قنبر، جوان کافری بود که عاشق دختر عمویش شد. عمویش پادشاه حبشه بود .
جوان نزد عمو رفت و گفت:
عمو جان من عاشق دخترت هستم. آمده ام برای خواستگاری .
پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است. گفت: هرچه باشد من میپذیرم.
شاه گفت: در شهر بدی ها !! (مدینه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری، آنوقت دختر از آن تو. جوان گفت: عمو جان این دشمن تو نامش چیست؟
گفت: بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند. جوان فوراً اسب را زین کرده با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.
به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان، جوانی عربی درحال باغبانی و بیل زدن است. نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟
گفت: تو را با علی چکار است؟
گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.
گفت: تو حریف علی نمی شوی.
گفت: مگر علی را میشناسی؟
گفت: آری هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم.
گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟
گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من، هیکلی هم هیکل من.
گفت: اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست.
مرد عرب گفت: اول باید بتوانی مرا شکست دهی تا علی را به تو نشان بدهم. چه برای شکست علی داری؟
گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.
گفت: پس آماده باش.
جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟ پس آماده باش.
شمشیر را از نیام کشید. سپس گفت: نام تو چیست؟
مرد عرب جواب داد: عبداللّه. پرسید: نام تو چیست؟
گفت: فتاح. و با شمشیر به عبداللّه حمله کرد. عبداللّه در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد، به زمین زد و خنجر او را به دست گرفت و بالا بُرد. ناگاه دید از چشمهای جوان اشک می آید. گفت: چرا گریه میکنی؟ جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم. آمده بودم تا سر علی را برای عمویم ببرم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان را بلند کرد. گفت: بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر.
پرسید: مگر تو که هستی؟ گفت: منم اسداللّه الغالب، علی بن ابیطالب. که اگر من بتوانم دل بنده ای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود...
جوان بلند بلند شروع به گریه کرده به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی...
بدین گونه بود که "فتاح" شد "قنبر" غلام علی بن ابیطالب.
بحارالانوار ج۳ ص ۲۱۱
.............
وزیر خارجه کشورمان به سنگ یادبودی که به پاس تقدیر از میزبانی ایران از بیش از ۱۰۰ هزار مهاجر لهستانی در جریان جنگ جهانی دوم در پایتخت لهستان احداث شده، ادای احترام کرد.
محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران 10 خرداد 95 که وارد ورشو پایتخت لهستان شده بود. به سنگ یادبود تقدیر از ملت ایران در ورشو ادای احترام و تاج گل نثار کرد.
ظریف صبح امروز با چند تن از مقامات دولتی لهستان دیدار و درباره گسترش روابط دوجانبه گفتگو کرد.
وزیر خارجه کشورمان همچنین ظهر امروز در همایش مشترک اقتصادی ایران و لهستان حضور یافت.
رئیس دستگاه دیپلماسی کشور همچنین به سنگ یادبود تقدیر از ملت ایران در ورشو ادای احترام و تاج گل نثار کرد.
این سنگ یادبود به پاس تقدیر از میزبانی بیش از 100 هزار مهاجر لهستانی از سوی ایران در جریان جنگ دوم جهانی در شهر ورشو احداث شده است.
در مورد جنگ جهانی دوم فیلم های ارزشمندی ساخته شده اند. این ژانر جذابیت بسیاری دارد. آدم دوست دارد برخی از این فیلم ها را چندین بار تماشا کند.در میان بهترین فیلم ها، 12 نمونه بسیار خوب که در طول تاریخ فروش بسیاری داشته اند را برایتان انتخاب کرده ایم. با ما همراه باشید.
The Great Escape - فرار بزرگ – محصول سال: 1963 میلادی
فرار بزرگ، نام فیلمی به کارگردانی جان استرجز، محصول سال ۱۹۶۳ است. این فیلم که براساس یک داستان واقعی ساخته شده است، در زمان جنگ جهانی دوم رخ می دهد. در آن روزها گروهی از مبارزان متفقین در یک اردوگاه زندانیان در آلمان نگهداری می شدند. با توجه به خبرهایی که از جنگ به گوش می رسید، به نظر نمی رسید که این جنگ به این زودی ها قصد به پایان رسیدن داشته باشد، به همین دلیل دسته ایی از زندانیان تصمیم می گیرند تا با حفر تونلی مخفی، از این اردوگاه بگریزند و بقیه ماجرا.
