اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

اسطوره سازی رسانه ای برای اسطوره های هالیوودی و بازی های ویدئویی در سایت های فارسی زبان کم نیست اخیرا ریپورتاژ آگهی زیر برای یک بازی ویدویی با شعار" مردی که هیچگاه خود را یک قهرمان ندانست…" منتشر شد.که جای تاسف دارد

کسی که از دستانش خون می چکد و... ادعای قهرمانی هم ندارد!!!!

ابتذال در مفهوم قهرمان و قهرمان سازی در هیچ بازی اتفاق نیفتاده است و...

سایت gamefa آورده: در طول تاریخ صنعت بازی های ویدیویی، همواره روایت بازی های رایانه ای حول محور یک شخصیت مثبت (پروتاگونیست) و در نقطه ی مقابل یک شخصیت منفی (آنتاگونیست) می چرخد. بحث را پیچیده نکنیم! این روند به گونه ای در تمامی داستان ها، فیلم ها، سریال ها و بازی های رایانه ای دنبال می شود و همیشه یک شخصیت مثبت در مقابل یک شخصیت منفی ایستادگی می کند که مسلماً شخصیت مثبت داستان بیشتر نظر مخاطب را به خود جذب می کند. بدون شک در تمامی عناوینی که تجربه کرده ایم، شخصیت های مثبت زیادی وجود داشته است که میان آن ها، عده ای هستند که حتی به شخصیت مورد علاقه ی یک بازی باز نیز تبدیل می شود که مثال زدن آن ها بسیار ساده است. از بحث دور نشویم، اما چگونه می شود که در یک بازی، شخصیت مثبت آن، در واقع شخصیتی با صفات پلید و منفی باشد؟ این دقیقاً حکایت آفرینش «کریتوس» (Kratos) است. «کریتوس» شخصیتی افسانه ای که بر اساس اساطیر یونانی خلق شده است و یکی از آن شخصیت هایی می باشد که بسیار کم پیش می آید که بازیبازی آن را نشناسد! شخصیتی که فریاد های خشمگینانه اش به گوش هر مخاطبی آشنا است. «کریتوس» دقیقاً همان شخصتی می باشد که نسبت به شخصیت های دیگر متمایز است. ظاهری خشن دارد و همیشه در حال کشتار است. دوست و دشمنش معلوم نیست و هر کسی مانع پیشروی اش شود را در کسری از ثانیه به اعماق جهنم خواهد فرستاد. تنها خودش است و شمشیر برنده اش. در دنیایی که «کریتوس» زندگی می کند مردگان قدم بر می دارند و خدایان فرماندهی می کنند، اما این انسان ها هستند که همیشه قربانی می شوند. در رودخانه های این دنیا، خون جریان دارد! خون همان انسان های بی گناهی که در گوشه ای از این سرزمین جان باخته اند. اما گویی بوی انتقام سرتاسر این دنیای مرده را فرا گرفته است و در این زادگاه مردگان، انسانی که فرزند خدا است، فریاد انتقام سر می دهد…

«کریتوس» اسطوره ی بازی های رایانه ای. شخصی خشن که همیشه و در همه جا دریای خون راه می اندازد.

