بعد از تجربه اثر «با مرگ زندگی» که روایتی از آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا بود؛ وحید فراهانی و تیمش تصمیم گرفتند مستندی با موضوع آزادسازی شهرهای فوعه و کفریا هم بسازند. فوعه و کفریا در جنوب غرب حلب قرار دارند و دو سال و نیم در محاصره کامل بودند و هیچ کمکی مگر از طریق هوایی به آنها نمی رسید؛ خبرهایی رسید که قرار است خانواده ها و اهالی فوعه و کفریا با خانواده های گروه های مسلح تبادل شوند.
مستندسازانی که رفته بودند تا راوی شادی مردم مقاوم فوعه و کفریا باشند، اما با اتفاق شومی که در انفجار اتوبوسها افتاد، ناخودآگاه راوی اندوه بی پایان و عمیق این مردم شدند.
پانزده روز در حلب بودند، چون قرار بود در روز اول تبادل صورت بگیرد، اما به خاطر اختلافات داخلی گروهکها تبادل مکرراً به تعویق افتاد و مجبور شدند در محل تبادل حاضر شوند و منتظر بمانند تا تبادل صورت بگیرد.
امروزه بر اساس آمار منتشر شده در جنگها ۸۰ درصد قربانیان جنگ، زنان و کودکان هستند. بسیاری از افراد، جنگ را یک بازی مردانه میدانند و این مردها هستند که برای آن تصمیم میگیرند و در این روند زنان و کودکان اولین قربانیان جنگ میشوند.
«با صبر زندگی» قرار بود از صحنه های دیدنی و به یادماندنی از دیدار خانواده های چشم به راه با عزیزانشان را به تصویر بکشد اما متاسفانه راوی صحنههای شهادت مظلومانه این مظلومان شد.