اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

دکتر شهاب اسفندیاری: رئیس دانشگاه صدا و سیما؛ فیلم «در سایه‌ی سرو» را دیدم و باید بگویم که برداشت و تحلیلم از فیلم از برخی دوستان که شدیداً به فیلم حمله کردند متفاوت است.
به نظرم این فیلم نقطه‌ی عطفی در فیلم‌های به اصطلاح «جشنواره‌ای» و گفتمان‌ رایج هنری است از این جهت که نگاه شرق‌شناسانه و استعماری در آن بازتولید نشده است (۱).

در نگاه شرق‌شناسانه، هرچه بدبختی و فلاکت در ملل شرق است، منشأ درونی دارد. از خودشان است. از فرهنگ و سنت و باورهایشان. اینها است که مانع پیشرفت است. در این گفتمان شخصیت‌های سنتی مانع و مزاحم پیشرفت هستند. معمولاً همه‌ی این بدی‌ها در شخصیت یک «پدر خبیث و بد ذات» مجسم می‌شود.

تضاد و درگیری دائمی بین نسل جدید و نسل قدیم در گفتمان استعماری تحت عنوان تضاد «سنت و مدرنیته» صورت‌بندی و ترویج می‌شود. بدیهی است چنین تضاد و تنش دائمی به نفع استعمارگران است. اگر نسل جدید و قدیم بتوانند افق مشترکی پیدا کنند، سلطه و منافع استعمار به خطر می‌افتد.

ترسیم خانه و وطن به مثابه‌ی زندانی که در آن زنان و جوانان اسیر تعصبات کور و باورهای جاهلانه‌ی پدرانی منفعت‌طلب و خودخواه هستند، و هیچ راه و چاره‌ای برای تغییر شرایط ندارند، تاکنون مضمون غالب آثاری بوده که بر اساس گفتمان استعماری تولید شده و در جشنواره‌های غربی تحسین شده‌اند.

نکته‌ی مهم این که این آثار در ترسیم دلایل وضع موجود، هیچ سهمی برای مداخله، اشغال‌گری‌ و جنایات بیگانگان قائل نمی‌شدند. در واقع این آثار فرصت یک سفیدشویی کامل از تاریخ سیاه استعمار فراهم می‌کردند تا مخاطب غربی بتواند از جایگاه برتر اخلاقی قطره اشکی بر فلاکت مردمان شرق بریزد.

فیلم «در سایه‌ی سرو» از چند انحراف و آفت تاریخی در آثار هنری و جشنواره‌ای عبور کرده و طلیعه‌ی یک نگاه جدید است. در این فیلم برخلاف گفتمان رایج روشنفکری، نقش «دشمن» در وضع موجود نه تنها نادیده انگاشته نشده، بلکه به صراحت به عنوان عامل اصلی وضع موجود به رسمیت شناخته شده است.

شخصیت «پدر» در این فیلم، برخلاف انبوهی از آثار استعمارزده در سینمای ایران، یک شخصیت ذاتا خبیث و پلید نیست. یک انسان عاطفی و دلسوز خانواده‌اش است که خود قربانی جنایت دشمن است. هم همسرش را در حملات دشمن از دست داده، هم آرامش روح و روانش در آن حملات هولناک آسیب دیده است.

دختر پس از سال‌ها مراقبت و پرستاری پدر، آنگاه که خسته از سختی‌ها عزم سفر دارد، با یک مسئله‌ی بزرگ و حیاتی مواجه می‌شود. تصمیم می‌گیرد بماند و برای این مسئله راه حلی پیدا کند. در واقع پدر و فرزند یک «پروژه‌ی مشترک» پیدا می‌کنند و از یک تضاد و تنش دائمی عبور می‌کنند.

فیلم «در سایه‌ی سرو» چارچوب فرمی و روایی و زیبایی‌شناسی بصری خود را بر پایه‌ی نگاهی اگزوتیک به سنت و انگاره‌ی استعماری و فلج کننده‌ی «تضاد سنت و مدرنیته» بنا نکرده است. دختر در خانه دارِ قالی‌بافی دارد. حتی هنگامی که به عزم سفر بار می‌بندد و شال بر سر می‌کند، به احترام پدر برای او سفره‌ی صبحانه چیده است.

پدر هم، با وجود آسیب‌های روانی بجا مانده از جنگ، روحش برای دختر پر می‌کشد. آنگاه که دختر عزم سفر دارد روح او در تصویرسازی خلاقانه‌ای به دختر می‌گوید «دورت بگردم» و او را در آغوش می‌کشد. آنگاه که تلاش‌ها برای حل مسئله و نجات نهنگ به نتیجه نمی‌رسد، باز با فداکاری پدر است که مشکل حل می‌شود.

آن درخت سرو، نماد کهن ایرانی که دلالت بر ایستادگی و استقامت دارد در فیلم کسی نیست جز پدر که سایه‌ی او در نمایی از فیلم بر سر دختر می‌افتد. همان‌گونه که در زمان جنگ دست خالی در برابر حمله‌ی هواپیماهای دشمن می‌ایستد، اکنون نیست با سلاح خود پرندگان مهاجم را دور می‌کند تا به نهنگ گرفتار آسیبی نرسانند.

البته مشارکت و فداکاری پدر در نجات نهنگ، پس از آن رخ می‌دهد که او این «واقعیت جدید» و «مسئله‌ی بزرگ» و تلاش و تکاپوی دختر برای حل آن را مشاهده می‌کند. از کنج خلوت و انزوا با یادگارهای گذشته خارج می‌شود و برای حل مسئله‌ای که زنده و حیاتی و مربوط به امروز است به اعماق (دریا/جامعه) می‌رود.

در گفتمان استعماری مردمان شرق موجوداتی عجیب و غریب هستند که مشکلات و مسائلی خاص دارند که مربوط به فرهنگ و هویت آنها است و فرض این است که غربی‌ها همه‌ی مشکلات خود را حل کرده‌اند. اما در فیلم «زیر سایه‌ی سرو» مسائلی که پدر و دختر ایرانی با آن مواجه هستند مسائلی هستند که برای جهانیان آشنا است و مسئله‌ی مشترک بشری است: بیماری PTSD مثلا و موضوع حفظ محیط زیست.

در حالی که در گفتمان استعماری، راهِ پیشرفت از مسیر «پدر کُشی» می‌گذرد و در اغلب آثار هنری و ادبی استعمارزده ترویج «نفرت از پدر» یک رکن اصلی است، «در سایه‌ی سرو» موفق شده این قفل ذهنی را باز کند و نشان دهد که پیمودن راه نجات جز با هم‌دلی و هم‌افزایی نسل قدیم و جدید ممکن نیست.

موفقیت فیلم «در سایه‌ی سرو» در مراسم اسکار و دست خالی برگشتن فیلم «دانه‌ی انجیر معابد» رخداد بسیار نمادینی بود. سازندگان فیلم اول، برخلاف بسیاری از هنرمندان انیمیشن، در ایران ماندند و اثری بدیع و خلاقانه با نگاهی بومی و ملی ساختند به نام ایران و راهی نشان دادند تا دست به دست هم دهیم برای حل مشکلات وطن.

سازندگان فیلم دوم رفتند زیر بیرق یک دولت اروپایی و با فیلمی آکنده از کلیشه‌های شرق‌شناسانه و استعماری و ترویج «پدرستیزی» و «پدرکُشی» عملا به توجیه جنگ و تحریم علیه ایران و سفیدشویی جنایات دشمن پرداختند. به نظر می‌رسد حتی اعضای آکادمی هم چنین نگاه خفت‌باری را نپسندیدند.

پ.ن:
۱) کتاب «نگاه خیره»، برگرفته از پایان‌نامه‌‌ی کارشناسی ارشد یکی از دانشجویان سابق ما در دانشکده‌ی سینما و تئاتر، چارچوب مفیدی برای تحلیل انگاره‌های شرق‌شناسانه و استعماری در سینمای ایران ارائه می‌دهد:
طاهری، عباس (۱۴۰۰) نگاه خیره: تحلیلی پسااستعماری به نگرش‌های شرق‌شناسانه به سینمای ایران، تهران: انتشارات سروش.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی