سینما و ضرورت چهرهسازی درست و واقعی از مسلمانان
رسانههای غربی و سیاستمداران مغرض آنها بیش از همیشه در سالهای اخیر با دمیدن بر طبل هیاهو و جنجال؛ و با بهره گیری و سوء استفاده از فضای ملتهب امروز دنیا بویژه، بعد از حوادث تروریستی پاریس نسبت به تشدید فضای “اسلام هراسی” و “اسلامستیزی” تلاش های گسترده ای را برای ایجاد تنفر و انزجار از دین اسلام و جمعیت مسلمانان در اروپا و آمریکا و خشونتهای صورت گرفته علیه مسلمانان در جوامع اروپایی دامن میزنند و بعضا، با بزرگ نمایی مسائل و ایجاد هراس از تبعات تهدیدها و ترورها و نسبت دادن آن ها به کلیت مسلمانان موفق شدند در بخشهایی از افکار عمومی جهان فضای روانی و روحی دلخواه شان را رقم بزنند.
بدون تردید، در طول تاریخ معاصر؛ بخصوص، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره، شاهد اقدامات و تحرکات پیدا و پنهان غرب و صهیونیسم بین الملل در جهت تخریب و تخطئه دین اسلام و چهره نورانی و ابعاد شخصیتی پیامبر اکرم(ص) بوده ایم. توطئه های گسترده فرهنگی، اقتصادی، نظامی و رسانه ای غرب از یک سو، در کنار فضاسازی های سیاسی و امنیتی بعد از وقایع ۱۱ سپتامبر و بعد از آن پیوسته و متوالی در مقیاس های متفاوت وجود داشته و تداوم یافته است و کار به جایی رسیده تا نظام سلطه درصدد جعل گروهک های وحشی و افراطی به نام”داعش”، “بوکوحرام” و … در سرزمین های اسلامی شده که همچون زامبی ها تصاویری مملو از بدویت، وحشت، خشونت و خون ریزی را به نام اسلام و پیامبر در اذهان جهانیان به ثبت رسانده اند و این اواخر، با سناریوهای متعدد به صورت تروریسم کور و مبهم در پاریس و برخی از نقاط جهان این اقدامهای مذبوحانه، شکل وسیعتر، گستردهتر و وقیحانه تری هم به خود گرفته است.
بر اساس مستندات تاریخی از ظهور دین اسلام و از ابتدای بعثت پیامبر اکرم (ص) و همزمان با شکلگیری موج مخالفتهای علنی که البته بعدها در قالب جریان نفاق و بصورت پنهانی در بین مسلمانان صورت گرفته، زمینه «اسلام هراسی» اولیه در میان اغلب کشورهای غیراسلامی پدید آورد. این موج خصمانه در ادوار مختلف توسط بسیاری از جریانهای معاند، ضد دین، صهیونیسم بینالمللی و مسیحیهای افراطی در تاریخ هدایت میشده و وقایع و رویدادهای متعدد تاریخی گواه این موضوع است. جنگهای صلیبی مشهورترین و شدیدترین آنها بوده است.
به نظر میرسد در عصر حاضر با رشد روز افزون و سریع بینش اسلامی در اروپا و آمریکایی شمالی بویژه در متن جوانان و نوجوانان این کشورها تلاشها و اقدامهای سیاسی، فرهنگی و امنیتی گسترده ای برای مهار و کنترل این موج فزاینده راه افتاده است. بخش عظیمی از این تلاشها با بهره گیری از رسانه ها در جریان است. در این میان سینما به عنوان یکی از رسانه های نافذ از اهمیت و کارکردهای موثرتری برخوردار است چرا که بزرگ ترین عنصر آگاهى بخش و قوى ترین وسیله ارتباط فرهنگى در جهان امروز تلقی می شود، و از زاویه نگاهی دیگر، این رسانه اکنون، یکی از مهمترین ابزار”جنگ نرم بشمار می رود. کمپانی های غربی و بنگاه های بزرگ فیلمسازی آمریکا و اروپا، اینک، به سینما تنها به عنوان مکانیسمی برای سرگرمی و پرکردن وقتهای خالی شهروندان نگاه نمیکنند بلکه این ابزار، بدل شده است به جاده صاف کن استکبار و استعمار؛ تا جایی که تحقق رؤیاها و برنامههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و نظامی غرب امروز، از طریق سینما و محصولات سینمایی و تلویزیونی پیادهسازی و بسترسازی میشوند و در این مسیر، سینما به قویترین و فراگیرترین جریان و پروسه جعل هویتها، تاریخ سازی و درعین حال، تحریف و تخریب چهرههای واقعی تاریخ و فرهنگ بشری تبدیل شده و ، دستگاه های فرهنگی و امنیتی صهیونیسم و لابی های آن در غرب و هالیوود بیشترین بهره برداری و سوء استفاده را به عمل آوردند. با رصدی گذار می بینیم در سال های اخیر موج عظیم و گسترده ای برای ساخت فیلم و سریال با محوریت تاریخ انبیاء در غرب شکل گرفته است. همراه با تحریف و دروغ و جعل. در این زمینه نگاه غرض آلود و کینه توزانه ای نسبت به پیامبر اسلام و اساسا، مسلمانان وجود دارد.
مساله اهانت به اولیاء و پیامبران الهی و مقدسات ادیان توحیدی امری تازه و جدید نیست. اهتمام سینمای غرب به تولید این نوع آثار در دهه های اخیر و اصرار به تحریف و دگرگون سازی مستندات و متون تاریخی و مذهبی بر اساس تفکر اومانیستی و لیبرالیستی نشان از سناریویی پیچیده و بلندمدت در جهت مذهب زدایی در عصر حاضر می دهد.
نگاهی به تحلیل صاحب نظران و کارشناسان مؤید آن است که مهم ترین ویژگی اغلب فیلمهای مذهبی هالیوود و سینمای غرب عبارتند از : نگاه اومانیستی، گریز از دین و زندگی دینی، ناتوان نشان دادن پیامبران، پوچ نشان دادن و به سخره گرفتن اهداف پیامبران، نفی نقش مذهب و کم رنگ کردن الهامات دینی و معجزه، زیر سوال بردن عصمت پیامبران، ارائه نگاهی کاملا زمینی از رسولان الهی، تحریف تاریخ حقیقی انبیاء و… و در این زمینه روایت ها و قرائت ها از اسلام و پیامبر به صورت مبالغه آمیزتری مشحون از دروغ، تحریف و حقایق مخدوش است.
شکی نیست که اکنون، در این تقابل فرهنگی و جنگ نرم رو به گسترش، رسالت سنگینی متوجه اندیشمندان و هنرمندان بویژه سینماگران جهان اسلام است تا با طرح راهبردی ترین مباحث مربوط به نیازهای بشریت و معرفی چهره زلال دین مهربانی و عدالت، افکار جوانان و نوجوانان بویژه جوانان غربی را به حقایق دین اسلام و جوهره و مفاهیم واقعی تفکر اسلامی آشنا سازند و همچنانکه رهبری طی نامههایی به جوانان اروپا و آمریکایی شمالی اهمیت این موضوع را برجسته ساختهاند با تولید آثار ماندگار و تاثیرگذار افق های نویی پیش روی جوانان و حتی، متفکرین و اندیشمندان اروپایی و آمریکایی و جهانیان گشوده شود.
متأسفانه باگذشت بیش از سه دهه از گفتمان انقلاب اسلامی و برغم ظرفیتهای بالقوه و بالفعل موجود، جریان اندیشه ورز و جامعه هنری و سینمایی جهان اسلام و ایران نتوانسته به تناسب نیاز جامعه جهانی با استفاده از مکانیسم ها و ابزارهای مدرن بویژه سینما و تصویر به شناسایی چهره واقعی اسلام و معرفی سرچشمه های بیکران اندیشه، عاطفه و احساس این”صراط طیبه” بپردازند.
علاوه بر هجمه های گسترده و مداوم رسانههای غربی نگاهی به سینمای غرب نشان میدهد که آنها در طول تمامی این سالها بیکار ننشسته اند و پیوسته به تولید فیلمها و سریال هایی مشغولند تا جهان اسلام و خاورمیانه را به گستره ایی لبریز از خشونت، ترور، انفجار، وحشی گری، تجاوز، غارت و تحجر تصویر کنند و همه را هم، رندانه و مزورانه به نام اسلام معرفی نمایند. از “تک تیرانداز آمریکایی”، “ایرانیوم”، فتنه، برائت از مسلمین و … گرفته تا مجموعه های مهندسی شدهای از نوع سریال”هاملند”،”۲۴″ و دهها فیلم و سریال دیگر. آنچه عیان است لشگرکشی ها علیه اسلام این بار بیشتر در قالب مظاهر و محصولات فرهنگی اعم از جنگ های رسانه ای، فیلم، سریال، بازیهای کامپیوتری و … در حال انجام است.
بررسی ریخت شناسی شکلی و محتوایی از آثار تولیدی هالیوود در چند ساله اخیر و پیش از ظهور پدیده داعش نشان میدهد که اشاعه و عادیسازی «خشونت» در تولیدات سالهای اخیر این کمپانی عظیم با اهداف و کارکردهای مضاعفی طراحی و مهندسی شده است. استفاده گسترده از ابزارهای ساده و اولیهای چون «شمشیر» و «خنجر»-نمایش خشونت عریان به صورت بریدن سر و ذبح قربانی و جلوههای بسیار خشن شکنجه، تجاوز و سربریدن را به همراه صحنههای روابط لجام گسیخته اخلاقی و جنسی در واقع، فضاسازی افکار عمومی دنیا برای معرفی پدیده داعش بوده است. از همین رو است که می بینیم یک گروه وحشی با لباسها و تفکر متحجرانه در وسیعترین سطح کلیه فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی و تلویزیونهای دنیا را فتح می کند. بریدن سرها و قرار دادن سرهای بریده بر نیزهها و نمایش مکرر این صحنهها توسط مردانی با «ریشهای بلند». تحلیل گران و کارشناسان بهتر میتوانند رابطه تولید سریال های چون زامبی ها – وایکینگ ها و دهها مجموعه و فیلم را با جریان داعش و … پیدا کنند.
نکته جالب ساخت این آثار توسط کارگردانان آمریکایی«یهودیتبار»است، پس پر بیراه نیست وقتی بسیاری از کارشناسان و استراتژیست های سیاسی معتقدند داعش ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است و حتی بر این باورند، بسیاری از کشتارها و قتل و عامهای داعش که در شبکههای اینترنتی به نمایش درآمدهاند، صحنههای فیلمهای هالیوود را تداعی میکنند. لشگرکشی های فرهنگی و سینمایی غرب در جنگ صلیبی جدید خیلی وقت است که آِغاز شده است.
پس در این راستا- رسالت و نقش اندیشمندان، هنرمندان و سینماگران ما به عنوان مشعل داران گفتمان انقلاب اسلامی و راویان ادبیات و معنویت جدید برجوشیده از روح و جوهره دین اسلام سخت و سنگینتر میشود و نیاز است با اهتمام همه متولیان فرهنگی در ایران و جهان اسلام به فکر تقابل های مدرن و جنگهای نرم پایداری باشیم.
سوره سینما/ ابوالفضل ذوالفقاری