اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داریوش مهرجویی» ثبت شده است

 

از نیمه تابستان تاکنون اخبار زیاد و متنوعی از تدارک فیلمسازان برای ساخت فیلم‌های سینمایی جدید منتشر شده و شنیدن نام بعضی از آن‌ها نوید رقابتی داغ را در جشنواره فیلم فجر پیش رو می‌دهد.
 

«لامینور» داریوش مهرجویی

یکی از مهم‌ترین کارگردان‌هایی که این روزها خبرهای ساخت فیلم جدیدش منتشر می‌شود داریوش مهرجویی است که بعد از 6 سال بالاخره قصد کرده فیلمش را کلید بزند. البته پیش‌تر حرف از ساخت «سنتوری 2» بود اما فعلا مهرجویی به دنبال ساخت «لامینور» با بازی علی نصیریان است تا بعد از 40 سال  و پس از فیلم‌های «گاو»، «پستچی»، «آقای هالو»، «دایره مینا» و «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» در ششمین فیلم یک بار  دیگر با هم کار کنند.

«لامینور» به تهیه‌کنندگی رضا درمیشیان با بازی علی نصیریان، سیامک انصاری و پردیس احمدیه به عنوان بازیگرانی که تاکنون معرفی شده‌اند، ساخته خواهد شد.
 

«خروج» ابراهیم حاتمی‌کیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۸ ، ۱۳:۵۱

سینما به نسبت بقیه صنعت‌های غربی خیلی دیر وارد ایران نشد. ایرانی‌ها خیلی زود آموختند که چطور از صنعت سینما بهره ببرند. اولین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر» سال ۱۳۱۲ شمسی یعنی ۱۹۳۳ میلادی ساخته شد. اولین فیلم ناطق جهان فقط ۳۳ سال قبل‌تر از آن در پاریس به نمایش درآمده بود. در طول این سال‌ها سینمای ایران همیشه یکی از افتخارآمیزترین ارکان فرهنگ و هنر کشورمان بوده است. انتخاب بهترین فیلم‌های سینمای ایران حتی در ۴۰ سال اخیر هم کار سختی است. بنابراین نمی‌توان فهرست بهترین فیلم‌های ایرانی پس از انقلاب را به ۱۰ یا ۲۰ فیلم محدود کرد.

با مرور بهترین فیلم‌های ایرانی بعد از انقلاب به چند نکته پی می‌بریم: اول اینکه علیرغم همه غر زدن‌های درباره سینمای گلخانه‌ای دهه شصت در همان چند سالی که سینمای ایران پا گرفته فیلم‌هایی تولید شده که حتی تصور ساخته شدن آثاری شبیه آنها امروز کار سختی است. بخشی از آن به بودجه برمی‌گردد و برخی به خلاقیت هنری و بلندپروازی و آرمان‌خواهی سازندگان‌شان. دوم اینکه احتمالا دهه ۸۰ راکدترین و بدترین دوران سینمای ایران بوده است. فقط اصغر فرهادی است که در دهه ۸۰ جریان‌ساز ظاهر می‌شود. در این هفت سالی که از دهه ۹۰ گذشته هم وضع‌مان چندان بهتر نیست. تنها سال خوب این دهه سال ۹۴ بوده است که سینمای ایران با فیلم‌هایی از ژانرهای مختلف برای سلایق متفاوت تکان خورد.

خرید فیلم‌های ایرانی از دیجی‌کالا

در آخر اینکه شاید بهتر بود از هر کارگردان یک فیلم انتخاب می‌شد اما واقعیت این است که حاتمی، مهرجویی، کیمیایی و بیضایی را با کارنامه‌های درخشان‌شان یا فرهادی را با دو اسکاری که برای سینمای ایران به ارمغان آورده نمی‌شد به یک فیلم محدود کرد. درنهایت کمی سلیقه شخصی هم در هر انتخابی وجود دارد که نمی‌شود از آن عبور کرد. بخصوص وقتی تنها یک منتقد انتخاب‌کننده باشد. با این حال تلاش کردم سلیقه شخصی‌ام درصدی از انتخاب‌ها را دربربگیرد و بخش بزرگترش برآیند نظراتی باشد که در طول تاریخ سینمای ایران درباره این فیلم‌ها داده شده‌اند.

