اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

 «تیتو کوچولو و موجودات فضایی» ساخته پائولا لیویا راندی، محصول 2017 ایتالیا را در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر در بخش «مروری بر سینمای ایتالیا» دیدم. فیلمی تخیلی مکاشفه ای تاثیرگذار و مدرن که در قالب کودکانه به خستگی و رها شدگی از زندگی شهری تا رسیدن به شهود و کشف کوکانه تا ترویج و یا نقد نوعی سبک زندگی می پردازد.

تیتو فیلم خوش ساخت در خلق شخصیت و داستان است، که چند لایه معنایی دارد، از سفر به لاس وگاس و آمریکا برای دیدن عمویی پرفسور علوم فضایی که نظریه ای درباره شنیدن صداهایی ماواء الطبیعه و مردگان را داده است تا بررسی زیر پوستی و نقد دختران مشتاق به سربازان ارتش در همه جا، تشویق سربازان به پیوستن به ارتش، ارتباطات آزاد و خاص و در نهایت همجنس گرایی و... جامعه آرمانی غرب موعود آمریکا می پردازد.

معرفی فیلم از زبان فیلمساز:

«تیتو کوچولو و موجودات فضایی» مکاشفه‌ای در روابط انسانی و درون آدم‌ها در دنیایی است که فاصله‌های زیاد جغرافیایی –  از شهر گرم و مدیترانه‌ای ناپل در جنوب ایتالیا، تا صحرای خشک و بی‌آب‌وعلف نوادا در غرب دور آمریکا – بین انسان‌ها فاصله انداخته و تنهایی آدم‌ها آن‌ها را بر آن داشته که در دنیاهای دیگر در جست‌وجوی یک هم‌زبان و همدم باشند. فیلم درواقع یک کمدی علمی- تخیلی نوجوانانه و شیرین است که با فانتزی‌های فضایی خود، دنیایی خیالی را حول واقعیت‌های تلخ بشر امروزی خلق می‌کند تا نشان دهد که هر راهی که ما را به هم نزدیک کند، همواره بهترین راه ارتباط است. فیلم با کنار هم قرار دادن یک مرد دانشمند عبوس و میان‌سال، یک زن جوان پرانرژی و سرشار از تخیل و ایده، یک دختر ماجراجو و عاشق‌پیشه نوجوان و یک پسربچه پرشروشور و بازیگوش، شمایل مقدس خانواده را زنده می‌کند؛ خانواده، تنها نهاد اجتماعی که درنهایت بشر را به رستگاری خواهد رساند و تنها راه نجات انسان از تنهایی و گم‌گشتگی. فیلم با انتخاب بیانی سورئالیستی می‌کوشد راه رویارویی با ماتم از دست دادن عزیزان را نشان دهد و این‌که گاهی به جای بهت و حیرت، لازم است به راز و رمزی که بر هستی انسان‌ها حاکم است، تمکین کنیم و با احترام به یاد ازدست‌رفتگان به زندگی جاری بازگردیم و عشق را در بین زندگان بجوییم. پارادوکس جالبی که در فیلم هست، قالب و ژانر علمی- تخیلی آن است که توقع مواجهه با ناشناخته‌هایی در آینده را در ما ایجاد می‌کند، اما درواقع ما را در مقابل گذشته نوستالژیک و ازدست‌رفته‌ای قرار می‌دهد که با حفظ حس سبکبالی و طنز می‌تواند حالِ ما را بسازد.

پائولا رندی با این فیلم موفق می‌شود هوای تازه‌ای در فضای کم‌رمقِ سینمای کمدی امروز ایتالیا بدمد.

نقد محسن آزرم "یکی آن بالا تو را دوست دارد"

نه تیتو کوچولو می‌داند که عموجانش در آن بیابان لاس‌وگاس سرگرم چه کاری است و نه خواهر بزرگ‌ترش آنیتا چیزی درباره‌ سرزمینی به ‌نام آمریکا می‌داند. تیتو دلش به این خوش است که عموجان دانشمند مشهوری است و آنیتا هم دلش می‌خواهد در یکی از آن مهمانی‌هایی شرکت کند که لیدی گاگا و آدم‌های مشهور دیگر در آن شرکت می‌کنند. عموجان هم که در همه‌ این سال‌های بعدِ از دست دادن همسرش تنها مانده، دلش به آن دستگاه عجیب ‌و غریب خوش است که نام همسرش را رویش گذاشته: لیندا، و اصلا نمی‌داند که باید با دو برادرزاده‌ شیطان و دانایش چه کند.

مشکل از جایی شروع می‌شود که تیتو دلش می‌خواهد با پدرش حرف بزند، ولی چطور می‌شود با پدری که زیر خروارها خاک خوابیده، حرف زد؟ عجیب است، ولی عموجان هم عملا دارد دنبال چنین راهی می‌گردد؛ سر درآوردن از آوایی که در فضا پیچیده و انگار چیزی در قلبش به او می‌گوید بین آن صدا و همسر ازدست‌رفته‌اش لیندا پیوندی هست. هرقدر عموجان سعی می‌کند واقع‌بین باشد و روحیه‌ دانشمندی‌اش را به رخ بکشد، تیتو کوچولو با خیال آسوده دنیای دوروبرش را به چشم فانتری می‌بیند و مگر فانتزی همیشه جذاب‌تر از دنیای واقعی نیست؟ به کمک همین روحیه‌ فانتزی‌دوستِ تیتو کوچولو است که پروژه‌ ظاهرا شکست‌خورده‌ عموجانِ پروفسورش دوباره جان می‌گیرد و به نتیجه می‌رسد.

ظاهرا هیچ‌چیز مهم‌تر از این نیست که آدم بتواند یک ‌بار دیگر عزیز ازدست‌رفته‌اش را ببیند، یا صدایش را بشنود، یا دست‌کم در خیالش چنین چیزی را ببیند. فقدان هنوز عظیم‌ترین چیزی است که هر آدمی را می‌تواند از پا درآورد و در چنین موقعیتی دست‌کم اگر بچه‌هایی مثل تیتو و آنیتا کنار آدم باشند، آن‌وقت می‌شود با خیال آسوده گذشته را کنار گذاشت و آماده‌ زندگی تازه‌ای شد؛ درست مثل پروفسور عموجان.


نقد مهرزاد دانش فیلم «تیتو کوچولو و موجودات فضایی »
شاید بعد از «ئی‌تی» (استیون اسپیلبرگ/ ۱۹۸۲)، به‌عنوان فیلمی برای مخاطبان کودک و نوجوان با موضوع موجودات فضایی، «تیتو کوچولو و موجودات فضایی» بهترین فیلمی باشد که داستانش در این زمینه است. البته موضوع فیلم پائولا لیویا رندی شاید تا حدی بیشتر به فیلم «تماس» (رابرت زمکیس/ ۱۹۹۷) شبیه باشد: امکان‌سنجی ارتباط با مردگان از طریق پیام‌های مخابراتی فضایی؛ که این‌جا لحنی کودکانه دارد. خانم رندی برخلاف بسیاری از فیلم‌های فضایی/کودکانه دهه کنونی، که پر از زدوخوردهای سفینه‌ها و موجودات عجیب و اسلحه‌های پیشرفته است، در فیلمش تکیه اصلی را روی عواطف انسانی قرار داده است. کاوش‌های علمی مرد دانشمند و مراقبت‌های نظامی ارتشی‌ها و اصرار پسربچه برای ملاقات با پدر مرده‌اش و آرزوهای پرزرق‌وبرق دختر نوجوان، همگی مسیرهایی هستند که به یک مقصد ختم می‌شوند؛ لزوم نزدیکی آدم‌ها به یکدیگر برای حل مشکلاتشان. این پیام، برای کودکان زمان معاصر، که دوران تنهایی و انزواست، شاید مهم‌ترین وجه فیلم باشد؛ اگرچه در پیشبرد روایت و ایجاد تعلیق دراماتیک و تلفیق طنز و جدیت و واقعیت و فانتزی هم برای مخاطب کم‌سن‌وسالش موفق است. آن تصاویر شگفت‌انگیز که اواخر داستان، در افق آسمان پدیدار می‌شوند، یادآور پرده سینما نیز هستند، و به نوعی یک جور ادای دین به سینما.

نظرات (۳)

۲۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۴۰ سینماگر آشنا
دیدگاهتون برام جالب بود تشکر بابت این نگاه ارمانی
۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۴ محمد رضا فرزین
«آوانتی» یعنی «بفرمایید»!/ نقد امیر پوریا فیلم «تیتو کوچولو و موجودات فضایی »

رابطه سینمای آمریکا و فرهنگ ایتالیایی همیشه رابطه‌ای خاص و مورد توجه مردمان سراسر جهان بوده است. از اهمیتی که سوفیا لورن در دهه‌های مختلف نزد سینماروهای آمریکایی داشت، تا اقبال عجیب فیلم‌های فدریکو فلینی در آمریکا که هم در فروش بالای «زندگی شیرین» خودش را نشان می‌داد و هم در اسکارهای متعدد فلینی. به نظر می‌رسد که طنز بی‌پرده ایتالیایی‌ها  و دغدغه‌های زمینی آن‌ها برای آمریکایی‌های درگیر شعار و ادعای اخلاقی، نوعی ابزار رهایی بوده است. چه در رویارویی با روبرتو بنینی و چه در فیلم «آوانتی!» بیلی وایلدر که داستان شیفتگی آمریکایی نسبت به جذابیت‌های ایتالیایی است، آمریکا همیشه حس کرده چیزهایی را که در فرهنگ زیستی ایتالیا جاری است، کم دارد.

فیلم طنازانه «تیتو کوچولو و موجودات فضایی» از همین پس‌زمینه بین دو فرهنگ بهره می‌گیرد تا داستان فانتزی خود را پیش ببرد: دختر تین‌ایجر ایتالیایی و برادر کوچک‌ترش تمام علاقه خود به مطالعات فضایی را نه از تحقیقات عموی دانشمندشان، بلکه از سینمای علمی-خیالی آمریکا برگرفته‌اند. اما وقتی پسرک –تیتو- در سفر به آمریکا به دنبال تحقق فانتزی‌های علمی-خیالی است، نه قصد ماجراجویی دارد و نه خیال‌پردازی. بلکه می‌خواهد پدرش را که سال‌هاست از دنیا رفته، ببیند. یعنی به جای آن خیال‌بازی‌های خارج از مسیر زندگی جاری که در سینمای آمریکا دیده و ما هم دیده‌ایم، انگیزه‌ای عاطفی را دنبال می‌کند و این، همان چیزی است که از یک پسربچه ایتالیایی انتظار می‌رود. فیلم این پیرنگ همانند «میان-ستاره‌ای» کریستوفر نولان را آگاهانه با جلوه‌های ویژه ساده‌ای که از فانتزی ذهن یک کودک انتظار می‌رود، پرداخت می‌کند و به نتیجه‌ای کاملا ایتالیایی و بومی دست می‌یابد و از اغراق ِ سینمای علمی-خیالی آمریکا دور می‌ایستد.

لینک کوتاه: http://www.fajriff.com/fa/Luym2
۱۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۱۳ محمد رضا فرزین
انتقال مفهوم مرگ / نقد سعید عقیقی بر فیلم «تیتو کوچولو و موجودات فضایی»

یک اثر هجوآمیز در نقد توامان جامعه آمریکا و ژانر علمی – تخیلی، با صحنه‌هایی هم‌زمان شگفت‌انگیز و روده‌بُرکننده، سرشار از نماهای غیرمتعارف و نامعمولی که با لحن هجوآمیز فیلم هم‌خوان است. ایده مهاجرت به آمریکا و رسیدن به سرزمین آرزوها که با توجه به بحران اقتصادی در میان نسل تازه، بی‌آینده و بحران‌زده کشورهایی چون ایتالیا و یونان شکلی فراگیر یافته، با ظرافت در فیلم گنجانده شده است؛ شوخی‌های واضح فیلم با «ئی‌تی» و  «برخورد نزدیک از نوع سوم» و کمیک‌بوک‌های کودکان، همراه با نماهایی آشکارا تصنعی و آمیخته با جلوه‌های تصویری رایج در ژانرهای آشنای جریان اصلی ‌هالیوود، و لحنی یک‌سر متضاد با تمامی آن‌ها. لحن سرخوشانه فیلم از همان ابتدا مجذوب‌کننده است، و با گسترش روایت جذاب‌تر هم می‌شود. تصور نسل تازه از حضور در سرزمین آرزو‌ها و فریاد «پس لیدی گاگا کجاست؟» آنیتا، به همراه دو پیرمرد معتقد به موجودات فضایی، تصویر فیلم‌ساز از انسانِ رسانه‌ای و متوهم امروز را کامل می‌کند. صحنه برخورد تیتو با رمزگشای نسل جدید که خود نقیضه‌ای است از هال۹۰۰۰ «اودیسه فضایی» کوبریک، ما را به سرفصل‌های سینمای علمی- تخیلی برمی‌گرداند. آن‌چه فیلم را در محدوده کوچک یک اثر سرگرم‌کننده هجوآمیز موفق جلوه می‌دهد، انتقال مفهوم مرگ همراه با بازی با این مفهوم نزد تیتو و آنیتاست، و آن‌چه سبب می‌شود فیلم از موفقیت در همین محدوده فراتر نرود، کمبود خلاقیت نمایشی است. به نظر می‌رسد فیلم برای بهتر شدن به اندیشه‌هایی از جنس فیلم‌های امیرکوستوریتسا نیاز دارد؛ لحنی هم‌زمان جنون‌آمیز، سیاسی، رمانتیک و کمدی که موفقیت در گستره وسیع‌تر را معنا می‌کند؛ اندیشه‌هایی که شاید به‌سادگی در کار هر فیلم‌سازی یافتنی نباشد.

لینک کوتاه: https://www.fajriff.com/fa/Fggu3

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی