ارتش جنی هالیوود برای مقابله با ایران
با ارجاع به آثاری مثل جنگیر و اربابآرزوها و سایر آثار سینمایی مثل تایتانها که تجمع اجنه را در شرق تصویر میکند، طبیعی است که این خط القایی از طریق سینما وارد فرهنگ آمریکا میشود.
در هالیوود یک جریان پیوسته ایدئولوژیک همواره در آثار سینمای بدنه هالیوود به مخاطبان و علاقهمندان ژانر وحشت همواره میخواهد این اندیشه را القا کند که اهریمن همواره از شرق طلوع میکند. این تلقی در فیلم «جنگیر» وضوح شگفتآوری دارد. پس از تیتراژ آغازین فیلم با آفتاب ظهر عراق آغاز میشود و صدای بلند اذان صحنه افتتاحیه فیلم را در برمیگیرد و این لحظات در فیلم جنگیر بسیار قابل تامل است.
اما در بخش ابتدایی فیلم جن گیر پدر مارین (مکس فون سیدو) در مقابل مجسمه جن پازوزو (Pazuzu) در سرزمین نینوای عراق قرار میگیرد تا به نوعی با جنی اهریمنی در قالب مجسمهاش مواجه شود و صدای پارس مکرر سگهای حین این رخداد تکرار میشود.
این صحنه به مخاطب القا میکند اهریمنی باستانی و قدیمی طلوع خواهد کرد و مواجهه انسانی با این جن شرقی بسیار دشوار است. در ادامه فیلم مشخص میشود جن پازوزو که ریگن، دختربچه آمریکایی را تسخیر کرده، همان اهریمنی است که از شرق برخاسته است. در خصوص منطقهای که شیطان از آن میخیزد باید اشاره کنیم که در جغرافیای قدیم در منطقه بابل قرار داشته است، بابلی که در گذشته بخشی از امپراطوری ایران وسیع ایران بوده است.
شر اجنه ایرانی دوباره گریبان آمریکا را گرفت؟
اما اصرار به طلوع اجنه اهریمنی از منطقه شرق و محدود ایران پارسی تنها در فیلم جن گیر تکرار نشده است. این مضمون در سال ۲۰۱۴ فیلم «از شر شیطان نجاتمان ده» (Deliver Us From Evil) تکرار شد.
در روایت این فیلم سه سرباز آمریکایی در عراق، بازهم در منطقه قدیم بابل توسط اجنه تسخیر میشوند و به خاک آمریکا بازمیگردند و به یاران شیطان تبدیل میشوند و دست به اعمال شیطانی بسیاری میزنند. در متن اثر به مخاطبان این خط القایی وجود دارد که بخشی از سرزمینی که متعلق به امپراطوری ایران است در محدوده بابل، سرزمین طلوع اجنه و خیزش بزرگ شیاطین است. در حقیقت این سکانس زندگی ایرانیان باستان را تنیده با اجنه معرفی کند.
تعلیق اصلی فیلم به نوعی وقایع به نوشتههای شیطانی تسخیر شده توسط اجنه مرتبط میشود کند، تیم مسخّر شده توسط شیطان همه جا نوشته ها را برای تسخیر افراد پخش و پس از انجام مأموریت محو می کنند، جالب اینجاست که افراد مستعد دین باور جذب این نوشتهها میشوند، اما پلیسی که خداناباور است از این الواح شیطانی تأثیری نمی گیرد.
نکته جالبتر این است که در نوشتارهایی که در فیلم میبینیم تسخیرشدگان با نوشتارهای پارسی سانسکریت، سایرین را تسخیر میکنند. هدف القایی فیلم این است که پارسیان(ایرانیان) باستان اجنه و نیروهای اهریمنی را از کشور خودشان به سایر کشورهای اجنه میفرستند تا زمینه اعمال شیطانی را فراهم کنند.
نخستین جن زرتشتی که از ایران به آمریکا رفت
اما این نگرش اهریمنی به شرق و ایران باستان در فیلم «ارباب آرزوها» نیز دنبال میشود. در فیلم ارباب آرزوهای پادشاه ایران در سال ۱۱۲۷ قبل از میلاد، جنی احضار میکند تا سه آرزویش را بر آورده کند اما جادوگر دربار پادشاه متوجه حیله جن میشود. جن شیطانی قرارست سه آرزوی صاحب خود را برآورده کند، تا به او اجازه داده شود سه برادر خود را در کالبد انسانی ظاهر کند.
وقتی پادشاه ایرانی متوجه این حقه از سوی جن احضار شده میشود او را در یک الماس (یاقوت) زندانی میکند تا اینکه در سال ۱۹۹۷ با انتقال یک سری اشیا باستانی از ایران، الماس پنهان شده در مجسمه اهورا مزدا به امریکا میرود و ...
مجسمه اهورا مزدا به یک موزه آمریکایی مشهور میرود و طی درگیری نگهبانان با سارقان مجسمه میشکند و الماس سرخ از آن خارج میشود. الکساندرا دختری از گروه دزدان الماس را لمس میکند و جن از آن خارج میشود و شروع به کشتار میکند.
در واقع همان تم نسبت دادن شر مطلق جنی به سرزمین ایران دوباره در این فیلم تکرار میشود تا نمایشی سینمایی این خط القایی را به مخاطبان دنبالکند که ایران منشا موجودات جنی است و فیلم بر این موضوع تمرکز دارد که الکساندرا از این جن جادویی ایرانی نجات پیدا کند. نیروهای امنیتی و جامعه علمی آمریکایی نمیتوانند در مقابل این جن واکنشی نشان دهند.
در قسمت سوم فیلم قهرمان فیلم با یاری جستن از میکائیل فرشته الهی که در بدن گرگ جانسون حلول میکند به مبارزه با جن میرود که میکائیل خطاب به دایانا میگوید او توانایی کشتن جن را ندارد و تنها کسی او را بیدار کرده یعنی دایانا می تواند او را بکشد که در انتها با برگزیده شدن دایانا به عنوان منجی جدید موفق به کشتن جن میشود.
البته در قسمت چهارم جن عاشق دخترک مو بلوند فیلم میشود و قصد دارد با او ازدواج کندودختر امریکایی متوجه ذات وحشتناک جن ایرانی میشود و با کمک نامزدش او را نابود میکند.
برای مقابله با ایران، آمریکاییها از اجنه کمک میگیرند؟
با ارجاع به آثاری مثل جنگیر و مجموعه اربابآرزوها و شمار فراوانی از سایر آثار سینمایی مثل تایتانها که تجمع اجنه را در شرق تصویر میکند طبیعی است که این خط القایی از طریق سینما وارد فرهنگ آمریکایی میشود و نسلهایی که با این در فرهنگ عامه آمریکایی خو گرفتهاند، در سمتهای مهم سیاسی و امنیتی برای مواجههای سیاسی، امنیتی و حتی اقتصادی با ایران و کشورهای شرقی اقدام به استفاده از اجنه و نیروهای فراطبیعی کنند. این نگرش ایدئولوژیک در عامهترین و سرگرمکنندهترین آثار سینمای هالیوود بروز و ظهور پیدا میکند. در سال ۲۰۱۶ در یکی از ایدئولوژیکترین آثار ابرقهرمانانه هالیوود با عنوان جوخه انتحار این مسئله به وضوح به نمایش گذاشته شد.
در این فیلم شخصیتی به نام دکترمون وجود دارد که با یک جن در ارتباط است و هر وقت که اراده کند میتواند به وسیله جن تسخیر شود و اقدام به اعمال جاسوسی کند. در سکانسی از جوخه انتحار در جمع فرماندهان عالی رتبه ارتش آمریکا از او میخواهند که اسنادی را از وزارت دفاع ایران سرقت کند و این دکتر مون افسونگر را احضار میکند تا اقدام به کار کند.
در تحلیل چنین نمایشی و تعمیم آن به واقعیت، برای مردمی که از فرهنگ عامه آمریکایی در سینما بهرهمیبرند این مسئله را به عنوان استراتژی در مواجه با شرق میپذیرند که مشرق زمین مامن اجنههای و نیروهای اهریمنی است و با استفاده چنین ابزاری باید مقابله کرد، آنهم در فیلمی بیشمار ابرقهرمان حضور دارند.