چرا هیتلر بریتانیای کبیر را صغیر نکرد؟ | بررسی ابهامات تاریخی در فیلم «دانکرک»
هیتلر نخواست بریتانیا را تسخیر کند و این امر سبب شد تا انگلیسیها پیروزی را، به حساب خود واریز کنند و از شکست حقیرانه در دانکرک، به عنوان پیروزی تاریخی بزرگی یاد کنند.
«دانکرک» آخرین ساخته کریستوفر نولان در سینماهای سراسر جهان اکران شد و به عنوان اثری جنجالی که اکران آن در سینماهای آسیای شرقی و برخی کشورهای اروپایی ادامه دارد، مورد توجه رسانههاست و بحثهای فراوان تاریخی درباره آن مطرح است.
مستقل از همه تعاریف و تمجیدهای منتقدان فرنگی، آنچه حین جنگ جهانی دوم رخ داده و پیش از این فیلمی با همین عنوان توسط لسلی نورمن، دربارهاش ساخته شده، با استناد به اسناد تاریخی در دسترس، تاریخ افتخار آمیزی برای بریتانیا نیست. در واقع آنچه در «دانکرک» رخ داد، شکست بزرگی برای بریتانیا بود. اما پرسش مهم این است چرا کریستوفر نولان، کارگردان پرآوازه انگلیسی، از یک عملیات نجات حقیرانه، فیلم سینمایی بزرگی میسازد؟ و بر عکس در کشور خودمان از تاریخ فتوحانه هشت سال دفاع مقدس و افراد معتبر تاریخمان، بر اساس اسلوب سینمای نکبت، فیلمهای حقیرانه کوچک ساختیم. در حالیکه انگلیسیها فیلمی ساختند که پروژه شکست آنها را در تاریخ تبدیل به یک پیروزی بزرگ میکند، از ناتوانی چرچیل ( نخست وزیر) توانایی میسازد و این جادوی واقعی سینماست که هنوز آنرا در داخل کشور درک نکردهایم.
«کنت برانا» بازیگر فیلم در فرش قرمز فیلم که در دانکرک برگزار شد میگوید:"دانکرک ترکیبی از نسلهایی را نشان میدهد که در جنگ اول حضور داشتند و حالا در جنگ دوم به صورت مردم عادی به کمک سربازان حاضر در شهر دانکرک میروند. این مسئله، نشان میدهد در زمان جنگ دوم، سربازان سالخوردهتر که تجربه جنگ حهانی اول را پشت سر داشتند، تلاش میکنند حین رویدادهای جنگ ، نسبت به سربازان جوان عاطفه پدری خود را نشان دهند. در جنگ جهانی اول یک نسل نابود شد و بازماندگان جنگ اول نمیخواستند که این فاجعه در جنگ دوم تکرار شود. برای همین مردم بریتانیا در ساحل دانکرک معجزه کردند."
نبرد دانکرک برای انگلیسیها یک پیروزی نبود، اما آنچه در فیلمی با عنوان «دانکرک» ، سعی شده شکست بزرگ پیروزی نشان داده شود و نولان برای بازگو کردن سرنوشت چهارصد هزار سرباز، روی چند سرباز خاص تمرکز میکند و از تحقیری تاریخی، فیلم سینمایی غرور آفرینی برای انگلیسیها میسازد.
واژه کلیدی که اغلب منتقدان خارجی در مورد فیلم بکار بردهاند «غرق شدن» است. «غرق شدن» تماشاگر در فیلم. نولان با تبحر خاصی سر مخاطبان را زیر آب، به حالت غرق شدن میبرد و مخاطب با دیدن فیلم دانکرک، نوعی وارونگی را زیر آب تجربه میکند.
تاریخ گواهی میدهد دانکرک یک شکست بسیار بزرگ برای رمالانی مثل وینیستون چرچیل است و تماشاگر داخل فیلم نولان، گم می شود و از یک حقارت بزرگ تاریخی، در نهایت شجاعت سرباز انگلیسی و پیروزی را تجربه میکند.
نولان نشان داده فیلمسازی است که قادر است در یک فیلم تجاری ابرقهرمانانه مرزهای سبک در فیلمسازی را در هم بشکند. نولان در این نمایش حماسه (بزدلی انگلیسی) را جشن میگیرد و از یک شکست بزرگ تاریخی حماسه میسازد. اما آنچه در تاریخ نگارش شده، با آنچه که نولان ساخته است تفاوت بسیار بزرگی دارد.
تاریخ به ما چه میگوید؟
«والتر لرد» در کتاب «معجزه دانکرک» مینویسد: ارتش هیتلر با عبور از خاک بلژیک و هلند به صورت خیلی سریع به پشت خطوط ماژینو رسیدند و پیاده نظام فرانسه و انگلیس در شمال غرب فرانسه را غافلگیر کردند. ۴۰۰ هزار سرباز انگلیسی از ارتش اصلی متفقین جدا و در ساحل دانکرک محاصره شدند.
ارتش آلمان دوران اوج و تک تازیاش را سپری میکرد و با شگرد تهاجمی متفقین را به عقب راند. سربازان انگلیسی برای فرار از مرگ به سوی دانکرک (جایی که فاصله خاک اروپا و انگلیس درحداقل ممکن بود) عقب نشینی کردند. سربازان انگلیسی هر لحظه منتظر حمله نهایی و مرگ بودند. دو سوم ارتش انگلیس در ساحل دانکرک گرفتار شدند. اما چه چیزی معجزه دانکرک را برای رهایی سربازان بریتانیا رقم زد؟ چرا هیتلر کار ارتش انگلیس را یکسره نکرد؟! هیتلر به سادگی میتوانست کار ارتش بریتانیا را یکسره کند و امپراطوری بریتانیا برای همیشه فرو ریزد و پیروز جنگ دوم جهانی شود. پژوهشگران تاریخ از این گره کور در اشکال مختلف و گنگی، رمزگشایی کردهاند.
«چارلز مور» در مورد عدم تصمیمگیری و قاطعیت هیتلر در مورد عدم پیشروی قوای نازی در ساحل دانکرک، در کتاب «راهی به سوی دانکرک» مینویسد: "یکی از مهمترین و شگفت انگیزترین تصمیمات هیتلر که بعدها موجب شکست او شد در همین نقطه گرفته شد؛ رهبر نازیها به قوای آلمانی دستور داد به سمت بریتانیا پیش روی نکنند و به نوعی اجازه داد متفقین ظرف یک هفته قوای در محاصره خود را از آنجا تخلیه کنند. اشتباه اساسی رایش سوم زمانی خود را بیشتر نشان داد که دستگاه تبلیغاتی بریتانیا، نبرد "دانکرک" را با این عنوان که با تلفات ناچیزی بوده است به یک پیروزی تبدیل کرد و روحیه سربازان خود برای نبرد دوباره علیه نازی ها را بالا برد. قتل عام بریتانیاییها در دانکِرک تقریباً قطعاً به تسلیم بریتانیا به هیتلر و عدم دخالت آمریکا در جنگ اروپا منجر می شد.
هیتلر از فرصت دادن به انگلیسیها چه هدفی را دنبال میکرد؟ آیا هیتلر قصد داشت با این اقدام به چرچیل تفهیم کند که هدفش نه انگلیس، بلکه یهودیها و تسخیر خاک شوروی است؟اما رایش سوم خباثت انگلیسیها را دست کم گرفته بود.
«چارلز مور» در کتاب «راهی به سوی دانکرک: اشاره میکند، هیتلر در این مقطع قدرت اداره جنگ را از دست داد و از خیر کشتن ۳۰۰ هزارنیرویی که فرصت جمع کردن ادوات جنگی خود را نداشتند، به سادگی گذشت و به انگلیسیها اجازه داد با جمع و جورکردن نیروها برای همیشه خطر حمله به خاک خود را ازبین ببرد. نیروهای انگلیسی در دانکرک ۲۵۰۰ دستگاه توپ و دهها هزار مسلسل سنگین، نفربر، تانک و خمپاره را به جا گذاشتند. ترس هیتلر از نیروی دریای انگلیس بیهوده بود. نیروهای انگلیسی بشدت پراکنده بودند و برخی ناوگان انگلیسی حداقل ۲ماه تا ساحل مانش فاصله داشتند.
«والتر لرد» در کتاب معجزه دانکرک کنشهای ارتش آلمان را چنین تفسیر میکند: نیروی هوایی آلمان میتوانست در دانکر کشتیهای انگلیسی را آتش باران کند. هیتلر وقتی به ۶۰ کیلومتری انگلیس رسید به نظرش رسید، نقشهای مدون برای تصرف قطعی بریتانیا ندارد.
اما نکته جالب اینجاست چرا هیتلر که نقشه حمله به یوگسلاوی را در ۸ ساعت کشید، چگونه نتوانست در مورد محاصره دانکرک یک تصمیم قطعی بگیرد؟ «شون لانگدن» در کتاب « مردانی که عقب نشینی کردند» روایت ژنرال فون رون از اعضای ستاد ارتش آلمان را چنین آورده است: شش روز پس از یورش سراسری آلمان به شمال فرانسه هنگامی که نیروهایمان به سوی دریا در حرکت بودند تا کار ارتش بریتانیا را یکسره کنیم، هیتلر با فرمان احمقانهای دستور ۴۸ساعت توقف به آنها را داد. ژنرال گودریان به فرمان پیشوا عمل نکرد و تانکهای خود را با سرعت بیشتری به سوی دانکرک به حرکت درآورد. فقط ۹مایل باقی مانده بود تا ارتش خلع سلاح شده انگلستان را نابود کنیم که پیشوا با قاطعیت بیشتری دستور به به توقف ۷۲ ساعته داد. هر چقدر فرماندهان جنگ به هیتلر اصرار کردند که تا نبرد تهاجمی را ادامه دهد، هیتلر نپذیرفت و انگلیسیها توانستند ظرف ۳روز انگلیسیها نیروهای خود را از دانکرک خارج کنند. ژنرال گودریان از اتفاقات دانکرک به عنوان معجزه انگلیسی یاد میکنند. و میگوید" بله! معجزه بود، تخلیه بیش از 350 هزار نیرو نظامی ظرف روز با اتکا به قایقهای انگلیسی معجزه بود."
واقعیت این است که هیتلر نخواست بریتانیا را تسخیر کند و این امر سبب شد تا انگلیسیها پیروزی را به حساب خود واریز کنند و از آن شکست حقیرانه، به عنوان پیروزی تاریخی بزرگ یاد کنند. در نخستین روز محاصره رسانههای انگلیس برای نجات سربازان در دانکرک اعلان عمومی اعلام کردند و بسیار از مردم محلی با قایقهایشان روانه دانکرک شدند.«والتر لرد» در کتاب معجزه دانکرک اشاره میکند در محاصره دانکرک از 400 هزار نظامی فرانسوی و انگلیسی سی هزار نفرشان کشته و 34 هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین 177 هواپیمای انگلیسی سرنگون و شش ناوشکن و دویست ناوچه این کشور غرق شدند.
دانکرکِ کریستوفر نولان چگونه راست را دروغ میکند!
نولان برای رهایی از شکست و خلق حماسه دست در زمان فیلم میبرد. کاری که پیش از این در فیلم «حافظه» انجام داد و زمان خطی فیلم را وارونه جلوه داد. همه اتفاقات مربوط به فیلم را با تلفیق یک زمان یک هفتهای با رویداد نگاری در مورد مردمی که با قایقهایشان برای نجات سربازان گسل شدهاند را با زمان یکروزه وقایع در ساحل دانکرک و زمان یکساعته یک هواپیمای انگلیسی که وظیفهاش مراقبت از نیروهای در حال فرار را دارد، ترکیب کرده است.
مخاطب در ابتدا متوجه درهم آمیختگیزمانهای تودرتوی زمانی فیلم نمیشود، نولان به شکل رندانهای در اغلب لحظات حقیرانه سربازان انگلیسی کات میزند و روی مفهوم عظمت رهایی و نجات تمرکز میکند. نکته مهمتر این است که رویدادهای مرتبط با ناوشکن «ماول» همانطور که بعدها چرچیل ادعا کرد، تحقیرآمیزترین لحظات فرار انگلیسیهاست. اما مخاطب با بازی زمانی نولان چیره دست متوجه وجه تحقیری فرار انگلیسیها نمیشود. در واقع بازی زمانی نولان موجب فشرده شدن، رویدادهای ساحل، دریا و هوا شده است و مهمتر این است آلمانیها حتی برای لحظهای در فیلم نشان داده نمیشوند. وقتی چند هواپیمای ارتش نازی، سربازان محاصره در ساحل دانکرک را بمباران میکردند، کمی آنطرف تر در جبهه نازیها، سربازان آلمانی که پشت صفهای اصلی بودند، جشن و سرور به راه انداخته بودند و دقیقا نولان ، جشن و سرور آلمانی را با ظرافت خاصی به سروری انگلیسی تبدیل میکند. نولان کارگردان بزرگ و تکنیکالی است و به خوبی و با کارکشتگی وسواسآمیزی به مخاطبش دروغ میگوید.