صاحب کارخانجات بیسکوئیت تینا در خاطراتش آورده است:
یک کارخانه شکلات سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه هایش در خط تولید، بسته بندی خالی رد می کرده، بدون اینکه در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می شده است.
مسئولان این کارخانه سوئیسی آمدند کلی تحقیق کردند٬ و دست آخر پس از حدود یک و نیم میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند که بسته بندی های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد.
با شنیدن این خبر نگران شدم. چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته سرپرست ماشینها آمد و گفت:
بله درست است، در دستگاه های ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده باشد.
نگرانی ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت مدیره روی موضوع بحث کنیم. می خواستم نظر هیئت مدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.
فردای آن روز با اعضای هیت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو میز ماشین قرار دارد. از کارگر ساده٬ بالا سر ماشین پرسیدم:
این برای چه است؟
گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه. من هم این پنکه را که تو انبار بود آوردم، گذاشتم سر راه دستگاه که بسته های خالی از شکلات را با باد پرت کنه بیرون.
نگاهی به هیئت مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود.
به کارگر خلاق که ما را از شر٬ یک و نیم میلیون دلار، خرج اضافی رهانیده بود٬ یک تشویق نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم.
در حالی که در سینمای ایران یک فیلم سینمایی با موضوع بیمه تولید نشده! و اقتصاد سینما کاری به صنعت بیمه ندارد! فرانیسس فورد کاپولا کارگردان مشهور آمریکایی خالق فیلم های شاخص پدر خوانده، تروی و... در باره بیمه هم فیلم ساخته است.
دلال بیمه یا کارگزار بیمه (انگلیسی: The Rainmaker) فیلمی سینمایی، محصول سال ۱۹۹۷ میلادی به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا است. این فیلم که محصول آمریکا است یک درام اجتماعی و حقوقی در خصوص بیمه و وکالت با بازی مت دیمون است. این فیلم بر اساس رمانی به همین نام از جان گریشام است.
داستان فیلم
رودی بیلور وکیلی جوان و آرمانگرا (با بازی مت دیمون) است که از طریق مالک باشگاهی که در آن کار میکند و وکیلی زیرک به نام بروزر (با بازی میکی رورک) است به همکاری با دک شیفلت (با بازی دنی دویتو) جهت سرکشی به بیمارستانها میپردازند. آنها در جریان کار پروندهای را بر ضد یک شرکت بیمه فاسد به نام گریت بنفیت قبول میکنند که وکالت آنرا شخصی به نام لیو دروموند (با بازی جان ویت) بر عهده دارد.
از این میان ۱۵ فیلم آماده نمایش، ۱۰ اثر در مرحله صداگذاری هستند، ۱۹ فیلم مرحله تدوین و ۱۵ اثر نیزدر مرحله فیلمبرداری قرار دارند. ۸۸ پروژه نیز در مرحله پیش تولید قرار دارند که ۱۰ فیلم از این میان بیش از ۸ درصد مراحل پیش تولید را طی کردهاند و باقی پروژهها در مراحل ابتدایی پیش تولید هستند.
به گزارش سینماپرس، در این پروژهها آثاری با مضامین مختلف از جمله دفاع مقدس، پایداری، دینی، کودک و نوجوان، تاریخی، کمدی، حادثهای، اجتماعی و خانوادگی به چشم میخورد.
،فیلمهای «توچال» به کارگردانی محمد آهنگرانی و تهیه کنندگی سیدمحسن جاهد، «بادسوار» به کارگردانی و تهیه کنندگی حجتالله سیفی، «فیلشاه» (پویانمایی) به کارگردانی هادی محمدی طبقی و تهیه کنندگی حامد جعفری، «راز پروانهها» به کارگردانی و تهیه کنندگی علی تنهایی، «اکسیدان» به کارگردانی حامد محمدی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی، «پل سفید» به کارگردانی و تهیه کنندگی علی قویتن، «نسترنهای وحشی» به کارگردانی و تهیه کنندگی رهبر قنبری، «من دیوانه نیستم» به کارگردانی علیرضا امینی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته، «همه چی عادیه» به کارگردانی و تهیه کنندگی محسن دامادی، «دایان» به کارگردانی بهروز نورانیپور و تهیه کنندگی محمد حمزهزاده، «پشت ابرها» به کارگردانی و تهیه کنندگی مجید مجیدی، «جورابشو» به کارگردانی علیرضا محمودزاده و تهیه کنندگی داریوش بابائیان، «آینه بغل» به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی منصور سهرابپور و امیر پروین حسینی، «خیابان دیوار» به کارگردانی بهمن کامیار و تهیه کنندگی مصطفی کیایی، «اسکی باز» به کارگردانی فریدون جیرانی و تهیه کنندگی محمد احمدی آماده نمایش هستند.