بدون شک «کریتوس» شخصیتی خاص است! چرا که وقتی او را شمشیر به دست در حالی که غرق در خون است و یک تن به دل دشمنان می زند می بینیم همه چیز تغییر می کند. شوخی که نیست! او شاه هک اند اسلش است. دیگر هر کسی می داند که تم آلوده به خون سری عناوین «God Of War» متفاوت است! این سری نخست کار خود را در سال ۲۰۰۵ آغاز کرد. پس از استراحتی دوساله سرانجام «سانتامونیکا» (Santa Monica Studio)، خالق این سری، با کارگردانی «کوری بارلوگ» بازگشت تا انقلابی در این سری به پا کند. سه سال بعد نیز نسخه ی سوم این سری که دنباله ای بر نسخه ی دوم بود، عرضه شد و به داستان این سری  را در اساطیر یونانی خاتمه داد. آخرین نسخه ای که تاکنون از این سری منتشر شده است «God of War: Ascension» نام دارد که فلش بکی بر گذشته ی این شخصیت زخم خورده بود. همچنین در بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ سه نسخه ی فرعی از این سری برای کنسول دستی شرکت سونی عرضه یافت که آنان نیز همانند سه نسخه ی اصلی عالی بودند. البته بعد ها نیز این سه نسخه ی فرعی در قالب یک نسخه برای کنسول پلی استیشن ۳ عرضه یافت. جدیدترین نسخه ی این مجموعه نیز در E3 2016 معرفی گردید و باری دیگر «کوری بارلوگ» کارگردان نسخه ی دوم، قرار است با روایت تازه ی خود، داستان «کریتوس» را در اساطیر نورث یا همان اسکاندیناوی ادامه دهد.

باری دیگر به بهانه ی معرفی نسخه ی جدید مجموعه عناین «God Of War» قصد داریم تا مقاله ای متفاوت در وصف «کریتوس»، شخصیتی تأثیر گذار در نسخه های قبلی، تهیه کنیم. لذا این مقاله ممکن است حاوی مقداری اسپویل از سرگذشت «کریتوس» باشد.

شاید وقتی «دیوید جف» (David Jaffe) و «کوری بارلوگ» برای اولین بار ایده ی ساخت «God Of War» و خلق شخصیت «کریتوس» را بر اساس افسانه های اساطیر یویانی مطرح کردند، هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که بالاخره روزی «کریتوس» به عنوان یک شخصیت به ظاهر خشمگین، اما از درون زخم خورده، به گونه ای نماد صنعت بازی های رایانه ای شود. شخصی که فرزند زئوس، خدای خدایان است و در بین برادران و خواهرانش تنها کسی می باشد که از آنچنان محبت خدایی برخوردار نیست. تنها از همان کودکی استعداد جنگیدن را داشته و او در این زمینه از نیرویی فراتر از نیروی انسانی برخوردار است. او مسیرهای پر فراز و نشیبی را طی کرده است تا به این سطح رسیده، هزاران نفر را به ملکوت اعلی فرستاده تا به این آرامش روحی رسیده است. اما اکنون سوالی که به وجود می آید این است که آیا «کریتوس» واقعاً یک شخصیت مثبت است؟ مسلماً جواب اندکی پیچیده می باشد! پیش از آنکه به این سوال جواب دهیم باید گفت همان طور که پیش تر نیز خدمت شما عرض کردیم، «کریتوس» شخصیتی خاص در میان تمامی شخصیت های بازی های رایانه ای است و برتری های فراوانی نسبت به همان شخصیت ها دارد. با این حال چگونه استودیوی «سانتا مونیکا» یکی از محبوب ترین و صد البته خاص ترین شخصیت تاریخ دنیای بازی های رایانه ای را خلق کرده است؟ سازندگان در همان ابتدای خلق این شخصیت، تصمیم گرفتند شخصتی خلق کننده که نسبت به دیگر شخصیت ها متفات باشد! آن ها در تمامی نسخه های سری «God Of War» شخصیت «کریتوس» را شخصیتی خشمگین و زخم خورده به تصویر کشیدند. شخصیتی که از همان بچگی بدون پدر، بزرگ شد و این برای او بسیار سخت بود. او از همان بچگی روحیه ای عصبی داشت و وقتی بزرگ شد پس از اتفاقاتی خدای جنگ لقب گرفت. شخصی که هر کسی جلویش می ایستاد را از میان بر می داشت. چه انسان های بی گناهی که قربانی نکرد و چه خدایان ظالمی را را از میان بر نداشت. در سپاه اسپارتا علیه ارتش خدایان دیگر جنگید و در همین حین انسان های بی گناه را نیز می کشت. غافل از این که همسر و دختر او نیز در میان قربانیان بود. با این حال کاملاً می توان درک کرد که «کریتوس» هیچ یک از خصلت های یک قهرمان را ندارد! او برای حفظ جان مردم نمی جنگد! از خود گذشتگی نمی کند و حتی اگر انسانی را ببنید که در حال مرگ را نجات نمی دهد! دیگر مثل روز روشن است که این ها همگی از ویژگی های یک شخصیت منفی می باشد که بازی او را به عنوان یک شخصیت با صفات پلید و خشن به تصویر می کشد، اما همیشه در نزد ما یک شخصیت محبوب است.

