یوهان گوتفرید هردر، فولکلورپژوه آلمانی میگوید که فولکلور روح یک ملت است. به این معنا اگر ملتی به داشتههای فرهنگی- هنری و در کل به سبک زندگی روزانهی خود بها ندهد و یا در مراقبت از آن کوتاهی کند- به مرور زمان از روح- روحیهی ملی- تُهی میشود. وقتی که روح یک ملت از بین برود، آنگاه است که نابودی آن ملت نیز فرا میرسد.
دربارهی فولکلور و بطور خاص ادبیات شفاهی افغانستان، تاکنون کار جدی و سیستماتیک انجام نشده، شماری از نویسندگان در این زمینه کارهای را انجام داده اند اما این کارها از نظر حجم و گستردگی به اندازهای نیست که بتوان روی آنها حساب ویژه بازکرد. فولکلور حوزهی بزرگی از فرهنگ توده را در بر میگیرد و از دیدگاه فولکلور پژوهان- در مطالعات فولکلور شناسی، بیشتر رویکرد مردم شناسی- و مردم نگاری نهفته است تا مساله هنر و ادبیات. به این بیان که فولکلور تنها شامل ادبیات شفاهی- افسانهها و اساطیر نمیشود بلکه فراتر از این محدوده میرود و به عبارتی شامل تمام جنبههای زندگی تودهی مردم میشود. در افغانستان تنها یک نفر این کار را کرده است، کاری که از نظر حجم و گستردگی، فراتر از ادبیات شفاهی است و آن یک نفر هم شهروند افغانستان نیست ولی عشق و دلدادگی خاص به ساحت فرهنگ این کشوردارد.