مزرعه پدری، چهاردهمین فیلم بلند رسول ملاقلیپور است. نویسندگی این فیلم را خود ملاقلیپور برعهده داشتهاست. جمشید هاشم پور، آتنه فقیه نصیری و مهدی احمدی بازیگران نقش اصلی فیلم هستند.
خلاصه داستان فیلم مزرعه پدری
محمود شوکتیان برای جلسه نقد و بررسی آخرین کتابش به نام «مزرعه پدری» به اهواز دعوت شده تا در یک همایش ادبی درباره ادبیات جنگ سخنرانی کند. او در زمان جنگ همسر و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده می پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همراه است. محمود شوکتیان در طول سفر، خاطرات گذشته و حوادث جنگ را به یاد می آورد؛ این را که چگونه برای خاموش کردن توپخانه دوربرد دشمن به همراه یک گردان عملیات مرگباری را انجام داده اند و در این حادثه، برخی از دوستان و همرزمان خود را از دست داده، اما سرانجام در مأموریت خود موفق شده اند. او ضمن به یادآوری این خاطرات همواره با خاطره همسر و فرزندانش نیز کلنجار می رود.
در دههی پنجاه میلادی، ادبیات فانتزی حماسی با یک معجزه روبهرو میشود: «ارباب حلقهها». یک سهگانه بسیار قدرتمند از یکی از نوابغ ادبی جهان: جی. آر. آر. تالکین. خیلی زود این سهگانه در بین مخاطبان جوان و نوجوان ادبیات فانتزی به شهرت و محبوبیت میرسد. قدرت تالکین در تصویرسازی یک دنیای مشابه ولی متفاوت با دنیای واقعی، دانش بیاندازه او در زمینه اساطیر جهان و نبوغ او در خلق یک زبان تازه باعث شد که کتاب خیلی زود تبدیل به یکی از قلههای ادبیات جهان، و یکی از پرفروشترین رمانهای تاریخ (با حدود ۱۵۰ میلیون فروخته شده) بشود.
وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ.
ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ...
"شهید حسین خرازى"
تصویرگری معصومین در رسانه در فرهنگ و ادبیات دینی ما از جایگاهی متفاوت با فرهنگ و سینمای غرب برخوردار است. تاکنون سه پایان نامه ارشد در دانشکده صدا و سیما قم با این موضوع دفاع شده است.
دکتر سیدحمیدر رضا قادری در یاداشت"بگذار سقا پس پرده آرام بگیرد" نوشت: "واقعیت آن است که هر دین و فرقهای برای خود حیاط خلوتی دارد که تلاش میکند آن حیاط خلوت دستنخورده و رازآلود باقی بماند. تلاش میکند برخی گزارهها و رازهایش نامکشوف بمانند" از جدی ترین های مباحث نظری مرتبط با فیلم رستاخیز است.
نمایش چهره بزرگان حاضر در واقعه عاشورا به ویژه حضرت عباس (ع) اصلی ترین دلیل معترضان برای جلوگیری از اکران این فیلم بود، اعتراضاتی که برخی نقدها به روایت های تاریخی و مستندات فیلم هم بعدها به آنها افزوده شد.
پس از ایجاد حاشیه ها احمدرضا درویش کارگردان فیلم برای کم کردن حاشیه ها به اعمال اصلاحات فیلم و افزودن افکت نوری رضایت داده تا شاید این پایانی بر «توقیف» اکران فیلمش باشد. اما مهمترین حاشیه این فیلم حفظ ادب در برابر منتقدین که مراجع عظام تقلید هم بینشان بودند بود.
ادب و سکوت احمدرضا درویش دربرابر انتقدها ستودنی است:
فیلم روز واقعه، داستان عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا میرسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند..
روز واقعه فیلمی سینمایی به کارگردانی شهرام اسدی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته است که سال ۱۳۷۳ از روی فیلمنامه روز واقعه بهرام بیضایی ساخته شده. این فیلم توانست از سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کند.
رییس جمهوری اسبق آمریکا قرارداد فروش امتیاز رمانش را برای ساخت تریلی درباره کاخ سفید امضا کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، حقوق ساخت تلویزیونی رمان در دست انتشار رییس جمهوری پیشین آمریکا بیل کلینتون توسط شبکه شوتایم خریداری شد. این شبکه تلویزیونی کابلی قصد دارد تا فیلمی برمبنای این رمان بسازد.
