسانهای آمیخته با تکنولوژی هستند که بدون آن ناتوان و زبون جلوه داده میشوند. اصالت افراطی تکنولوژی به عنوان میوهی درخت فلسفه در تقابل جدی با غیب و قدرتهای ماورایی است. با پذیرش چنین دیدگاهی ایمان به غیب نفی می شود و قادر رقم زنندهی آن به شدت مورد هجمه قرار میگیرد.
تکنولوژی خوب، تکنولوژی بد:
اقای آلیسر کری سرمایه گذار معروف تکنولوژیهای برتر قصد خرید میکروباتها را دارد که با جواب منفی هیرو مواجه میشود.
هیرو و تاداشی از نمایشگاه خارج می شوند اما اندکی بعد آتش ساختمان را فراگرفته و برادر بزرگتر برای نجات پروفسور کالاهان (رئیس انستیتو تکنولوژی) به آتش میزند. انفجاری بزرگ رخ میدهد و تاداشی در زبانههای آتش گرفتار میشود و …
هیرو به علت مرگ برادر به شدت منزوی و گوشه گیر شده است. روزها در پی هم سپری میشوند اما هیچ کنشی واکنش هیرو را در بر ندارد. به دلیل آسیب فیزیکی هیرو، بیمکس از خواب روباتی بر میخیزد و برای درمان قهرمان نوجوان فیلم خرامان خرامان شتاب میکند!نگاه بیمکس پس از پرسش از احوالات هیرو به میکروبات لرزان و لغزان میافتد.
بیمکس با مشاهدهی جنب و جوش میکروبات به دنبال نشانههایی که می دهد، رفته و از خانه خارج میشود. هیرو با مشاهدهی بیمکس در خیابان بدون درنگ او را تعقیب میکند. آنها پس از طی مسافتی به یک انبار بزرگ میرسند. بعد از ورود با حجم زیادی از ریزرباتها که در انبار تولید شده، روبرو میشوند. در این هنگام به ناگاه ریزروباتها به پرواز در آمده و به سوی هیرو و بیمکس حملهور میشوند.
روباتهای پرندهای که توسط ذهن هیرو کنترل میشدند و برای انجام کارهای مفید و اهداف بشردوستانه ابداع شده بودند اکنون به دشمنی سرسخت علیه او بدل گشتهاند.
مارتین هایدگر فیلسوف مشهور المانی در مقاله «پرسش از تکنولوژی» از تقدیری که به نظم میآورد به عنوان بزرگترین خطر یاد میکند.
هایدگر اینگونه به توصیف تکنولوژی میپردازد:
«گشتل مانع تجلی و استیلای حقیقت میشود. در نتیجه، تقدیری که به انظباط می آورد ، بزرگترین خطر است. تکنولوژی خود خطرناک نیست. تکنولوژی امری شیطانی نیست؛ ولی ماهیت آن اسرار امیز است. ماهیت تکنولوژی ، به عنوان تقدیر انکشاف خود خطر است. شاید معنای تحول یافته ی گشتل تا حدی مانوس تر شود اگر گشتل را به مفهوم تقدیر و خطر تصور کنیم.»
هایدگر قائل است اگر تکنولوژی به سبب بازوان ستبر و قدرت خود تقدیراتی را رقم بزند که به واسطهی آن جهان و طبیعت را به انظباط در آورد آن زمان است که بزرگترین خطر هویدا میشود. نظم پولادینی که ارباب تکنولوژی به عنوان خدایان دست ساز! بشر بر جهان حاکم میکنند سرانجامی جز نابودی جهان به همراه نخواهد داشت. تا زمانی که میکروباتهای هیرو تحت کنترل ذهن خلاق او بودند هیچ خطری جهان را تهدید نمیکرد اما هنگامیکه ریزرباتها تحت کنترل ذهن شخصیت انتاگونیست ماسک دار قرار میگیرند ماهیت مهلک و خطرناک تکنولوژی بیشتر آشکار میگردد.
