رسانه و انتقال اسطوره
بسیاری از برنامههای رسانهای عصر حاضر را میتوان نسخه دگرگون شده، تغییریافته یا بسطیافته اساطیر سنتی قلمداد کرد. برای نمونه، در سال 2000، برادران کوئن1 با اقتباس از حماسه اودیسه هومر، فیلمی با عنوان ای برادر، کجایی؟2 تولید کردند. در سال 2004 نیز فیلمی دیگر با عنوان تروی،3 با اقتباس از حماسههای هومر تولید شد که براد پیت در آن به ایفای نقش پرداخته بود. در واقع، داستان این برنامهها با نمایش اسطورهها، مطالبی را درباره خودِ ما، به ما ارائه میدهند و این عامل یکی از دلایلی است که به تماشای برنامههای رسانهای کلیشهای مینشینیم.
با مقایسه شیوه سازگاری و انطباق جوامع مختلف با اساطیر سنتی، به تفاوتهای موجود میان فرهنگهای گوناگون میتوان پی برد. برای نمونه، اساطیر مربوط به خلقت تقریباً در تمام فرهنگها یکسان است. با وجود این، خداوند در اندیشه یهودی ـ مسیحی، موجودی برتر و متعالی است که قبل از پیدایش جهان نیز وجود داشته است. در کتاب مقدس چنین آمده است که خداوند، آسمان و زمین را در شش روز آفرید و سپس استراحت کرد. در مقابل، در اساطیر بابل با مفهومی متفاوت از الوهیت روبهرو میشویم. در این فرهنگ، آفرینش جهان بر وجود خدایان مقدّم است. بنا بر روایات موجود در اساطیر بابل، خدایان از ادغام آب شیرین (آپسو)4 با آب شور (تیامات)5 متولد شدند. با توجه به وضعیت خشک آب و هوایی در بابل، چندان جای تعجّب نیست که در اساطیر این سرزمین، آب ریشه همه چیز را تشکیل میدهد.
در اساطیر اسکاندیناوی با روایتی دیگر از افسانه خلقت روبهرو میشویم. اساطیر اسکاندیناوی، جهانی انسانمحور و بسیار تاریک را ترسیم میکنند که پایان آن پیشتر پیشبینی شده است. به استناد اساطیر اسکاندیناوی، یمیر6 ـ غول یخی ـ از ادغام دو عنصر متضاد یعنی آتش و یخ خلق شد؛ موجودی در هیبت انسان. سپس غولها، نسل جدید خدایان را شکل دادند. بعد، خدایان برای قتل نیای خود توطئه چیدند تا با استفاده از جسم وی، زمین و دریاها را بسازند. به طور مشخص در این اسطوره از قدرتی مقتدر سخن به میان نمیآید؛ در عوض، به جای آنکه خدایان، غولها را خلق کنند، این موجودات فناپذیر (غولها) خدایان را خلق میکنند. برخلاف دو نسخه قبلی از افسانه آفرینش، خدایان اسکاندیناوی فناناپذیر نبودند؛ پیشگوییها از آن حکایت دارند که با شورش غولها و دیوها علیه خدایان، آنها (خدایان) خواهند مُرد.
در واقع، تغییراتی که در اساطیر کلاسیک رخ میدهد، به شناخت یک فرهنگ کمک میکند. برای مثال، به اعتقاد فاستر آر. مککورلی،7 افسانه آدم در هیئت یکی از اساطیر فرهنگی امریکایی درآمده است:
افسانه آدم، انسان امریکایی را انسانی از ابتدا، معصوم ترسیم میکند که در عمل، قدرتی نامحدود دارد و از ابتدای تاریخ نیز حضور داشته است. البته این رویکرد از داستانهای کتاب مقدس برگرفته شده است و داستان شکستن عهد و محدودیت پس از آن را ـ آنگونه که در کتاب مقدس آمده است ـ در بر نمیگیرد.(20)
اساطیر را در تمام رسانهها میتوان جستوجو کرد. برای نمونه، اسطوره هرکول هم در رسانههای مکتوب و هم در تلویزیون و سینما مشاهده میشود. با وجود این، ویژگیهای رسانههای تعاملی، بستری فراهم میآورد که برای داستانپردازی اساطیری راهگشاست. رسانههای دیجیتال، ترکیبی هستند از تمام رسانههای ریشهدار و تثبیتشده: چاپ، عکس، گرافیک، صدا و تصویر. در نتیجه، این رسانهها، داستانهایی تعریف میکنند که به دلیل برخورداری از توانایی به چالش کشیدن قوانین طبیعت، آنها را میتوان اسطورهای نامید؛ چون شخصیتها میتوانند به پیروزیهای قهرمانانه دست یابند و رویدادها نیز در فضایی فراطبیعی رخ میدهند.
برای نمونه، بازی تاریکی8 که در سال 2007 روانه بازار شد، داستانی حماسی از تقابل نیروی خیر و شر را تعریف میکند که پر است از جادو، قهرمانان، جنایتکاران و نوکران اساطیری. داستانِ بازی با این فرض پیش میرود که گروهی مافیایی در تعقیب تبهکاری جوان به نام جکی استاکادو9 هستند؛ رئیس قدیمی جکی، پاولی10 دستور قتل وی را صادر کرده است. با این حال، همان طور که چارلز هرولد11 توضیح میدهد، داستان به سرعت وارد حوزهای اساطیری میشود:
شگفتی دیگری که در مورد جکی رخ میدهد، این است که ناگهان، دو سر اهریمنی از شانههای وی سر بر میآورند. این سرها نمود عینی نیروی شری هستند که جکی را به عنوان میزبان خود برگزیده است. همچنین جکی قدرتهای متعددی کسب میکند که به جنگ یکتنه وی با گروه تبهکاران کمک میکند. وی میتواند حفره سیاه کوچکی را بگشاید که دشمنان را به سمت خود میمکد یا یکی از سرها را به سمت دریچهها و سقف اتاقها روانه میکند تا قربانیان ناشناخته را بیرون بکشد. همچنین جکی، موجودات کوچکاندامِ درندهای در اختیار دارد که گوش به فرمان وی هستند.(21) با این حال، خودِ بازی تقریباً بیروح است و از نمادگرایی ظریفی برخوردار نیست؛ داستانی درباره جنایتکاری که به انقیادِ نیروهای تاریک درون خویش درآمده است. (22)
در چنین بستری باید پرسید: چرا اسطورهای سنتی در این مقطع زمانی در این فرهنگ خاص پدیدار میگردد؟ برای مثال، در سال 2005، شبکه ان. بی. سی. در مجموعهای شش قسمتی و با تکیه بر آموزههای کتاب مکاشفه یوحنای رسول، به موضوع شیطانپرستان و آخرالزمان پرداخت. به اعتقاد نویسنده، مجری و تهیهکننده این اثر، دیوید سِلتزِر،12 وضعیت کنونی جهان موجب جذابیت موضوع این برنامه میشود. وی اشاره دارد که در حال حاضر در سرتاسر جهان، 35 جنگ در جریان است و هر یک از آنها ممکن است به آخرالزمان بیانجامد:
مردم به دلیل آینده فرزندان و نوادگان خود از آنچه رخ میدهد، ابراز نگرانی میکنند. به نظرم زمان آن رسیده است که انسانها رابطه خود را با این جهان و جهان پس از مرگ واکاوی کنند و مشخص سازند که آیا انسان در جلوگیری از انفجار هستهای و پایان جهان نقشی بر عهده دارد یا خیر ... با توجه به رویدادهای جهانی سیاسی، اجتماعی و زمینشناختی و با در نظر گرفتن نشانههایی که کتاب مکاشفه برای آخرالزمان برمیشمرد، زمان آن رسیده است که این موضوع را جدّی بگیریم.(23)
یکی دیگر از شاخههای مطالعاتی در این حوزه به این موضوع میپردازد که اقتباسهای جدید تا چه اندازه از منابع اصلی فاصله گرفتهاند. بروس وِبِر13 اعتقاد دارد که برنامههای پربیننده عصر یکشنبه شبکه اچ. بی. او.،14 نمایشهایی برگرفته از اساطیر سنتی بودهاند:
سریال «شش فوت زیر زمین»15 چیزی نیست جز نسخه مدرن آیین خاکسپاری ـ نبش قبرِ موضوعی که یونانیها، رومیها و مصریها را از میان برد؛ گذار میان زندگی و حیات پس از مرگ. سریال «سکس و شهر»؟16 انحطاط رفتاری و پوششی در این نمایش، آشکارا امپراتوری روم تحت رهبری کالیگولا17 را در خاطر تداعی میکند. میپذیرم که سریال «زیاد ذوقزده نشو»18 هیچ پیشینه کلاسیکی ندارد، اما سریال «خانواده سوپرانو»19 در نمایشنامه اورستیا20 ـ نیای تمام تراژدیهای خانوادگی ـ ریشه دارد. دایی جونیور21 شبیه شخصیت اسطورهای نستور22 در اساطیر یونان، تجسم دانش است، این طور نیست؟ برادران تونی، شخصیتهای اساطیری آگامِمنون23 و مِنِلائوس24 را تداعی میکنند که وفاداری و عشق برادرانه میان آنها، با چشم و همچشمی و سرخوردگی همراه میشود. شخصیت پائولی والناتز25 ـ یک جنگجوی کودنِ حیوانصفت ـ را میتوان فرزند خلفِ آژاکس26 محسوب کرد و شخصیت کارمِلا27 نیز با خیانت خود در لحظهای حساس، کلایتمنسترا28 را در ذهن تداعی میکند.(24)
افزون بر این، ممکن است در برنامههای رسانهای، شاهد به تصویر کشیدن شخصیتهایی از اساطیر سنتی باشیم که در رسانهها تغییر شکل یافتهاند. علت توجه مخاطبان به جنگجویان (کشتیگیران) کشتی حرفهای این است که از بسیاری جنبهها اقتباسی مدرن از قهرمانان اسطورهای نظیر هرکول هستند. برای نمونه، هرچند افسانه یونانی تروی بر رابطه پیچیده میان خدایان و رقیبان فناپذیرشان تمرکز دارد، اما نسخههای معاصر این افسانه به طور خاص به جنگجویان ـ آشیل، هکتور و آگاممنون ـ توجه نشان میدهند. فیلیپ مککارتی29 در یادداشتی که درباره فیلم تروی (2004) نگاشت، چنین اشاره کرد:
ناگزیر همه چیز به بدن براد پیت ختم میشود. بدن وی در این فیلم جدید، تروی، بسیار پرورده و آماده، برّاق و تمیز شده بود. از زمان بازی در فیلم افسانه پاییز30 تا کنون، موهای طلاییاش تا این اندازه وحشی، بکر و جذاب نبوده است. (25)
1. Coen Brothers.
2. O Brother, Where Art Thou.
3. Troy.
4. Apsu.
5. Tiamat.
6. Ymir.
7. Foster R. McCurley.
8. The Darkness.
9. Jackie Estacado.
10. Paulie.
11. Charles Herold.
12. David Seltzer.
13. Bruce Weber.
14. HBO.
15. Six Feet Under.
16. Sex and The City.
17. Caligula.
18. Curb Your Enthusiasm.
19. The Sopranos.
20. Oresteia.
21. Uncle Junior.
22. Nestor.
23. Agmemon.
24. Menelaus.
25. Paulie Walnuts.
26. Ajax.
27. Carmela.
28. Clytemnestra.
29. Phillip McCarthy.
30. Legends of the Fall.
برای ادامه مقاله و پی نوشت ها رجوع شود به