داستان آمازون
جف بزوس وقتی در اواسط دهه 1990میلادی ایده فروش کتاب در دنیای مجازی را با سایت آمازون آغاز کرد، در یک گاراژ کوچک مشغول کار شد که هیچ شباهتی به جلال و جبروت امروزش نداشت.
استارت کار با استناد به یک آمار
30 ساله بود که ایده خردهفروشی آنلاین به ذهنش رسید. هنوز کسبوکارهای اینترنتی در دنیا پا نگرفته بودند اما او تصمیم داشت یک کار تازه انجام بدهد. از کارش استعفا داد. یک آمار جذاب او را به این بازار جدید امیدوار میکرد؛ در سال 1994که زمان اوج انقلاب اینترنت در دنیا بود، گفته شد فقط در آمریکا تعداد کاربران اینترنت در عرض یک سال 2300درصد رشد کرده است.
چطور مشتری جمع کرد؟
جف کارش را با فروش «جذابهای بازار» شروع کرد تا مطمئن باشد در آغاز کار بیپول نمیماند. او فهرستی از 20جنس پروفروش هفته یاماه تهیه میکرد و آنها را بهصورت آنلاین میفروخت. جنس را عمده میخرید و به قیمت تکفروشی که گرانتر بود، در اختیار مشتری میگذاشت. او مشخصا کتاب را انتخاب کرد چون ارزانتر بود و در تمام دنیا مشتری داشت.
ریسک بر سر پسانداز خانوادگی
پول اولیه برای آغاز کار را پدر و مادرش به او دادند. نخستین سؤال پدر از پسر، برای اینکه این پسانداز خانوادگی را در اختیارش بگذارد، این بود: «اینترنت چی هست؟» و وقتی پسرش درباره قابلیتهای شبکه جهانی به او توضیح داد، حاضر شد ریسک کرده و تمام دار و ندارش را به او ببخشد. در آغاز کار، آمازون گاهی هفتهای 20هزار دلار درمیآورد و گاهی هیچ. بررسی آمار پیشرفت این شرکت نشان میدهد تأکید بزوس بر توسعه آهسته و پیوسته بوده است. مهم نتیجه نهایی است.
رسیدن به 61میلیارد دلار درآمد
یکی از نقاط قوت جف بزوس این است که تخممرغهایش را فقط در یک سبد نگذاشت. یک سال بعد از عرضه سهام آمازون در بورس (18دلار برای هر سهم) او شروع به خریدن کمپانیهای دیگری در سطح جهان کرد که هرکدام در یک رشته خاص و پرمشتری فعالیت میکردند؛ از ساخت کتابهای صوتی گرفته تا فروش جواهرآلات لوکس بانوان. شرکت او که این روزها عنوان بزرگترین خردهفروشی آنلاین جهان را یدک میکشد و 61میلیارد دلار درآمد دارد، تا رسیدن به جایگاه فعلی فراز و نشیب فراوانی را تجربه کرده است.