اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

اژد‌ها وارد می‌شود

 دولت فعلی چین سال‌هاست که دیگر کمونیست نیست، هرچند نام آن را به‌طور تزئینی همچنان برای خودش نگاه داشته است. چین وقتی که کمونیستی بود، با هنرمندان خودش برخوردهای مهربانانه‌ای نداشت و بسیاری از آنها را به سرزمین‌های مجاور فراری داد. در آن دوره جزیره هنگ‌کنگ که یک دولت‌شهر نیمه‌مستقل بود و تا چند سال پیش که اجاره ۹۹ ساله آن به انگلستان تمام نشده بود، پاتوق سینماگرانی شد که در چین نمی‌توانستند فعالیت کنند.

جکی چان، جت لی، سامو هونگ و کهکشانی از ستاره‌های سینمای رزمی که اتفاقا اکثر داستان‌های‌شان در چین روایت می‌شد، همه در هنگ‌کنگ فیلم‌ها را می‌ساختند. دولت چین چند سال قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بی‌اینکه عنوان کمونیسم را از پیشوند سیاسی-جغرافیایی این کشور و تارک قانون اساسی آن پاک کند، عملا به سمت اقتصاد آزاد رفت. یکی، دو سال بعد، شوروی هم فروپاشید و جهان وارد دوره تک‌قطبی شد. حالا فقط آمریکا مانده بود و آمریکا ابرقدرتی نبود که فقط با ابزار نظامی در کشورهای دیگر اعمال نفوذ کند.

«اقتصاد، فرهنگ و اسلحه»؛ این مثلثی بود که ایالات متحده از اضلاع آن به‌عنوان ابزار نفوذ و اعمال قدرت استفاده می‌کرد و وقتی که جنگ سرد به پایان رسید و رقبای سوسیالیست، دیگر در صحنه نبودند؛ جهان به پهنه ترکتازی آمریکایی‌ها در عرصه هنر تبدیل شد. مهم‌ترین هنر آمریکایی‌ها سینماست.

هالیوود پیش از فروپاشی بلوک شرق هم یک غول تمام‌عیار بود؛ اما از آن روز به بعد، صحنه برایش خالی از رقیب شد و در چند سال وضع به جایی رسید که یک روز اعلام شد ۹۵ درصد فروش فیلم‌ها در سینماهای دنیا متعلق به آثار آمریکایی هستند. این در‌حالی بود که اگر از پنج درصد باقیمانده هم سینمای هندوستان حذف می‌شد، برای باقی کشورهای دنیا هیچ سهم قابل توجهی نمی‌ماند.

اژد‌ها وارد می‌شود

اما روال بر همین منوال نماند و کم‌کم سینمای آمریکا هم رقبای جدید و تازه‌نفسی پیدا کرد. کمونیسم چین هیچ‌وقت سینمای قابل توجهی به وجود نیاورد، هرچند کمونیسم شوروی صاحب یک سینمای (عمدتا روشنفکری) مهم بود. تا ابد تمام دانشجویان سینما، حتی کسانی که ابتدایی‌ترین آموزش‌ها را درباره این هنر می‌بینند، باید به اسم آیزن‌اشتاین هم بربخورند که فصل مهمی از تاریخ تدوین سینمایی را رقم زد.

او تجلی کاملی از ایدئولوژی شوروی در سینما بود و سینمای مهمی هم خلق کرد. اما چین مائوئیستی نمی‌دانست که با هنر چه کند و آن را تاراند. با این‌حال، چشمه هنر چینی در این سال‌ها خشک نشد و هنگ‌کنگ به مثابه باغچه‌ای در آمد که نمونه گیاهان یک بیشه بزرگ را برای منقرض نشدن در خودش زنده نگه داشته بود. بازگشت هنگ‌کنگ به دامان چین، همزمان شد با قرار گرفتن این سرزمین کهن در سرازیری سرمایه‌داری و هنرمندان تبعیدی به نور چشمی‌های سیستم جدید تبدیل شدند.

در سال‌های اخیر نه‌تنها شوروی از هم پاشید و سینمای روسیه هم فشل شد، بلکه سینماهای اروپا، ژاپن و کشورهای سوسیالیستی هم به‌شدت ضعیف شدند و در عوض چین، تایوان، ترکیه و کشورهایی از این دست در این زمینه رشد کردند و سینمای هندوستان که تا پیش از آن به‌شدت مورد تمسخر بود، شأن و منزلت بالاتری پیدا کرد. جشنواره‌های هنری اروپا مثل کن، ونیز، برلین، لوکارنو و... مرتب رونق‌شان را در برابر جشن آکادمی اسکار یا اگر کلمات دقیق‌تر باشند، در برابر گیشه از دست دادند و ستاره‌های بالیوود روی فرش قرمز کن، میان چکاچک دوربین عکاسان، برای لبخند منتقدان سینمایی دست تکان دادند و هنرپیشه‌های هالیوود، رئیس هیات داوران همان فستیوال شدند.

سینمای هنری و اصطلاحا ضدجریان که با یک تجربه‌گرایی رادیکال، روزگاری در برابر هالیوود قد بر می‌افراشت، امروز نفسش بند آمده بود و پیش پای غول‌بچه‌های تجاری سپر می‌انداخت. اما هالیوود آنچنان هم که در ابتدا تصور می‌شد، خوش‌شانس نبود. در همان زمینی که هالیوود بازی می‌کرد، رفته‌رفته رقبای جدیدی برایش پیدا شد که تمام ظرفیت‌های مغفول‌مانده تجاری، توسط سینمای آمریکا را زنده کردند و ذائقه مخاطب را از انحصار ذائقه‌آفرینان هالیوود در‌آوردند. بزرگ‌ترین رقیب هالیوود در این دوره سینمای چین بود؛ همچنان‌که بزرگ‌ترین رقیب هژمونی اقتصادی آمریکا در جهان هم چین است.

چینی‌ها هالیوود را از سر بلعیدند

اژد‌ها وارد می‌شود

چینی‌ها در این چند سال روش‌های جالبی را برای قد علم کردن در برابر سینمای آمریکا به کار بستند که یکسره از روش‌های اروپایی و امثال آنها سری سوا داشتند. فستیوال‌های هنری اروپا، روزگاری با این مدعا ایجاد شدند که قرار است در برابر جریان اصلی سینمای تجاری که آمریکا شاخص آن بود، هرکدام آلترناتیو جدیدی به دنیا معرفی کنند. اما حالا در خود کشورهایی که برگزارکنندگان چنین مراسمی هستند، گیشه در تسخیر آمریکاست.

در گراندسینمای جشنواره لوکارنو برای فیلمی اکران ویژه ترتیب داده می‌شود که یک ماه بعد از اختتامیه جشنواره، همان فیلم را دوباره در همان‌جا اکران می‌کنند و در طول هفته فقط دو بلیت می‌فروشد. دیگر باید دوگانه سینمای آمریکا و سینمای اروپا را کم‌کم فراموش کرد. اما چینی‌ها برخلاف فیلمسازان قاره سبز، ترجیح دادند که به جای لیسیدن چکمه آمریکایی‌ها، هالیوود را از سر ببلعند.

وقتی بروس‌لی «اژدها وارد می‌شود» را ساخت، هالیوودی‌ها از بابت پیدا شدن یک رقیب جدی برای جیمز باند که می‌توانست ذائقه مخاطب را عوض کند و بازی را به زمینی ببرد (ورزش‌های رزمی) که آمریکایی‌ها در آن نمی‌توانستند دست برتر را داشته باشند، اظهار نگرانی کردند. کابوس سال‌های دور سیاستگذارانی که در آن روزگار از چنین بابتی برای هالیوود نگران بودند، امروز در حال محقق شدن است و چنانکه از تماشای گاه و بیگاه نام‌های چینی بین پرفروش‌های هفتگی باکس‌آفیس جهان برمی‌آید یا با مرور و رصد نام کارگردان‌های سینمای آمریکا به چشم می‌خورد که بسیار‌شان چینی هستند و همین‌طور مخاطبان میلیاردی چین که حتی سینمای خود آمریکا را ناچار می‌کند تا مطابق طبع و پسند چشم‌بادامی‌ها فیلم بسازد، معلوم است که کم‌کم و در مقام واقعیت، اژدها وارد میدان مبارزه شده است.

جکی چان: برای سینمای آمریکا، تعیین‌تکلیف می‌کنیم

اژد‌ها وارد می‌شود

سینمای هنگ‌کنگ تا چند سال بعد از پایان جنگ سرد، همچنان سر پا بود و در اواسط دهه ۹۰ میلادی بیشتر از یک میلیارد دلار فروش داشت. اما این روند کم‌کم رو به افول گذاشت و در سال ٢٠٠۴ به ۵٧ میلیون دلار سقوط کرد. فعالان صنعت سینما در این کشور، بیشتر قاچاق دی‌وی‌دی و نوارهای ویدئویی و همین‌طور افزایش دانلود فیلم‌ها از اینترنت را به‌عنوان اصلی‌ترین دلایل کاهش شدید سودآوری سینما ارزیابی کردند اما ماجرا فقط همین نبود.

در همین ایام ودی سانگ، مدیر اجرایی سازمان صنایع سینمایی هنگ‌کنگ در مصاحبه‌ای گفت: «در گذشته هنگ‌کنگ و چین فقط به بازار موجود در محلات چینی‌نشین در جهان توجه داشتند ولی در شرایط فعلی این روند غیرقابل اجراست و باید در مورد بازار جریان اصلی سینمای جهان صحبت کرد. ما باید دارای اکران بین‌المللی باشیم تا خارجی‌ها هم شاهد فیلم‌های ما باشند.» اما برای کسب موفقیت در بازارهای بین‌المللی، ابتدا باید در خانه به موفقیت رسید.

سینمای هنگ‌کنگ طبیعتا در این مقطع باید به مخاطب سه میلیارد نفری چینی‌زبان توجه می‌کرد، اما مشکلاتی در این زمینه وجود داشت. سانگ در این باره ‌می‌گفت: «اگرچه چین دارای 1.3 میلیارد نفر تماشاگر بالقوه سینمایی است و در نگاه اول یک بازار طلایی ارزیابی می‌شود، ولی امیدواری‌ها به گیشه در این کشور چندان زیاد نیست، چون این کشور فقط دارای 2000 سالن سینماست و تماشای فیلم چندان در بین جوانان رسم نیست.»

اژد‌ها وارد می‌شود

البته بعضی از تحلیلگران هم معتقد بودند که بهترین راه برای توسعه صنعت سینمای هنگ‌کنگ، گسترش روابط با سینماهای چین است. سانگ می‌گفت: «چین اخیرا محدودیت‌ها را در مورد فیلم‌های هنگ‌کنگ براساس قانون تجارت آزاد از بین برداشت. ولی با تمام این تسهیلات فقط سه شرکت چینی حاضر به توزیع گسترده فیلم‌های هنگ‌کنگی هستند و اگر این سه کمپانی هم فعالیت‌شان را قطع کنند، دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی‌ماند و ما در معامله با این سه شرکت هیچ ابزاری برای چانه‌زنی نداریم.»

اما منطق ناامیدانه امثال ودی سانگ نتوانست بر فضای سینمای هنگ‌کنگ و چین مسلط شود و این البته بزرگ‌ترین شانسی بود که چشم‌بادامی‌ها در این زمینه آوردند. سانگ که در آن دوره یکی از مدیران سینمای هنگ‌کنگ بود، می‌خواست تا سینمای این جزیره شرقی را به رنگ و بویی در‌آورد که مخاطبان غربی می‌پسندیدند و به عبارتی راه‌حل برون‌رفت از بحران پیش آمده برای صنعت سینمای هنگ‌کنگ را چنین ارزیابی می‌کرد اما تمام حرف‌های او اشتباه از آب درآمدند.

چین تا مدت‌ها سعی کرده بود تا با اجازه دادن برای نمایش شمار محدودی از فیلم‌های خارجی در این کشور، مانع فشار بر فیلمسازان محلی توسط فیلم‌های خارجی شود و به این وسیله می‌خواست از سیاست‌های فرهنگی حزب کمونیست هم حمایت کند؛ اما در سال ۲۰۱۲ معاون روسای جمهور چین و آمریکا، قراردادی پنج ساله امضا کردند که بر مبنای آن هر سال ۳۴ فیلم خارجی اجازه نمایش در کشور چین را به دست آورد. چینی‌ها این قرارداد را از موضع قدرت بستند؛ چنانکه سهم آمریکا از فروش فیلم‌های آمریکایی در بازار چین ۲۵ درصد قیمت بلیت بود؛ درحالی که در دیگر کشورها این سهم برابر با ۴۰ درصد است. چینی‌ها درآمدی که از فروش فیلم‌های آمریکایی در کشورشان به دست می‌آوردند را صرف توسعه سالن‌های سینمایی‌شان کردند.

جکی چان که روزگاری جزء تبعیدی‌های سینمای چین به هنگ‌کنگ محسوب می‌شد، حالا به سمت مشاور پارلمانی چین در صنعت سینما گمارده شده بود و اعتقاد داشت که «از این به بعد ما مخاطبان چینی‌ هستیم که باید تعیین کنیم آمریکایی‌ها چطور فیلم بسازند.» این نگاه دقیقا برعکس نگاهی بود که سانگ داشت و اولویت را این می‌دانست که ما باید دارای اکران بین‌المللی باشیم تا خارجی‌ها هم شاهد فیلم‌های ما باشند.

سینمای جهان مدیون مخاطبان چینی

اژد‌ها وارد می‌شود

در سال ۲۰۱۷، فروش جهانی محصولات سینمایی ۱/۱ میلیارد دلار افزایش داشت و به رقم 9.39 میلیارد دلار رسید؛ در حالی که در صورت حذف بازار سینمایی چین از این آمار، میزان فروش جهانی آثار سینمایی با رشد منفی همراه می‌شد. سال ۲۰۱۷ پرفروش‌ترین سال سینمایی جهان تا آن روز شناخته شد و سینما چنین چیزی را مدیون مخاطبان چینی بود.

جکی چان در کنفرانسی که همان سال و پیرو این موفقیت بزرگ برای چین در پکن، پایتخت این کشور ترتیب داده شده بود، راجع‌به قانون جدیدی که نمایش آثار خارجی را در چین مجاز کرده بود، گفت: «چنین فشاری است که می‌تواند فیلمسازان ما را وادار کند تا سخت‌تر کار کنند و فیلم‌های بهتری بسازند. اگر ما فیلم‌های‌مان را پشت درهای بسته می‌ساختیم بدون اینکه هیچ رقابتی وجود داشته باشد، نمی‌توانستیم به این رشد باکس‌آفیسی برسیم که امروز رسیده‌ایم.»

بازار چین در سال ۲۰۱۷ چیزی در حدود ۲۲ درصد از فروش فیلم‌های سینمای جهان را به سالن‌های خودش اختصاص داده بود و نیمه بیشتر این فروش به خود فیلم‌های چینی اختصاص داشت. به عبارتی فیلم‌های چینی در آن سال حدود ۱۲ درصد از کل فروش سینمای جهان را به خودشان اختصاص دادند. چینی‌ها برای رسیدن به چنین نقطه‌ای و ایستادن بر چنین سکوی افتخاری، ابتدا هنجارهای سینمایی هالیوود را با بازار خودشان به چالش کشیدند.

مخاطبان انبوه چینی باعث شدند تا هالیوود ناچار شود مقداری مطابق طبع و پسند چشم‌بادامی‌ها فیلم بسازد و چینی‌ها وقتی که هنجارها مقداری به نفع‌شان تغییر کرد و ذائقه مخاطبان بین‌المللی به سمت آنها چرخید، توانستند فیلم‌های خودشان را هم بفروشند. آنچه اتفاق افتاد شبیه سکانس نهایی بعضی از فیلم‌های رزمی بود که دو سمبل خیر و شر داستان، در رودررویی نهایی‌شان قرار می‌گیرند و سمبل شر، اسلحه گرم خود را از دست داده است.

حالا سمبل خیر هم سلاح خود را زمین می‌گذارد تا با او به مبارزه تن به تن و برابر بپردازد. کلیشه فرهنگ غرب تا سال‌ها به مثابه یک سلاح گرم، رقابت‌های هنری در دنیا را پیش از برگزاری هر بار‌شان، چند امتیاز به نفع هنرمندان اروپا و آمریکا جلو می‌انداخت. اما چین، سینمای آمریکا را با همان فنی زمین‌گیر کرد که خود آمریکایی‌ها مبدع آن بودند؛ قانون بازار آزاد.

تاثیر مخاطب چینی بر فیلمسازی هالیوود

اژد‌ها وارد می‌شود

حالا دیگر مخاطبان چینی و نوع انتخاب‌شان، تعیین‌کنندگان اصلی محصولات سینمایی هالیوود هستند؛ می‌پرسید چرا؟ در آغاز تابستان امسال این نگرانی وجود داشت تعداد زیاد بلاک‌باسترهای دیزنی در نزدیکی یکدیگر باعث شود برخی از آنها قربانی برخی دیگر شوند. ولی دیزنی حاضر شده بود چنین ریسک‌هایی هم بکند. از همین رو انتظار می‌رود سال آینده با وجود اکران «اونجرز ۴» (Avengers 4)، «علاالدین» (Aladdin)، «شیرشاه» (Lion King) و «داستان اسباب‌بازی ۴» (Toy Story 4) در فاصله‌ ۱۰ هفته از یکدیگر، شاهد اتفاقی مشابه‌ چینش امسال اکران‌های تابستانه باشیم. این وضعیت به دلیل نوع برخورد چینی‌ها با فیلم‌ها ایجاد شد. در این مورد می‌شود به آثار نمایش داده شده در هفته‌های اخیر توجه کرد.

به‌طور مثال «انت‌من و وسپ» شاید کم‌درآمدترین مجموعه مارول در آمریکای شمالی باشد، ولی بزرگ‌ترین‌شان در چین است. اما فروش آن در یکی دو هفته به‌شدت افت داشت و دلیل اصلی این اتفاق مربوط به افتتاحیه‌ غول‌آسای ۷۷ میلیون دلاری «فال‌اوت» در بین بازار مخاطبان چین می‌شود. این موضوع کم و بیش شبیه به همان اتفاقی است که بعد از اکران یک بلاک‌باستر بلافاصله بعد از بلاک‌باستر قبلی در آمریکای شمالی هم رخ می‌دهد اما در چین شدت و غلظت خیلی بیشتری دارد. چینی‌ها فیلم‌ها را در افتتاحیه‌شان تا عرش بالا می‌برند اما بلافاصله باید فیلم روی پرده عوض شود چون آنها با ابرقهرمان‌های سینمای آمریکا، چندان سمپات و خاطره‌ای ندارند و در اکران طولانی، فیلم‌ها را تنها می‌گذارند. پس باید برای آنها انبوه و متفاوت فیلم ساخته شود.

اژد‌ها وارد می‌شود

پیش از این فیلم «سولو» هم با اینکه با استقبال نسبی منتقدان مواجه شد و میانگین امتیاز A را از تماشاگران غربی دریافت کرد و با کسب ۲۱۳ میلیون دلار در آمریکای شمالی، عملکرد قابل‌قبولی در خانه داشت، ولی درنهایت به‌طور تمام و کمال در کشورهای خارجی نادیده گرفته شد و شکست خورد؛ چون اسم «جنگ ستارگان» در خارج از آمریکای شمالی آنقدر قدرت نداشت که باعث اهمیت یافتن آن بشود.

همین قضیه سرنوشت فیلم «جوکر» که تاد فیلیپس، فیلمساز مشهور آمریکایی، در حال ساخت آن است را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است. فیلیپس برای ساختن این فیلم نتوانسته بیشتر از80 میلیون دلار بودجه بگیرد که این رقم در مقایسه با سایر آثار آمریکایی این ژانر بسیار ناچیز است و دلیل این وضعیت آن است که چینی‌ها هیچ خاطره و علاقه‌ای نسبت به شخصیت جوکر ندارند. چینی‌ها از طریق متمایل کردن سبک و سیاق کارهای هالیوود به سمت خودشان، حتی روی ذائقه مخاطبان آمریکایی هم تاثیر گذاشته‌اند. به‌طور مثال در باکس‌آفیس دو هفته پیش، پرفروش‌ترین افتتاحیه هفته به «آسیایی‌های خیلی مایه‌دار» تعلق داشت که یک فیلم تولید آمریکا اما با درون‌مایه‌ای چینی بود. این فیلم با بودجه بسیار اندک ۳۰ میلیون دلار تولید شد و تا به حال۱۱۰ میلیون دلار در خود آمریکا فروخته است و به‌زودی بدون احتساب نرخ تورم، به پرفروش‌ترین کمدی ‌رمانتیک تاریخ آمریکا تبدیل خواهد شد.

بازگشت به معبد شائولین

اژد‌ها وارد می‌شود

سینماگران هنگ‌کنگ با اینکه از چین کمونیستی اخراج شده بودند، همچنان تمام داستان‌های‌شان را در چین روایت می‌کردند. خیلی از مردم جهان، نام بندر شانگهای را به خاطر فیلم‌های بروس‌لی می‌شناسند و با معبد شائولین در شمال چین، از طریق آثار جت لی آشنا هستند. آنها به‌رغم دلخوری‌شان از دولت مرکزی چین، هیچ‌وقت برای خوش‌ آمد غربی‌ها از سیستم مائوئیستی حاکم بر آن سرزمین انتقاد نکردند و غر نزدند. شاید خیلی دلخوری‌ها در دل این افراد بود اما آنها همه‌اش را بلعیدند و دم نزدند تا مبادا غربی‌ها دور بردارند.

نسلی از سینمای هنگ‌کنگ که توانست مثل خوشه درخشانی از ستاره‌ها در سپهر سینمای جهان بدرخشد، دلخوری‌های دعوای خانگی را در دل نگه داشت و ادای اپوزیسیون در نیاورد و حتی در حالی که مدیران سینمایی هنگ‌کنگ هم تفکری وابسته و مرعوب در برابر غرب داشتند، راه خودش را به طریق دیگری پی‌گرفت. حتی سینمای ژاپن هم که تا حدودی الگوی اولیه آثار هنگ‌کنگی بود، به دلیل مرعوب بودن در برابر فرهنگ فرنگی، از نفس افتاد. در تبلیغات بازرگانی کشور ژاپن که محصولات پیشرفته این کشور را برای مردم خودش معرفی می‌کرد، مرتب از هنرپیشه‌های غربی استفاده می‌شد.

بازاریاب‌ها می‌گفتند اگر بازیگر این تیزرها غربی باشد، ژاپنی‌ها آن را بیشتر می‌پسندند و روی همین حساب، بارها اتفاق افتاد که ایرانی‌های مهاجر و گمنام، نقش غربی‌ها را در تیزرهای تبلیغاتی ژاپن بازی کردند و پول خوبی هم گرفتند. ژاپن به‌رغم اینکه در سال‌های بعد از جنگ دوم، به غول الکترونیک و مکانیک تبدیل شد و زمینه‌های هنری قابل توجهی هم در آن وجود داشت، در زمینه فرهنگی مرعوب غرب شد و بازی را باخت. اما چین و هنگ‌کنگ این شانس را داشتند که صاحبان چنین تفکری نتوانند سیاستگذاری‌های اصلی فرهنگی را در آن مناطق انجام دهند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی