عملیات انجام شده توسط ارتش و نظامیان ایالات متحده آمریکا در بسیاری از فیلم های ساخته شده در هالیوود به صورتی خارق العاده و دور از ذهن به تصویر کشیده می شوند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری سینمای ایران، شاید اگر ناتوانی نیروهای آمریکایی در جنگ های متعدد و تعداد کشته های بسیار آنها را در جنگ های زیادی که در اکثر آنها خود آمریکا عامل جنگ افروزی بوده را نمی دیدیم، باور نمی کردیم که آمریکا در جنگ های چریکی ضعیف تر از بسیاری از کشورهاست، چرا که هالیوود همیشه درباره نیروهای آمریکایی و به طور کلی قوه نظامی آن کشور آن قدر اغراق کرده است که بیننده اگر در میدان جنگ واقعی عجز آن را نمی دید شاید سربازان آمریکایی را روئین تن یا موجودی فراتر از انسان می شمرد.
این تصویر اغراق آمیز همیشگی، به قدری حرفه ای ترسیم می شود که هر بار بیننده را با وجه دروغین دیگری از نیروی نظامی آمریکا روبه رو می کند. بی شک این حرکات هدفمند در آینده رنگ های تازه ای به خود خواهد گرفت.
سینمای جنگی هالیوود همیشه به دنبال دو هدف بزرگنمایی قدرت نظامی آمریکا و دامن زدن به توهم توطئه علیه آمریکاست.
معاون فرهنگی قوه قضائیه گفت: برخی در برابر رسیدگی دستگاه قضایی به تخلفات مطرح شده در مورد آنها به هیاهو و دروغ پراکنی می پردازند.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام هادی صادقی پیش از ظهر سه شنبه در اختتامه جشنواره قلم و عدالت، با اشاره به اینکه نقش نظارتی و انتقادی رسانه ها را باید جدی گرفت و باید رسانه ها شان قضاوت را ارتقا دهند، افزود: مشاهده می کنیم فردی که در کشور مسئولیت داشته؛ خود و اطرافیانشان تخلفاتی انجام داده اند که به دنبال شکایت دستگاه های نظارتی و رسیدگی به این موارد در دستگاه قضایی در فضای مجازی هیاهو راه انداخته اند.
وی ادامه داد: این افراد متخلف هیاهویی در فضای بیرون راه انداخته اند، مسئول دستگاه قضایی باید کار خود را انجام دهد و وظیفه حقوقی خود را به درستی و بدون در نظر گرفتن جناح بندی ها انجام دهد.
«محبوبترین ستارههای ایرانی، کشوری که صنعت سینما و تئاترش در حال رونق گرفتن است، بازیگرها نیستند،
بلکه، سردار قاسم سلیمانی، به عنوان رهبر نظامیان ایرانی در مقابل داعش و محمدجواد ظریف، نماد یک مرد منطقی و عملگرای ایرانی هستند.»
پادکست صوتی/ بسیج حقیقتی شبیه افسانه ها
«اگرچه خود انقلاب اسلامی و پدیدههایی که انقلاب یکی پس از دیگری در طول زمان و در عرصههای گوناگون بهوجود آورد، همه پدیدههای شگفتآور هستند؛ اما پدیدهی بسیج و تشکیل این نیروی عظیمِ معجزگون، استثنایی و کمنظیر است. بسیج، حقیقتی شبیه افسانه هاست.»
تصاویر به ترتیب از بالا، مزار مطهر امام هادی علیه السلام، مزار مطهر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و مزار مطهر حضرت نرجس خاتون، مادر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف دیده می شود
پرواز از اردوگاه فیلمی به کارگردانی حسن کاربخش و نویسندگی سیدمحمدرضا عالیپیام ساختهٔ سال ۱۳۷۲ است.
خلاصه داستان:
سرگرد خلبان عباس حلمی پس از دست یافتن به اطلاعات مهمی در عملیات شناسایی به اسارت نیروهای عراقی در میآید. عباس حلمی با همکاری سایر اسرای ایرانی، نقشه فرار از اردوگاه را برای رساندن اطلاعات خود به نیروهای ایرانی طرحریزی میکند. عراقیها به نقشه او پی میبرند و برای دستیابی به اطلاعات سع میکنند یک فرار هدایت شده را برای او طرحریزی کنند. عباس حلمی به همراه یک سپاهی و یک بسیجی طی عملیاتی از اردوگاه میگریزد؛ ولی در دام نیروهای عراقی میافتند...
کیهان نوشت: رسانههای غربی پس از حضور فعال ایران در زدن تیر خلاص به این گروه جهنمی و بیرون راندن آن از عراق و سوریه و به خصوص پس از پیام روشنگرانه و کوبنده سردار سلیمانی، تلاش وسیعی را آغاز کردهاند تا نقش ایران را در این پیروزی جهانی کمرنگ ساخته و از نیروهای خویش قهرمان بسازند. همان حیله و ترفندی که در طول تاریخ به کار برده تا با پروپاگاندا و جنگ روانی و فریب رسانهای، خادم را به خائن و خائن را به خادم تبدل سازند، قهرمانان و آزادیخواهان واقعی را دیکتاتور و ظالم بنمایانند و اعمال ستمگرانه و جنایتکارانه خود را حفظ حقوق بشر و ترویج آزادی نامگذاری کنند.
برخی از اخبار رسیده حاکی از آن است که چند پروژه سینمایی با بودجههای هنگفت برای چنین تبلیغاتی در هالیوود در حال پیشتولید قرار گرفته و عنقریب است که سال آینده شاهد چند فیلم سینمایی با موضوع مبارزه آرتیستهای آمریکایی با داعش باشیم که احتمالا در آنها اگر نیروهای ایرانی در کنار داعش تصویر نشوند، قطعا یا به گونهای منفعل نشان داده میشوند و یا اساسا نشانی از آنها دیده نمیشود!
چنان که قرار است حدود یکماه دیگر فیلمی از سینمای هند با نام «تایگر زنده است» به روی پردهها برود که در آن «سلمان خان» به جنگ داعش رفته و برای نجات پرستاران اسیر هندی، تعداد زیادی از آنان را ناکار میسازد!
این نمایشگاه با پوسترها و تصاویری از پیشرفت های علمی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، هسته ای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از دستاورد های انقلاب اسلامی رونمایی می کند.
پدر، عشق و پسر اثری است که در آن فرازهایی از زندگی حضرت علیاکبر بن الحسین علیهما السلام به تصویر کشیده میشود. وقایع از زاویهی اول شخص و از زبان اسب آن حضرت «عقاب» روایت میشود و مخاطب راوی در داستان، لیلی بنت ابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر (ع) است. فصول کتاب با عنوان «مجلس» نامگذاری شده و داستان متشکل از ده است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنهای از زندگی حضرت علیاکبر(ع) را روایت میکند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد. گفتنی است که هر برش از زندگی حضرت که در مجالس دهگانه نمایانده میشود، در انتهای هر مجلس به گونهای به واقعهی کربلا مربوط و منتسب میشود و بدین ترتیب، تمام مجالس رنگ عاشورایی خود را حفظ میکند.
سخن پیرامون سلطهی اختاپوسی صهیونیسم بر هنر هفتم بسیار است؛ سلطهای که تمام ارکان این هنر دیداری را شامل میشود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره نمود:
سرمایهگذاری شرکتهای فیلمسازی و پخش فیلم، فیلمنامهنویسی و پرورش ستارگان سینما و همچنین انتخاب این ستارگان در فیلمهایی که قرار است در خدمت اهداف و آرمانهای صهیونیسم باشد.
استراتژی فرهنگی صهیونیسم بینالملل بسیار پیچیده و دراز مدت است. این استراتژی تنها به تولید فیلمهای صهیونیستی محدود نمیشود، بلکه به گونهای است که امکان سیطره اقتصادی بر روند تولید فیلم را در نقاط مختلف جهان، برای این حرکت شوم فراهم میسازد.
بدینسان فرصت ساخت فیلمهای سالم و ارزشی هر روز در جهان کمتر و محدودتر و در عوض، راه برای ساخت فیلمها و آثار مغرضانه و نژادپرستانه صهیونیستی باز میشود. تبلیغات صهیونیستها هر روز به اشکال مختلف ادامه مییابد و آنها از هر فرصتی هرچند کوچک، برای تثبیت موقعیت خود در عرصه هنر هفتم به ویژه جشنوارههای بینالمللی بهره میبرند.
به عنوان مثال در دهه 1960 میلادی این شعار مطرح شد که: «یک دلار میدهم، یک عرب را بکش!»، این شعاری بود که سالها در اوج جنگ میان اعراب و اسرائیل توسط خبرگزاریها و رسانههای گروهی صهیونیستی به شکلی گسترده رواج یافت.
روزی دیگر بمیر (به انگلیسی Die Another Day) عنوان بیستمین فیلم از سری فیلمهای جیمز باند است که لی تاماهوری کارگردانی آن را به عهده داشته و پیرس برازنان برای چهارمین بار در نقش جیمزباند ظاهر شده است. هالی بری نیز در این فیلم حضور دارد. این فیلم در سال ۲۰۰۲ اکران شد. این فیلم پر از استفاده فحشاء و صحنه های جنسی و استفاده از الکل و مواد مخدر است.
داستان فیلم
جیمز باند (پیرس برازنان) به کره شمالی فرستاده شده تا سرهنگ مون، رهبر نظامی را به قتل برساند. برنامه مطابق نقشه پیش نمیرود ولی مون ظاهراً به قتل میرسد و معاونش، زائو مجروح و جیمز باند دستگیر میشود.
پس از چهارده ماه شکنجه و بازجوئی، جیمز باند را با زائو مبادله میکنند ولی جیمز باند پس از آزادی پی میبرد که دولت بریتانیا و رئیسش، M حالا او را مهرخ سوخته تلقی میکنند.
تجارت برده بطور تاریخی، یکی از تخصصهای تاجران یهودی است که برای قرنها از پرسودترین تجارتها بوده است. اما راهاندازی صنعت بردهداری جنسی و فحشاء نیز از دیگر هنرهای یهودیان است. تنها به استناد گزارشهای سازمانهای درون اسرائیل، این رژیم سالانه 750 میلیون دلار از صنعت فحشاء درآمد دارد.
«امپراطور عشق» اثر بهزاد بهزاد پور: «حمامه» خواهرزاده زیبای «ابرهه»، در جنگ، در دستان «ابن سهیل» بزرگ قبیله ختعم اسیر می شود.
داستان کتاب دشت های سوزان در خوزستان اتفاق می افتد و به سال ها قبل از کشف نفت در ایران توسط انگلستان در زمان ناصرالدین شاه قاجار بر می گردد.دشت های سوزان
در دشت های سوزان سعی شده با داستانی کردن روایت تاریخی به توصیف برخی جزییات تاریخی در دل داستانی با زبان ساده که قصهگویی که نقش پررنگی در دارد بزند.
در ابتدای داستان مرگ شیخ المشایخ قبیله شروع میشود و اختلاف بین فرزندان شیخ بر سر جانشینی وی ادامه پیدا می کند.
در بخشی از کتاب دشت های سوزان آمده است:
ترکان خاتون تکهای از ماهی کند و بر دهان گذاشت و دوباره مشغول کشیدن قلیان شد. از پشت سر پلنگ بزرگی آرام از پشت نخلی بیرون آمد و به تخت ترکان خاتون نزدیک شد. خادمها مشغول کار خود بودند.
پلنگ نزدیک شد. ترکان خاتون تکهای دیگر از ماهی کند و بر دهان گذاشت و نورا خانم شروع به کشیدن قلیان کرد. پلنگ به پای تخت رسید. ترکان خاتون به قلیان پک زد.
پلنگ به بالای تخت جهید و آرام کنار ترکان خاتون نشست و دم خود را جمع کرد. ترکان خاتون دستی بر سر پلینگ کشید و گفت: «کجا بودی دختر؟! نگفتی دلم برایت شور میزند؟!های یک ماهی برای وریده بیاور!»
قصههای جاسوسی – امنیتی جنگ سرد را از هر زاویه که بررسی کنیم، همچنان شنیدنی و جذاب است. نکته جالب اینجاست که روایتهای جنگ سرد با زبان سینما در همه جای دنیا مشتری فراوانی دارد. با اینکه سرنوشت جدال دو بلوک شرق و غرب مشخص شد و بیش از ربع قرن از آن دوران میگذرد، اما پشت پرده ماجراهای جنگ سرد هنوز شنیدنی است. فیلم ساخت آمریکا، ضمن بازخوانی بخشهای ناگفتهای از جنگ سرد در آمریکای جنوبی، از شخصیتی یگانه در دهه 70 و 80 رمزگشایی میکند.
طی چند روز اخیر که مردم ایران در ماتمِ زلزلهی کرمانشاه هستند نمونههای بسیاری از کمکهای چهرههای شاخص را شاهدیم. از دعوت به ارسال وسایل مورد نیاز اولیه، جمع آوری کمکهای مردمی و معرفی شماره حساب تا حضور مستقیم در مناطق آسیب دیده. این شور بیحد و حساب به راستی حیرتانگیز است. در مقیاسی وسیعتر دنیا هم نمونههای زیادی از حضور چهرههایِ مشهور در کنار مردمِ مصیبت دیده و بلاکشیده در بحرانهای مختلف چون سیل، طوفان و زلزله به خاطر دارد. در این جا مروری خواهیم داشت بر بخشی از حضور شخصیتهای سرشناس در کنار مردمی که روزهای سختی را به دلیل مصیبت پشت سر گذاشتهاند و در پایان سعی میکنیم به این سوال جواب بدهیم که در هنگام بلایا موثرترین راههای کمکرسانی کدام است؟
تا سال های ۱۹۶۰ مردم دنیا تصویری گنگ، دور و محو از مصیبت در جاهای دیگر دنیا داشتند؛ مردم تنها اخبار اتفاقات نزدیک به خود آن هم چند وقت بعد را میشنیدند. اما فاجعهی قحطی بیافرا (آفریقا) که به مدد تلویزیون و به شکلی زنده رسانهای شد واکنشی جهانی به دنبال داشت.