نظم و انظباطی که قرار است تکنولوژیِ تحتِ حاکمیتِ مرد ماسکدارِ شرور رقم بزنند جهان را به نابودی خواهد کشاند. چرا که دیگر مقدرات حاکم بر جهان توسط درون آشفته و ماهیت آمیخته با دشمنی شخصیت دیونیزوس صفت پویانمایی رقم میخورد و اوست که خوب یا بد را تشخیص میدهد. اینجاست که گشتل مانع تجلی و استیلای حقایقی مانند انسان دوستی ، صلح و آشتی (از منظر سازندگان انیمیشن) خواهد شد. به بیانی دیگر ریزروباتها که روزی برای رفاه و آرامش و ایجاد صلح و آشتی بین انسانها ابداع شده بودند اکنون به سبب قرار گرفتن تحت حاکمیت فردی شرور، مانعی برای تحقق رفاه، آرامش و صلح به شمار می آیند. در واقع تکنولوژی تحت حاکمیت فرد شرور برای ایجاد نظم نوین ، به دنبال بر هم زدن نظم موجود و ایجاد بی نظمی و آنارشی است.
دوئالیسم ین و یانگی در بیمکس:
هیرو و بیمکس در گام اول نمیتوانند بر ابرشرور و تکنولوژی قدرتمندش (که از هیرو دزدیده است!) غلبه یابند و به اجبار فرار را بر قرار ترجیح میدهند.
قهرمان نوجوان فیلم احساس میکند بیمکس علاوه بر ابعاد درمانگری، صلحجویانه و بشردوستانهاش به ابعاد دیگری نیز نیازمند است. بیمکس بیش از حد مثبت و خوب است و این موضوع تعادل شخصیت او را بر هم میزند. لذا هیرو تلاش میکند با طراحی قطعاتی جدید و نوشتن برنامهای نو ابعاد جنگ طلبانه و خشنی به شخصیت بیمکس الحاق کند. او ابتدا ترجیح میدهد برنامهی جنگی روبات، مبتنی بر کاراته که ورزشی ژاپنی است، باشد اما در مراتب بعدی با اعمال تغیراتی در برنامه و هوش مصنوعی روبات، بیمکس را به یک قهرمان تکنولوژیک جنگجو-صلحجو مبدل میسازد.
دوئالیسمی که در کاراکتر بیمکس نهادینه شده روگرفتی عاریتی از ین و یانگ چینی است.
از دیدگاه چینیهای باستان و تائوباوران، در همهی پدیدهها و اشیاء غیر ایستا در جهان هستی، دو اصل متضاد ولی مکمل وجود دارد مانند زن و مرد، شب و روز، زشت و زیبا، سفید و سیاه. زمانی ین و یانگ تحقق مییابد که بین دو اصل متضاد تعادل برقرار شود. لذا شخصیت دوگانهی بیمکس (قسمتی آرام و حامی بشر و قسمتی دیگر ناآرام و خشن) بر بستر دوئالیسم ین و یانگی شکل گرفته است.
عدم تعادل در شخصیت بیمکس موجب شده او بیش از حد مثبت یا منفی باشد. این موضوع زمانی که هیرو به همراه ۴ قهرمان دیگر به مقابله با ابرشرور می پردازند، بیشتر اشکار می گردد. ابرقهرمانان با ابزارالات تکنولوژیک خود به نبرد با ابرشرور می پردازند آنها ابتدا ناموفق ظاهر می شوند اما هیرو به ناگاه زمانی که ارباب ریزروباتها در حال مبارزه با سایر اعضای تیم است به او حمله ور شده و ماسک او را کنار می زند. هیرو به هویت واقعی ابرشرور پی میبرد. او کسی نیست جز پروفسور کالاهان رئیس انستیتو تکنولوژی فرانسوکیو.
قهرمان نوجوان به بیمکس دستور می دهد سریعا کالاهان را نابود کند اما بیمکس حاضر نیست این کار را به انجام برساند. هیرو با تخلیهی بعد مثبت بیمکس تعادل شخصیتی روبات را بر هم میزند. در این هنگام شق خشن و جنگجوی بیمکس غلبه پیدا کرده، او را به ماشین کشتاری بی روح تبدیل میکند.
بیمکس حتی نمیتواند دوست را از دشمن تشخیص دهد و بی اختیار طبق دستورات هیرو عمل میکند. ابرقهرمانان تلاش میکنند مانع از کشتن پروفسور کالاهان شوند اما بیمکس هیچ حسی نسبت به آنان ندارد و هر یک را به کناری میافکند. تنها راه متوقف کردن او، الحاق چیپ برنامهریزی شده توسط مرحوم تاداشی! است. هانی لمون با قرار دادن کارت برنامه در جای تعبیه شده ، تعادل را به بیمکس بازمیگرداند.
مبتنی بر مشی دوئالیستی- ین و یانگی بیمکس ثنویتهای متضاد باید در وجود انسان به تعادل برسند در غیر این صورت جهان با بی ثباتی صرف روبرو خواهد شد.
مبتنی بر ین و یانگ حتی خیر و شر ، کفر و ایمان، حق و باطل و سایر گزاره های معناییِ غیرمادیِ متضاد باید به تعادل برسند. چنین دیدگاهی نگاه ارزش مدار ثنویت توحیدی در قران و اسلام را نفی میکند. در دین مبین اسلام و قرآن کریم هیچ گاه حق و باطل ، خیر و شر، کفر و ایمان به تعادل نمیرسند بلکه از روز ازل تا شام ابد همواره در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار داشتهاند. ثنویت ین و یانگی تا جایی قابل پذیرش است که به حوزههایی چون حق و باطل ، کفر و ایمان و … وارد نشود. در قرآن ۴ دسته ثنویت مطرح شده است که تنها یکی از آنها ثنویت متضاد ضروری است. ین و یانگ چینی در دامنهی ثنویتهای متضاد ضروری قابل پذیرش است اما نمیتوان آن را برای سایر ثنویتها تجویز کرد و تعمیم داد.
بیمکس بازتاب شخصیت دو برادر:
تاداشی دارای شخصیتی صلح طلب و بشردوست است. او حتی برای نجات جان کالاهین به آتش می زند و جانفشانی میکند. علی رغم تاداشی برادر کوچکتر تمایل شدیدی به ایجاد نزاع و درگیری دارد. هیرو از ابتدای داستان با ساخت مگابات و شرکت دادن آن در جنگ روباتها خوی نزاع طلبانهاش را به نمایش میگذارد. به بیانی واضح تر ابعاد خشن و ناملایم شخصیت هیرو بر ابعاد ملایم و آرام وی غلبه دارد.
خصلت بشردوستانهی تاداشی از طریق خطوط کدی که او در چیپ برنامهی روبات ذخیره کرده، به بیمکس منتقل میشود. در ادامه هیرو به منظور مقابله با ابرشرور داستان خوی جنگطلبانهی خود را در قالب خطوط برنامهنویسی شده به بیمکس دیکته میکند.
بر این مبنا بیمکس روگرفتی عاریتی از شخصیت دو برادر است. آن زمان که بیمکس رفتارهای بشردوستانه از خود بروز می دهد تاداشی و هنگامی که رفتارهای جنگطلبانه از او سر می زند هیرو است.
تکنولوژی، نیمهی گم شدهی ابرقهرمانان:
۶ قهرمان پس از شکست سختی که از ابرشرور میخورند به فکر جبران بر میآیند. هیرو به عنوان مغز متفکر و رهبر گروه تصمیم میگیرد تکنولوژیهای ابداع شده توسط اعضای گروه را احیا و به روزرسانی کند. او تمام تلاش خود را برای الحاق تکنولوژیهای برتر به بدن قهرمانان به کار می بندد و در این راه به موفقیت شگرفی نیز دست می یابد.
ابرقهرمانان انیمیشن بر خلاف ابرقهرمانی چون سوپرمن، اسپایدرمن و … که ذاتا دارای قدرت خداگونهاند و به سبب آن قدرت بر جهان استیلا مییابند و به مردم یاری میرسانند ، بدون ابداعات و ابزارآلات تکنولوژیک ناتوان و درماندهاند. در واقع این تکنولوژی است که به آنها قدرت ماورایی میبخشد. بر این مبنا هر کس بتواند نسبت به سایرین از تکنولوژی برتری بهره بگیرد جایگاه ابرقهرمانی از آنِ او خواهد بود. تکنولوژی با درنوردیدن قدرتهای ماورایی از آن پیشی گرفته و صاحبان خود را به ابرقهرمان تبدیل میکند.
در واقع از دریچهی نگاه سازندگان اثر، آدمی کافی است با فعالسازی ذهن خلاق به ابداع تکنولوژی دست بزند و با کمک آن از سایرین پیشی گیرد. معیار و ملاک برتری و قهرمانی، برخورداری از تکنولوژی برتر و استفاده ی بهینه از آن است نه تقوایی که کرامت انسان را نزد خدا معین میسازد و او را به درجهی کمال انسانی می رساند. هر انسانی با هر نوع تفکر و عقیدهای می تواند به ابداع تکنولوژی دست بزند لذا هر کسی می تواند ناجی باشد حتی اگر سراپای وجود او را تیرگیهای گناه و فساد فراگرفته باشد.
باور به منجی و مهدی موعود با پذیرش چنین نگاهی پایمال شده و مورد هجمه قرار می گیرد. مفاهیم القایی در این انیمیشن همچون برخی آثار ابرقهرمانی در تضاد با مقوله بسیار مهم مهدویت است.
حمایت ابرقهرمانان از کپیتالیزم:
حمایت از کاپیتالیزم از جمله مولفههای تکراری و کلیشهای در آثار ابرقهرمانی به شمار می رود.
۶ قهرمانپس از شناخت هویت واقعی ابرشرور با کمک اسنادی که به دست آورده اند متوجه علت شرارت پروفسور کالاهان میشود. پروفسور کالاهان عامل اصلی بلعیده شدن دخترش ابگیل توسط ابرتکنولوژی تلهپورتر را سرمایهدار معروف الیستر کری میداند.
به همین خاطر به هر دری می زند تا صدمات جبران ناپذیری به او وارد کند. کالاهین در آخرین حمله خود با اتصال قطعات از هم گسسته تلهپورتر به یکدیگر قصد دارد تمام داشتههای الیستر کری را محو و نابود کند امابا ممانعت قهرمانان مواجه می شود.
ابرقهرمانان برای نجات جان آقای کری که نماد کپیتالیزم و سرمایهگرایی است بر کالاهان ظاهر شده و از او میخواهند کری را به حال خود رها کند اما او نمی پذیرد و به نزاع با قهرمانان میپردازد.
قابل تذکر است هیرو و دوستانش ابتدا تصور می کردند نقشههای آقای کری منجر به کشته شدن تاداشی شده است اما بعد به اشتباه خود پی میبرند.
ارتباط الیستر کری با سازمانهای سری و نظامی و فروش ابرتکنولوژیهای برتر به آنها نیز در نوع خود حائز اهمیت است. این موضع تاثیرپذیری نهادهای سری و نظامی از کپیتالیزم را نیز به اثبات می رساند.
رجعت بیمکس:
هیرو و بیمکس برای نجات ابیگل دختر کالاهان به دل خطر می زنند و وارد تله پورتیشن میشوند. آنها فضاپیمای حامل ابگیل را یافتهو در صدد بازگرداندن آن به جهان واقعی برمیآیند.
به هنگام بازگشت، فاصلهی زیادی به انتهای مسیر باقی نمانده که با مانعی روبرو میشوند. بیمکس برای حفظ جان قهرمان نوجوان، سپر بلا شده و به شدت آسیب میبیند با این وجود دست از کمک به هیرو برنمیدارد. جانفشانی و از خودگذشتگی بیمکس به قدری زیبا به نمایش در می آید و در ذهن و قلب مخاطب می نشیند که گویی این روبات برنامه ریزی شده یک انسان است. لحظهی خداحافظی فرا میرسد و هیرو در فضایی کاملا احساسی و تاثیرگذار ضمن به آغوش کشیدن بیمکس در حالی که اشک درچشمانش حلقه زده به دوست تکنولوژیکش بدرود میگوید.
بیمکس نیز با چهرهای معصومانه در حالی که به هیرو خیره شده فرو می افتد.
دست بیمکس تنها یادگار باقیمانده نزد هیرو است. رهبرابرقهرمانان ابتدا تصور می کند دیگر بیمکس را نخواهد دیداما با مشاهدهی چیپ تاداشی در دست بیمکس بارقههای امید در دلشروشن میگردد این تراشه زمینه را برای خلق مجدد بیمکس فراهم میکند. هیرو به بازآفرینی بیمکس می پردازد و قهرمانش را از نو احیا می کند.
بازگشت بیمکس پس از مرگش تداعی کنندهی مساله مهم رجعت در ادیان ابراهیمی است. با این وجود رجعت مد نظر سازندگان انیمیشن تفاوتهای بنیادینی با رجعت در ادیان ابراهیمی دارد. علی رغم اینکه مساله رجعت منجی در ادیان ابراهیمی به انسانها اختصاص دارد در انیمیشن قهرمان بزرگ ۶ بیمکس که ماهیتی تکنولوژیک دارد، رجعت می کند.
فروکاست و تقلیل جایگاه انسان به روبات و نگاه تمسخرگونه به مقولهی مهم رجعت با احیای مجدد بیمکس به عنوان ناجی، علاوه بر نفی ظهور منجی، رجعت را حتی در تفکر مسیحیت و یهودیت به چالش میکشد. صرف نظر از این موضوع پیام دیگری که در پایان فیلم به مخاطبان تلقینمیشود احیای منجی و ناجی به دست بشر دوهویتی شرقی-غربی است. از لنز دوربین تفکر سازندگان اثر، این خدا نیست که رقم زنندهی رجعت است بلکه بشر دو هویتی است که به بازگشت ناجی جامهی عمل میپوشاند. این هیرو است که با احیای مجدد بیمکس بازمیگردد و برای نجات مردم منفعل جهان از بلایا و مخاطرات همت میگمارد نه خدایی که پرده ی غیبت را کنار می زند و ظهور مهدی موعود را تحقق میبخشد.
نتیجهگیری:
پویانمایی قهرمان بزرگ ۶ در فضایی کاملا خیالی و تاثیرگذار با معرفی هیرو به عنوان رهبر ابرقهرمانان به دنبال ترغیب نسل نو برای گرایش افراطی به تکنولوژی و استفاده از آن برای نجات جهان است. از دید سازندگان اثر تکنولوژی خوب آمیخته با ضریب هوشی بالا تنها عامل نجات جهان از شر ابرشروران است. تکنولوژی نجات بخش آخرین تیر باقی مانده در چلهی کمان تفکر غربی است. آنها با مبنا قرار دادن تکنولوژی به جنگ با ایمان آمده اند اما از این موضوع غافلاند که تیرهای تکنولوژیک نه تنها نجات، فلاح و رستگاری بشر امروز را در پی نخواهند داشت بلکه او را به سوی گردابی مهلک و بی انتها می کشانند. دیری نخواهد پایید که اتوپیای تکنولوژیک به عنوان آخرین حربه تفکر مدرن مانند اجدادش فلسفه و علم نوای سوزناک مرگ را سر خواهد داد.
منبع: پویا نقد