شبکه شوتایم این رمان را که با همکاری جیمز پترسون نویسنده پرفروش آمریکایی نوشته میشود «پرقدرت، و یک تریلر حسابی» خواند.
کلینتون با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: واقعا از نوشتن این کتاب و کار کردن با جیم لذت بردم.
وی افزود: دیگر نمیتوانم بیشتر از این منتظر بمانم تا شخصیتهای این کتاب جان بگیرند.
این شبکه تلویزیونی اعلام کرد این رمان با عنوان «پرزیدنت گم شده» جزییاتی را ارایه میکند که تنها کسی که در این دفتر بوده میتواند از آنها اطلاع داشته باشد.
دیوید نوینس رییس ومدیرعامل شبکه تلویزیونی شو تایم حقوق ساخت فیلمی بر مبنای این رمان را خریده است.
این رمان قرار است ژوئن۲۰۱۸ منتشر شود.
پترسون گفت: «کاخ سفید» به خودی خود واژه ای برای اکتشاف است چه برسد به این که با یک رییس جمهوری پیشین به اکتشاف آن بروی.
او نیز مانند صدها زن و مرد و پیر و جوان، دسته گلی در دست داشت و منتظر مسافری غریب بود. نیم ساعتی انتظار کشید. تک تک مسافران که پیاده می شدند یک حلقه گل به گردنشان آویخته میشد و به روی شانه های مردم از ایستگاه دور می شدند.
زن جوان اما، ... انتظارش به ثمر نرسید. یعنی وقتی همه اسرای آزاد شده همراه خانواده شان رفتند، او باز هم مثل همه ی ۵ سال گذشته تنها و ناامید به سوی خانه راه افتاد تا دوباره منتظر بماند...
ـ رعنا...
ابتدا فکر کرد دچار توهم شده. اما نه، واقعا کسی او را صدا میزد. وقتی رو برگرداند مردش را دید که پشت سرش قرار داشت. زن از فرط هیجان نمی توانست حرف بزند. مرد اما گفت:" گفتم بهتره در تنهایی منو ببینی که اگر پشیمان شدی، جلوی مردم خجالت نکشی." مرد آزاده این ها را در حالی که روی ویلچر نشسته بود و دو پایش را سالها قبل از اسارت، در میدان مین جا گذاشته بود گفت.
زن اما... مرد را که دید و حرفش را شنید، اشکهایش را پاک کرد و صدایش را انداخت ته گلو و رو به مردمی که جلوتر از او ایستگاه را ترک کرده بودند فریاد زد:" آهای مردم، بایستید...قهرمان من هم آمده!"...
درآمد شرکت گوگل فقط از تبلیغات، از مجموع کل بازار تبلیغات در کشورهای انگلستان، آلمان، فرانسه، استرلیا، و کانادا بیشتر است!
مسابقه ایران سرای کالا کاری جدید آقای حسین فردرو پدر مسابقات تلویزیونی از شبکه ایران کالا،
منتظر خبر تکمیلی ما باشین
به گزارش سلام سینما منتقدان سایت سینمایی ایندی وایر، فهرست بهترین ایفای نقش بازیگر زن سینمای جهان در قرن 21 را منتشر کردند.
در این فهرست، بازی لیلا حاتمی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیز به چشم میخورد. ایندی وایر لیلا حاتمی را برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین» سزاوار دریافت جایزه اسکار میداند و در این باره مینویسد: «داستانی ایرانی از جدال زن و شوهر در میانه فرایند جدایی و تاثیر آن روی کودکشان برای اصغر فرهادی اسکار به ارمغان آورد اما لیلا حاتمی نیز برای بازی در فیلم سزاوار دریافت اسکار بود. بازی او در نقش زنی مصمم که دنبال در دست گرفتن کنترل زندگی خویش است، استیصال را به نمایش میگذارد بدون اینکه در آن دچار زیادهروی شود. انعطافپذیری او در کنار فیلمنامه پرظرافت فرهادی به این نقش بعدی شهودی اضافه میکند.»
فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان سال 2012 را از آن خود کرد. لیلا حاتمی، ساره بیات، پیمان معادی و شهاب حسینی از بازیگران فیلم بودند. گروه بازیگران «جدایی نادر از سیمین» خرسهای نقرهای بهترین بازیگر جشنواره فیلم برلین را دریافت کرد.
به گزارش سوره سینما، مستند دو قسمتی «آنها ۸ نفر بودند» به کارگردانی پویان افشین نژاد در روزهای ٣ و ۴ مهر ماه ٩۶ ساعت ١١ صبح از شبکه ٢ سیما روی آنتن می رود.
این مستند به خدمات و فعالیت های سرلشگر امیربهرام هوشیار یکی از فرماندهان و طراحان برجسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در جنگ ایران و عراق می پردازد و در دو قسمت ۳۰ دقیقه ای به سرانجام می رسد.
در برخی بخش های این اثر از لوکیشن های واقعی چون پست فرماندهی استفاده شده اما اساس کار بر مصاحبه و استفاده از تصاویر آرشیوی مرتبط است.
نوع روایت مستند دو قسمتی «آنها ۸ نفر بودند» از ورود سرلشگر امیربهرام هوشیار به نیروی هوایی مربوط به اواخر دهه ۳۰ تا اوایل دهه ۵۰ آغاز می شود و در بخش دوم از دهه ۵۰ با ورود هواپیمای فانتوم به ایران ادامه پیدا کرده و تا وقوع انقلاب و در آخر هم تا وفات ایشان ادامه دارد.
نقد فیلم سینمایی نوح (noah) با بازی راسل کرو، آنتونی هاپکینز، اما واتسون، جنیفر کانلی و ... به کارگردانی دارن آرنوفسکی که در سال 2014 و با هزینه قریب بر 140 میلیون دلار ساخته شده است .
موسیقی این فیلم توسط کلینت منسل clint mansell ساخته شده است.
در این فیلم انواع است تهمت ها و دروغ ها را به پیامبر خدا نسبت می دهد
در این فیلم پیامبران خدا هیچ گونه عصمتی ندارند و شراب می خورند و ... .
نقد این این توسط تلویزیون اینترنتی روشنگری تولید و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است .
فیلم تروی troy محصول مشترک آمریکا و انگلیس کمپانی برادران وارنر است، تروی از افسانه های هومر اقتباس شده و یادآور اجرای شعر ایلیاد در کلاس ادبیات است.
Troy (2004)اما تروی، علاوه بر اینکه به شدت سرگرم کننده است، بهترین اقتباس از افسانههای هومر است.کارگردان این فیلم «وولفگانگ پترسن»، افسانه ی تروی را زیر و رو کرده و فیلمی اکشن با بودجه ی ساخت 200 میلیون دلاری همرده بودجه ساخت تایتانیک ارائه داده است. او جلوه های کامپیوتری دیوانه واری ارائه می کند، بطوریکه در صحنه های جنگ با در اختیار داشتن هزار سرباز، نبردی عظیم و پنجاه هزار نفری خلق کرده است.
پسران ترویی شاید صندل هایی شبیه به صندل های زنانه به پا داشته باشند، اما می توانند شمشیر بدست بگیرند و در موقعیت های بغرنج خونریزی به راه بی اندازند، و البته آنقدر به فکر عیش نوش هستند که فیلم رتبه ی R را دریافت کند.
فیلم داستان پاریس، شاهزاده ی جذاب تروی را روایت می کند که همراه هلن، همسر جذاب شاه یونانی منلیوس، به تروی می گریزد. بعد از این واقعه شاه و برادرش آگاممنون، به شکلی عظیم هزار کشتی را به سمت تروی روانه می کنند (باز هم به شکل کامپیوتری).
Troy (2004)صحنههای نبرد، با وجود سربازهایی که به یکدیگر هجوم می برند و اسلحه های سنگین خود را به اهتزاز در می آورند، با تمام وجود به تصویر در می آیند.آیا شما می توانید در میان شخصیت های فیلم های تجاری کسی را یپدا کنید که اهل عشق و عاشقی نباشد؟ اینجا هم به همین منوال است. در ابتدا، به نظر می آید که برد پیت پاشنه آشیل شخصیت آشیل است. بدون کلاه خودش، موهای پرپشت و بلوندش نمایان می گردد، بطوریکه عملاََ موهایش به مخاطب می فهمانند: "سلام. من آشیل دوستدار شامپوی گارنیر فروکتیس هستم". این مُبَلِّغ شامپو [آَشیل] - از برهنگی هایش در هنگام آمیزش با راهبه ای به نام بریسیس (با بازی جذاب رز بایرن) فاکتور گیری شده است- یک انسان بسیار بیپروا به نظر می آید. آشیل، مزدوری که توسط یونانی ها به جنگ آورده شده، توسط شیاطین تسخیر شده است.