عناصر اساطیری نظیر پیرنگ، مضمون، شخصیتها، نقشمایهها و تصاویر اسطورهای، غالباً در نمایشرسانهای ظاهر میشوند. مخاطب با شناخت این عناصر اساطیری به رمزهایی دست مییابد که در درک معنای غنی متن به وی کمک شایانی میکنند. موری معتقد است که «معمولاً [عناصر اساطیری] برای بازیابی کامل رویدادهای اسطورهای در ضمیر خودآگاه شخصی که با آنها آشنایی دارد، کافی هستند».(26) از این روی، تشخیص این عناصر اسطورهای در نمایشهای رسانهای برای واکاوی معنا در بازنماییهای رسانهای، روشی کارآمد به شمار میآید.
مضمونهای اساطیری
مضمون همان ایده اصلی مطرح شده در یک روایت است. حال ممکن است این ایده به طور ضمنی بیان شده باشد یا با بیانی صریح. مضمونهای اساطیری، موضوعاتی درباره شرایط انسانی و رابطه منحصر به فرد انسان با جهان هستی برمیانگیزند. رابطه نزدیکی میان پیرنگ و مضمون وجود دارد. مضمون، ایدهای ذهنی است که بیان شده یا به وسیله یک شخصیت یا پیرنگ بازنمایی شده است. از این روی، در افسانه اودیسه، ساختار نظاممند کنشها، حولِ محور تلاش قهرمان برای بازگشت به خانه، شکل میگیرد. تلاش قهرمان برای یافتن هویت، مضمون این افسانه است؛ قهرمان تنها زمانی آماده بازگشت به خانه میشود که به طور کامل، خود را بازمیشناسد.(35)
مضمونهای اساطیری با آنچه رولومی، مجموعه بحرانهای اصالت وجودِ مرتبط با مراحل تکامل بشری مینامد، مطابقت دارند. برنامههای رسانهای غالباً آن دسته از مضمونهای اسطورهای را به تصویر میکشند که به بحرانهای اصالت وجود مربوط هستند.