تسلط رهبری به نظریه های رسانه ای، راهکار نقض مارپیچ سکوت رسانه های غرب
تسلط رهبری به نظریه های رسانه ای، راهکار نقض مارپیچ سکوت رسانه های غرب
مصطفی مژدهی فر تهیه کننده «مستند فرزند دریا» گفت: این مستند با محوریت مبارزه ایرانی ها با استعمار و غارتگری انگلیسیها، در دو برهه «نبرد دلوار» و «راهزنی دریایی» اخیر لندن را روایت میکند.
به گزارش خبرگزاری موج به نقل از روابط عمومی شبکه پنج سیما، مستند «فرزند دریا» به مناسبت سالروز شهادت «رئیسعلی دلواری» مصادف با «روز مبارزه با استعمار انگلیس»، سه شنبه12 شهریورماه ساعت 15:30 روی آنتن میرود.
مصطفی مژدهی فر تهیه کننده «مستند فرزند دریا» گفت: این مستند با محوریت مبارزه ایرانی ها با استعمار و غارتگری انگلیسیها، در دو برهه «نبرد دلوار» و «راهزنی دریایی» اخیر لندن را روایت میکند.
تهیه کننده "مستند فرزند دریا" تصریح کرد: این مستند در ابتدا ویژگی های شخصیتی «رئیسعلی دلواری» سردمدار نبرد هفت ساله دلوار و نماد مبارزه با استعمار انگلیسی در ایران را تبیین و سپس سیر مبارزات این شخصیت تاریخی و مردم دلوار با انگلیسی های متجاوز به جنوب ایران در زمان جنگ جهانی اول را به تصویر می کشد.
وی افزود: این مستند در ادامه وارد تحولات روز میشود و به واکنش قاطعانه نیروهای مسلح ایران در پاسخ به توقیف غیر قانونی نفتکش ایرانی آدریان دریا به دست انگلیسی ها میپردازد. اقدامی که در این مستند، همسو با مبارزات ضد استعماری «رئیسعلی دلواری» تعریف می شود.
مستند «فرزند دریا» کاری از گروه سیاسی شبکه پنج سیما، به نویسندگی فاطمه رهنما است. این مستند از زبان یک دانشجوی پژوهشگر و ضمن گفتگو با کارشناسان تاریخ و علوم سیاسی روایت میشود.
وجوه دراماتیک در واقعه عاشورا و حول وحوش آن همیشه یک بستر مناسب برای ساخت فیلمهایی درباره این موضوع بوده است. اگرچه آثار تولید شده پس انقلاب اسلامی عدد زیادی را نشان نمیدهد اما همین تعداد اندک سرشار از نقاط ضعف و قوت فراوان بوده است و سینمای ایران در این زمینه افت و خیزهای فراوانی را تجربه کرده است؛ گاه ورود مناسب به این واقعه داشته است و گاه با بیدقتی حاشیهساز شده و حتی دست به تحریف زده است.
بررسی «روز واقعه» اولین تراژدی عاشورایی سینمای ایران
در آن روزگاری که دشمن بر مناطق مختلفی از کشورمان تسلط پیدا کرده بود، مردان شجاعی پیدا شدند که به حکم دین، جهاد را بر خودشان واجب دانستند و فکر نکردند که با دست خالی نمیشود کاری را انجام داد؛ یکی از این افراد، رئیسعلی است. مردی جوان، در سنین جوانىِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگی کرد. اگر «رئیسعلیها» در غربت به شهادت نمیرسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمیرسید.
خلاصه داستان:
قیس ابن مُسهّر، نماینده امام حسین علیه السلام، با نامه ای برای سلیمان بن سُرد خزاعی به طرف کوفه می رود. در راه به دست راهداران عبیدالله بن زیاد (والی کوفه) دستگیر و به زندان افکنده می شود. قیس پیش از دستگیری نامه را از بین می برد و در زندان به همراه دیگر زندانیان برعلیه حکومت بنی امیه شورش می نماید. حصین ابن نمیر، فرمانده راهداران ، قیس را به زندان ابن زیاد در کوفه ، منتقل می کند. ابن زیاد به پیشنهاد مشاورش، خالد، از قیس می خواهد که در مسجد سخنرانی کند و به دروغ به مردم بگوید که امام حسین علیه السلام قصد بیعت با یزید لعنة الله علیه را دارد. قیس می پذیرد ، اما در روز موعود با زیرکی فراوان علیه یزید سخنرانی می کند. ابن زیاد، که به خشم آمده، او را از فراز دارالعماره کوفه به زیر می اندازد و بدین گونه پیش از واقعه غم بار کربلا به شهادت رسیده و به دیدار مولایش می شتابد.
مرتضی شایسته تهیه کننده فیلم روز واقعه: از اینکه «روز واقعه» ر ا تهیه کردم افتخار میکنم و معتقدم نام امام حسین (ع) آبرو و احترام خاصی برای ما میآورد.
این تهیه کننده پس از گذشت 15 سال از ساخت فیلم «روز واقعه» (دانلود در راسخون) با اشاره به تولید این فیلم توضیح داد: ساخت «روز واقعه» قبل از آنکه به من برسد، یکی دوبار برای ساخت آن اقدام شده بود و حتی یکبار هم در حدود 100 حلقه نگاتیو با عوامل دیگر فیلمبرداری شده بود تا اینکه متوقف شد و در خرداد سال 72 آقای بهشتی که مدیرعامل وقت فارابی بودند در یک جلسه صنفی از طریق آقای دادگو یادداشتی به من دادند که آیا آمادهاید که فیلم «روز واقعه» را تهیه کنید؟ که همانجا زیر آن نامه جواب مثبت دادم و بعد ازجلسه با آقای بهشتی صحبت کردیم تا فیلمنامه را برایم فرستادند و بلافاصله کار را شروع کردیم.
وی درباره انتخاب بازیگران این فیلم خاطرنشان کرد: برای نقش جوان «نصرانی» چند نفر از جمله پارسا پیروزفر تست دادند که جثهاش مناسب نقش نبود و نام جمشید هاشمپور هم مطرح شد و چون قهرمان فیلمهای حادثهای بود گفتند شاید آنها را تداعی کند و درنهایت به پیشنهاد من علیرضا شجاعنوری که آن زمان مسوول بینالمللی فارابی بود، انتخاب شد و با وجود اینکه آقای بهشتی اصرار داشتند، شجاع نوری مناسب این کار نیست موافتشان را جلب کردیم.
شایسته ادامه داد: برای نقش «راحله» هم افراد زیادی تست داده بودند، از جمله هدیه تهرانی که بعدها همان عکسها را مسعود کیمیایی دید و در «سلطان» از او استفاده کرد. لیلا حاتمی هم مد نظر بود که در نهایت به لادن مستوفی که یکی از افراد فرهنگی فارابی آنرا معرفی کرده بود رسیدیم و اولین فیلمش را بازی کرد.
این تهیه کننده تصریح کرد: موقعی که متنی قوی باشد و بازیگران و اهل سینما حس کنند کار خوب و جزو آثار ماندنی می شود همه میآیند و قبول میکنند. در «روز واقعه» هم از تمام تجربیات موجود و حرفهای سینمای ایران و تلویزیون استفاده کردیم و در واقع گلچینی از کسانی که در کارهای تاریخی مانند «امام علی(ع)» و «سفیر» تجربه داشتند دعوت به کار کردیم و همه هم پذیرفتند و بدون هیچ درخواستی اعلام آمادگی کردند.
Saving Private Ryan
کاپیتان میلر: فـقـط ایـنُ مـیـدونـم کـه هـر کـسـیُ کـه کـشـتـم حـس کـردم از ذاتِ خـودم دورتــر شــدم...
- پدر خوانده
سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلمها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلمهای خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد.
سینمای ایران چند سالی است که دچار مشکل بزرگی به نام فقدان قهرمان در فیلمها شده است. نبود قهرمان از یک سو و روی آوردن فیلمسازان ایرانی به پرداختن به ضدقهرمان و فیلمهای خنثی، تبعاتی اجتماعی در پی دارد. «محمد دیندار» مستندساز و منتقد سینما، موضوع جایگاه قهرمان در سینما و علت فقدان آن در سینمای ایران را در مستندی به نام «قهرمان من کو؟» مورد بررسی قرار داده است. مستند قهرمان من کو؟ پس از پخش از شبکه افق سیما، با استقبال خوبی روبهرو شده و بازخوردهایی را در میان چهرههای سیاسی، فرهنگی و سینمایی داشته است. دیندار درباره علت اینکه سینمای ایران قهرمان ندارد، توضیح میدهد.
سینمای ایران از بدو آغاز تا اوایل دهه ۷۰ سینمایی قهرمانمحور است، اما از آن دوره به بعد قهرمان کمکم از سینما حذف شد. چرا سینمای ما به سمت حذف قهرمان رفت؟
در دهه ۶۰، جامعه در فضای دفاع مقدس بود. میان مردم همدلی وجود داشت و آرمانهای انقلاب اسلامی در جامعه برقرار بود. همین موضوع قهرمانپروری را در سینما رواج میداد. شور و شوق و نشاط از جامعه به سینما تزریق میشد و متقابلاً سینماگر نیز بر اساس همان نشاط به سوی ساخت فیلم قهرمانمحور میرفت. ولی بعد از دوران دفاع مقدس مسئولان با این بهانه که دوران جنگ و دفاع تمام شده، دیگر به سینمای دفاع مقدس به طور جدی نپرداختند و از سوی دیگر سینما ظاهر روشنفکرانه به خود گرفت و نگاه فیلمسازان ایرانی به سمت جشنوارههای خارجی فیلم متمایل شد که ضدقهرمان بودند و به دنبال نمایش فضای سیاه از جامعه بودند.
سینمای ایران در مقایسه با جهان، کمتر به بازسازی زندگی قهرمانهای واقعی تمایل نشان میدهد و فیلمسازان ایرانی عموماً ترجیح میدهند قهرمانهایشان را شخصاً از صفر تا صد خلق کنند. این در حالی است که سینمای جهان (و بالاخص هالیوود) هر سال چند بیوگرافی مهم بر اساس داستانهای واقعی را به علاقمندان این سبک عرضه میکند؛ در ایران امّا نمونههای چنین آثاری انگشت شمارند.
نگاهی کلی به آثار قهرمان محور در تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب، نشان میدهد که قهرمانهای برجسته فیلمهای ایرانی به دو گروه قهرمانهای ملی و قهرمانهای دینی تقسیم میشوند. از شاخصترین قهرمانهای دینی در فیلمهای ایرانی میتوان به شخصیت پیامبر اسلام (ص) در فیلم «محمد رسول الله (ص)» مجید مجیدی، حضرت مریم (ع) در «مریم مقدس» و حضرت سلیمان (ع) در «ملک سلیمان» هر دو به کارگردانی شهریار بحرانی اشاره کرد. مهمترین قهرمانهای ملی فیلمها نیز عبارتند از شهید چمران در «چ» ابراهیم حاتمیکیا، امام خمینی (ره) در «فرزند صبح» بهروز افخمی، حاج احمد متوسلیان «ایستاده در غبار» اثر محمد حسین مهدویان و جهان پهلوان تختی در فیلم «غلامرضا تختی» بهرام توکلی.
این صحنه را تکرار کنید
طراحی و اجرا خانه طراحان انقلاب اسلامی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در ابتدای این برنامه، تعدادی از پیشکسوتان جنگ تحمیلی، خاطراتی از «ایستادگی و مقاومت»، «شجاعت و ایمان» و «ایثار و شهادت» دوران دفاع مقدس بیان کردند.
در ادامهی این مراسم رهبر انقلاب اسلامی در سخنانی، ضمن قدردانی صمیمانه از همهی کسانی که متعهدانه پرچم احیای خاطرات و ارزشهای دفاع مقدس را برافراشته نگه داشتهاند، تأکید کردند: باید با ایجاد یک نهضت ترجمه، آثار مکتوب و صدور آثار هنری و فیلمهای دفاع مقدس، پیام روح ایمان و مجاهدت و پیام شکستناپذیری ملت ایران را به جهانیان برسانیم.
ایران سرزمین افسانهها، قهرمانها و دلاوران بیشماری است. هر قهرمانی روایتی شیرین و شنیدنی مختص به خود را دارد و هر کدام، نسل به نسل گشته و تعریف شده است تا ما درسی از آن بگیریم. بعضی از آنها خیالی و بعضی دیگر با آن که افسانه هستند، بسیار به واقعیت شبیهاند. هر داستانی زیبایی و هیجان مختص به خود را دارا است و روایت آن، از زبان کسی که بتواند این هیجانات را به تصویر بکشد، بسیار شیرینتر از یک روایت معمولی است. در بهار سال ۲۰۱۵، انیمهای تحت عنوان Arslan Senki، در ۲۵ قسمت منتشر شد. این انیمه از روی یک رمان نوشته یوشیکی تاناکا (Yoshiki Tanaka) ساخته شده بود که آن رمان نیز در مورد یکی از افسانههای مشهور ایران زمین، یعنی افسانه امیر ارسلان نامدار است. البته رمان با چیزی که ما از آن انتظار داریم فرق دارد و دچار تغییراتی نسبت به افسانه واقعی شده است ولی به هر حال جلوهای کامل را از شکوه ایران زمین و قهرمانان آن به روایتی ژاپنی و فانتزیگونه به تصویر کشیده است. روایت داستان زندگی ارسلان، از ۱۴ سالگی وی در انیمه جریان دارد تا اتفاقات و مشکلاتی که گریبانگیر او و کشورش میشود. عنوان Arslan: The Warriors Of Legend نیز از روی انیمه Arslan Senki اقتباس شده است و داستان آن پیرامون حوادث انیمه، جنگها، درگیریها و مشکلات ارسلان و یارانش در جریان است.
ظرفیت سنجی مجموعه های نمایشی تلویزیونی در خلق ابرقهرمان ایرانی (با مطالعه تطبیقی نقش اسطوره ها و کهن الگوها در خلق ابرقهرمان ایرانی و هالیوودی)
در پایان قسمت نخست مجموعه سینمایی «دونده هزارتو» قبل از اینکه گروه نجات، توماس و سایر همراهانش را سوار هلکوپتر کند در همان قسمت دوم در خواهیم یافت که شدت نور خورشید پایان کره زمین را رقم زده است. وقتی از بیشه سر سبز قسمت اول وارد فضای بیابانی قسمت دوم میشویم، تناقضهای بنیادین طراحی دراماتیک ملموستر میشود. تفاوت عجیبی میان زمین سبز و فضاهای ابری قسمت اول فیلم و بیابانهای خشک قسمت دوم وجود دارد. چگونه نور خورشید شدت گرفته، آخرالزمانی را رقم زده و پس از آن شرایط به حالت عادی بازگشته است و تفاوت اقلیمی که هزارتوی سبز با خروجی بیابانی چه دلیلی میتواند داشته باشد به غیر از اینکه فیلم اشکلات بنیادین در طراحی جغرافیایی دارد.
بخشی از فیلمهای اَبَرقهرمانانه 10 سال اخیر سینما پس از انقلاب، مجموعه سینمایی «هری پاتر» و « گرگ و میش»، برای مخاطبان گروه سنی نوجوانان ساخته میشود؛ آثاری نظیر مجموعه «بازیهای گرسنگی» ،«متمایز» و فیلم «بخشنده» و... .
«دونده هزارتو» با ترجمه دیگر «مازگرد» ادامه همین روند است و مثل همه آثار نامبرده شده به تاسی از انقلاب نوجوانانه هالیوود، شخصیت محوریاش نوجوانی باهوش و چالاک است که نقش قهرمان قائم به ذات فیلم را بازی میکند و تسلط او جنبههای قهرمانانه روایت را تحتالشعاع قرار میدهد.