 


«کریتوس»، شخصیتی است که رحم کردن در وجودش نیست و تمامی دشمنانش را با بدترین حالت خواهد کشت. اما به راستی، چگونه او به چنین آدمی تبدیل شده است؟

در ادامه بهتر است نگاهی به قبل داشته باشیم! دقیقاً همان جایی که داستان «کریتوس»، خدای جنگ، آغاز شد. «کریتوس» در دهکده ای کوچک در گوشه ای از سرزمین اساطیر یونان به نام اسپارت به دنیا آمد. او از همان بچگی در زمینه ی جنگیدن و فنون رزمی از مهارت های خاصی بهره می برد و همیشه از برادرش دیموس برتر بود. این مورد دقیقاً همان چیزی بود که «کریتوس» را نسبت به دیگر کودکان آن روستا برتر می ساخت. گویی از محبت الهی برخوردار بود. در تمامی نبردهای تمرینی بر بردارش پیروز می شد و شخصی نبود که او را شکست دهد. «کریتوس» نصف عمرش را بدون آنکه بفهمد پدرش کیست نزد مادرش بزرگ شدند. به همین دلیل او همیشه از طرف دیگر کودکان روستا مورد تمسخر قرار می گرفت و این مسئله سبب گشت «کریتوس» از همان کودکی روحیه ای عصبی و پرخاشگری داشته باشد. روزگار می گذشت و «کریتوس» بدون آنکه بفهمد پدرش کیست بزرگ و مهارت هایش در زمینه جنگیدن چند برابر می شد. تا در نهایت عضو ارتش اسپارتا در آمد و در مقابل بربر ها جنگید. اما در نهایت ارتش اسپارتا شکست خورد و کریتوس به عنوان آخرین بازمانده، هنگامی خود را در برابر فرمانده بربرها ناتوان دید، تصمیم گرفت خدای جنگ، «ارس» (Ares) را فرابخواند تا بر سپاه بربرها چیره شود. در واقع تا بدین جای داستان، چیزی نبود که بازی در چند لحظه روایت کند! آغاز داستان «کریتوس» را بر بلندای قلعه ی کوهی نشان می داد که به دلیل اعمالی که انجام داده بود قصد داشت از قلعه ی کوه خود را به پایین بیندازد. بدون آنکه مخاطب بفهمد که ماجرا از چه قرار است! سپس با پیش روی در بازی، لحظاتی ما شاهد فلش بک هایی به گذشته بودیم اینکه چگونه کریتوس در این راه قرار گرفت و سرگذشت او از چه قرار است، معلوم نبود، فقط انسانی نیمه خدا را به تصویر کشیده می شد که بدجور به دنبال انتقام بود. در اصل زمانی که اکثر توجه های عناوین سبک «هک اند اسلش» بر روی گیم پلی بود، سازندگان بازی توجه ی زیادی بر داستان «کریتوس» داشتند. آن ها داستان بازی را به بهترین شکل ممکن آغاز کردند و در هر نسخه از این سری، بخشی از سرگذشت «کریتوس» را روایت می کردند. به مراتب که هر چقدر پیش می رفتیم، بیشتر درک می کردیم که «کریتوس» چگونه شخصیتی است! ماجراجویی «کریتوس» تتنها با یک هدف آغاز شد، “انتقام”. انتقام از پدری که تا بزرگسالی نمی دانست که حتی زنده است و بر بلندای کوهی مشغول خوش گذرانی می باشد. «کریتوس» شخصیتی شجاع است که حتی قوی ترین و بی رحم ترین خدایان سرزمینش از او می ترسند. «کریتوس مرگ را بارها و بارها حس کرده است و دیگر از هیچ کسی ترسی ندارد. یک تن بر سپاه مردگان چیره می شود. خدایان را یکی پس از دیگری از صحنه ی روزگار محو می کند، می رود و می رود و هیچگاه شکست نمی خورد. روحیه ای جدی دارد و شوخ طبعی در کارش نیست. این حکایت «کریتوس» است. اینکه چرا وی به چنین شخصیتی تبدیل شده است، داستان طولانی ای دارد.


پس از پنج نسخه ماجراجویی در افسانه ی اساطیر یونانی، بالاخره «کریتوس» به هدف خود رسید.

گفتیم که «کریتوس» با صفاتی که دارد، اصلاً نمی تواند بهترین گزینه برای یک شخصیت مثبت باشد! اما بهتر است لحظه ای صبر کنیم. پس از آن پایان زیبای نسخه ی سوم «God Of War» تقریباً «کریتوس» به آخر خط رسیده بود. به هدف خود رسید، انتقامش را گرفت، خدایان سرزمینش را یکی پس از دیگری از میان برداشت و روایت این شخصیت خاص به پایان رسید. «God of War: Ascension» که دو سال پس از عرضه ی نسخه ی سوم عرضه یافت، در واقع یادداشتی بر شناخت بهتر «کریتوس» بود. روایت «God of War: Ascension» دنباله ای بر داستان نسخه ی سوم نبود! بلکه فلش بکی بر گذشته ی شخصیت مذکور بود. روایت «God of War: Ascension» ما را به سال ها قبل از ماجرای نسخه ی اول می برُد. جایی که بالاخره فهمیدیم که «کریتوس» در همان ابتدا یک وسیله ی کشتار جمعی نبوده است و او تنها در این وسط یک قربانی محسوب می شود. در طی ماجرایی که «God Of War: Ascension» روایت می کرد، «کریتوس» بارها بارها از نزدیکانش زخم می خورد و در طی راه قربانی تله های دشمنان می شد. در «God of War: Ascension» می بینیم که «کریتوس» آنگونه که در سه نسخه ی اصلی شاهدش بودیم نبوده است، اما خب سرنوشت چیز دیگری را برای او رقم زد. «کریتوس» بنده ی خطرناک «ارس» بود و به واسطه ی طلسم او به گونه ای در برابر «ارس» تسلیم شده بود. پس از رهایی از طلسم «ارس»، بالاخره حقایق بر «کریتوس» روشن می شود. در طی این ماجرا «کریتوس» در می یابد که خود عامل مرگ همسر و دخترش بوده است. این دقیقاً همان حقایقی می باشد که مدت ها بر «کریتوس» پنهان بود. به هر حال کار خاصی از دست او بر نمی آمد و روز به روز «کریتوس»، بدون آنکه خبری از طلسم یا چیز دیگری باشد می بینیم که چگونه او به مراتب به یک سلاح کشتار جمعی که برایش مهم نیست با چه کسی طرف است و فقط و فقط در حال کشتن است، تبدیل می شود. او در ازای کاری که انجام داده بود فقط می توانست دریای خون به پا کند و در آخرین لحظاتی که که پدرش را زیر مشت های خونین خود قرار داده بود، همسر و دخترش را به یاد آورد که اگر آن ها را به قتل نمی رساند، بالاخره پس از پایان تمامی این ماجرا می توانست به زندگی خوشِ خود ادامه دهد. او خودش را مسبب تمامی این اتفاقات می دانست، پدرش را کشت تا مردم  سرزمینش معنی زندگی را بفهمند. هر چند که او این کار را نه برای خودش، نه برای خانواده اش، نه برای سرزمینش، بلکه برای انتقامش انجام داد. در واقع نتیجه می گیریم «کریتوس» یک قهرمان است. قهرمانی که اصلا دوست ندارد قهرمان صدایش کنند. او با اینکه یک قهرمان یا صفات ضد قهرمانی بود، اما هیچ وقت خود را یک قهرمان تلقی نکرد…


پس از چند سال انتظار بالاخره نسخه ی جدید این سری که دنباله ای بر پایان پرجنب و جوش نسخه ی سوم باشد، معرفی شد.
خب در انتها سوالی که پیش می آید این است که چگونه «کریتوس» نزد مخاطبان به یک شخصیت محبوب و درخشان بدل شده است؟ خب مسلماً جواب بسیار ساده است. اوج هنر و نوآوری سازندگان و خالقان را تنها در لحظه ای از تجربه ی بازی می توان سنجید. خلق چهره ای که خشم را می توان به راحتی در آن دید، سرگذشت غم انگیز همان چهره، دستان زخمی، بدن زخمی و همان چهره ی زخمی و همان شخصیت خشمگین و همان روایتی از انتقام، رنگ زیبای چشمان و استیل زیبای بدن و از یاد نبریم تتوی بسیار زیبای قرمز رنگی که نیمه ی سمت چپ بدنش را پوشانده است، این ها همه و همه مواردی هستند که دست به دست هم داده اند تا شخصیت «کریتوس» بسیار عالی به تصویر کشیده شود. در اینجاست که به راحتی درک می کنیم که چگونه استودیوی «سانتا مونیکا» یکی از محبوب ترین شخصیت بازی های رایانه ای را خلق کرده است!

«God Of War 3» پایانی بر داستان اسطایر یونان و خدایانش بود. بألاخره روزی رسید که مردم چهره ی دیگری از سرزمینشان را ببینند و با خیالی آسوده، بدون آنکه خبری از تاریکی سایه ی خدایان باشد به زندگی خود ادامه دهند. «کریتوس» را بر بلندای قله ی الیمپوس دیدیم که با فرو بردن شمشیری به شکمش قصد داشت به زندگی خود خاتمه دهد. اما مثل اینکه سرنوشت، وی را در مسیر دیگری قرار داد. آن «کریتوس» ۲۵ یا ۳۰ ساله ای که دیدیم با بدنی زخمی ناپدید شد و ما باری دیگر او را در حالی که پا به میان سالی گذاشته بود در گوشه ای از سرزمین نورس باستان ملاقات کردیم. وقتی که آن پسرک را در حال بازی کردن دیدیم، خیلی قبل تر از آنکه شخصی در سالن فریان بزند “God Of War”، کاملاً می توانست حدس زد که با نسخه ی جدید این سری طرف هستیم. اما از این موارد بگذریم. حال سوالی که پیش می آید این است که «کریتوس» چگونه سر از دنیای اساطیر نورس یا همان اسکاندیناوی در آورد؟ خب، مسلماً تئوری (!) های زیادی در این رابطه وجود دارد که ما قصد نداریم فعلا به آن ها بپردازیم. اما در حد یک اشاره ی کوچک باید گفت که معروفیت «کریتوس» به عنوان شکارچی خدایان، دیگر به گوش هر کسی رسیده بود. شاید او خود را از قلعه ی کوه به پایین انداخته بود و توسط کشتی هایی به این سرزمین آمده بودند نجات یافت، یا چنان نزد «اودین» خدای نورس باستان معرف شده باشد که او قصد ملاقات با «کریتوس» را داشته است. به هر حال جدیدترین ماجراجویی «کریتوس» می تواند زیباترین ماجراجویی او محسوب شود. «God Of War» جدید، تک و تنها، بدون هیچ پسوند و شماره ای، قرار است آغازی بر داستان جدید «کریتوس» به کارگردانی «کوری بارلوگ» در دنیای وایکینگ ها باشد. هنوز تاریخ رسمی انتشار این نسخه مشخص نشده است، اما احتمال عرضه ی بازی در همین سال، بعید نیست.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی