سینما بر مبنای ابزارهای ماشینی شکل گرفته است. در واقع در روزهای اولیهای که این جوجه سر از تخم در میآورد، مخاطبان بیشتر مجذوب تکنولوژی سینما میشدند، تا با آنچه که واقعاً نمایش داده میشد. همانگونه که “استفان هیث” مینویسد:
” [دراین دوره] چیزی که ترویج داده میشد و فروخته میشد، تجربهی مواجهه با ماشین بود. “آپاراتوس سینما”. برنامههای پخش شده در “گراند کافی” با عنوان “سینما توگراف” معرفی میشدند و با وصفی دربارهی سینماتوگراف دنبال میشد. همواره پس از اینکه توصیف مورد تأکید بود، عنوان فیلم در معرض دید عموم قرار میگرفت. این عنوان در قسمت پایینی صفحهی نمایش قرار داشت (هیث، ۱۹۸۰: ۱)”.
“ریموند ویلیامز” تمایزی مفید میان دو دسته از مباحث قابل تبدیل به یکدیگر در حوزهی تکنولوژی سینمایی مطرح میکند. او ابداع تکنیکی را بهعنوان “ابزاری خاص (ویژه) که از تجربههای عملی یا دانش علمی و تعامل میان این دو مشتق شده است” توصیف میکند. این تعریف شامل ابزارهای ماقبل دورهی سینما که در بسط و تکامل عکاسی امروزی نقش داشتهاند و سایر عناصر مربوط به نمایش تصاویر متحرک مانند فانوس دریایی جادویی و سایر عناصر سرگرم کنندهی عملی بوده است. چنین ابداعاتی به کرات «انتخاب، بسط و گسترش یافتهاند، تا نهایتاً به یک تکنولوژی سیستماتیک از فیلم یا سینما منجر شدهاند (ویلیامز، ۱۹۸۳: ۱۳و۱۲)”. چنین روند تکاملیای به نسبت مستقیم بین تکنولوژی و اهداف عملی و قابل استفاده دلالت میکند. در واقع علاقه بسیاری از محققان حوزهی فیلم به تکنولوژی بیشتر مربوط به چگونگی ارتباط تکنولوژی به عمل زیبایی شناختی سینما است. بنابرین وظیفهی این محققان صرفاً تشریح و مشخص کردن ابداعات خاص، تکنولوژیها و تکنیکها نیست، بلکه این موارد را باید درون دیدگاههایی پویا که به فرآیندهای گسترش و تغییر تکنولوژی مرتبط است، مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.