۱. مرگ یزدگرد

کارگردان: بهرام بیضایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۱۳

خلاصه داستان فیلم:
در آستانه ی ورود مهمانان، مادر دستپاچه و نگران است. با وجود تلاش او برای آماده کردن شرایط، وضعیت آشفته ای حاکم است. هنوز پدر نیامده و هر لحظه ممکن است خواهرزاده ی مادر و نوعروسش سر برسند. دقایقی پس از ورود پدر (یدالله)، مهمانان سر می رسند و این تازه آغاز ماجراست. یدالله خاطرات خصوصی زندگی اش را بدون ملاحظه برای عروس و داماد بازگو می کند و اصرار او بر ماندن مهمانان، مادر را کلافه کرده، چون در خانه وسایل پذیرایی وجود ندارد. امیر ـ پسر کوچک خانواده ـ که برای جا به جا کردن ماشین پسرخاله بیرون رفته، دیر می کند و خبر می رسد که مسافر سوار کرده است! صدیقه، زن حامله ای است در همسایگی آن ها، پس از دور ریختن مواد مخدر شوهر معتادش یوسف کتک سختی از او می خورد و پسرخاله که مادر مدام او را «جناب سرهنگ» خطاب می کند، با یوسف درگیر می شود.پس از آن، یدالله برای سرگرم کردن مهمانان از خاطرات گذشته اش می گوید و با آن ها مشغول تماشای فیلم می شود. با ماندنی شدن مهمانان، اضطراب مادر برای تهیه ی شام بیش تر و بیش تر می شود. بنابراین همه ی ساکنان خانه به تکاپو می افتند. اهمیت مرغ در سفره برای مادر حیاتی است، ولی مش مریم (یکی از همسایه ها) دلش نمی آید یکی از جوجه هایش را برای تأمین شام به کشتن بدهد. پس امیر به همراه دوستش، از مغازه ی پدر او مخفیانه مرغ و ماهی برمی دارد، ولی سر بزنگاه پدر می رسد و پسرش را تنبیه می کند و امیر ناکام به خانه برمی گردد. یوسف که پدر و مادر ثروتمندی دارد، به همراه امیر به خانه ی پدری اش می رود و در میان پرسش های دائمی پدر و نفرین های پی در پی مادر که معتقد است صدیقه پسرش را معتاد کرده، از یخچال آن ها انواع مواد خوراکی مورد نیاز را بر می دارد و بازمی گردند. پس از این که همسایگان دیگر هم تا سر حد امکان مواد مورد نیاز شام ایده آل مادر را تهیه می کنند، پدر دوست امیر نیز پشیمان می شود و مرغ و ماهی ها را به در خانه ی آن ها می آورد. عاقبت شام آماده می شود و همه ی ساکنان خانه بر سر سفره می نشینند. پس از صرف شام، مهمانان که آماده ی رفتن هستند با اصرار ابلهانه ی یدالله برای ماندن پا سست می کنند و مادر که دیگر در آستانه ی جنون قرار گرفته از حال می رود. او را به بیمارستان می برند و استراحت مطلق برایش تجویز می شود. پس از بازگشت، عروس و داماد را برای خواب در اباقی جداگانه جای می دهند. همسایه ها هم به خانه هایشان می روند و چراغ ها یک به یک خاموش می شودند.

کارگردان:  داریوش مهرجویی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۹:۵۴

داریوش مهرجویی به مناسبت اکران «لیلا» در گروه هنروتجربه یادداشتی نوشته‌ و از نمایش این فیلم پس از ۲۰ سال ابراز خرسندی کرده‌است:

« از این‌که بعد از ٢٠ سال فیلم «لیلا» در سینما برای علاقه‌مندان این حرفه نمایش داده خواهد شد بسیار خرسند شدم، این فیلم که در سال گذشته توسط لابراتوار صدا و سیما و استودیو فام اسکن و اصلاح رنگ و تبدیل به نسخه دیجیتال با کیفیت ۲k گردید، دوباره قابلیت اکران در سینماهای ایران و جهان را پیدا کرده تا علاقه‌مندان این عرصه بتوانند از آن لذت ببرند و این جای بسی امیدواری است. این امر به کوشش گروه سینمای هنروتجربه به ثمر خواهد رسید که از مدیریت محترم آن کمال تشکر و قدردانی را دارم، امیدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد و مدیران سینمایی با همین رویکرد کلیه نُسَخ فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را به نسخه دیجیتالی با کیفیت تبدیل نمایند و برای حفظ و ماندگاری آن‌ها دریغ نکنند زیرا آیندگان به آن‌ها رجوع خواهند کرد و تاریخ و ادبیات نیازمند بعضی از این آثار است. پس به نوعی سرمایه ملی محسوب می‌شوند که در صیانت و حفظ آن باید کوشا بود.»

«لیلا» دوازدهمین فیلم بلند داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۵ ساخته شد و در سالی که به نمایش درآمد، تمام جوایز اصلی جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۳۹

فکر نکنید فقط کره سریال های افسانه ای داره. سریال افسانه سلطان و شبان یکی از شاهکارها و جاذبه های سینمای ایران قبل ورود کره به این حوزه است. ژانری که اتفاقا می توانست بازار جهانی هم داشته باشد.

خلاصه داستان سریال افسانه سلطان و شبان
سلطانی کوته‌فکر و خوشگذران کابوس عجیبی می‌بیند و خوابگزار اعظم تعبیر آنرا تیرهای بلایی می‌داند که در تاریخ معینی از ماه بر سرش فرود خواهند آمد. سلطان از این موضوع وحشت کرده و در بستر بیماری می‌افتد. وزیر اعظم، سلطان بانو و خوابگزار اعظم راه‌حل این مشکل را جایگزین کردن شخص دیگری به جای سلطان می‌دانند تا خطر بگذرد. پس همای سعادت را رها می‌سازند و پرنده بر شانهٔ شبان ساده‌دلی فرود می‌آید که شباهت غیر قابل تصوری به سلطان دارد.

شبان را به قصر آورده و ردای سلطانی بر او می‌پوشانند و سلطان را نیز در جامهٔ شبانی به ده او می‌فرستند. تلخک و دوست کاتبش که متوجهٔ تغییر رفتار سلطان شده‌اند به جستجوی حقیقت می‌پردازند و تلخک جانش را در این راه از دست می‌دهد. کاتب که به ماهیت اصلی سلطان جدید پی برده است او را از اصل ماجرا باخبر می‌سازد و با هم نقشه‌ای برای از بین بردن درباریان و رهایی زندانیان طرح می‌کنند. وزیر اعظم کشته می‌شود و سلطان بانو خودکشی می‌کند. از سوی دیگر سلطان اصلی که عادت به زندگی روستایی ندارد در ده شیرزاد شبان خرابکاری به بارآورده و پس از دریافت کتکی مفصل، توسط اهالی از ده رانده می‌شود. در این میان خوابگزار اعظم مژده می‌آورد که آن تاریخ شوم گذشته و جان سلطان از تیرهای بلا در امان مانده است. سلطان و خوابگزار به قصر باز می‌گردند و کاتب به استقبالشان می‌آید. سلطان که از این موضوع تعجب کرده سراغ درباریان و ملازمانش را می‌گیرد و پاسخ می‌شنود که همگی در سیاهچال هستند. سپس کاتب با لبخندی درهای تالار را گشوده و زندانیان رها شده از بند با تیغ‌هایی بران به سمت سلطان حمله‌ور می‌شوند. کابوس سلطان به حقیقت پیوسته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۱۵
اصغر فرهادی با کسب دومین جایزه اسکار نام خود را در کنار بزرگانی ماندگار کرد که بیش از یک بار برگزیده اسکار خارجی شده‌اند.

در طول تاریخچه ۶۰ ساله شاخه بهترین فیلم خارجی جوایز سینمایی اسکار، «فدریکو فلینی» و «ویتوریو دسیکا» کارگردانان نامدار ایتالیایی هر کدام با ۴ جایزه پیشتاز بی‌رقیب این بخش از جوایز اسکار هستند.

«فدریکو فلینی» چهار جایزه کارگردان ایتالیایی:

فدریک فلینی در سال‌های ۱۹۵۶ (جاده)، ۱۹۵۷ (شب‌های کابیریا)، ۱۹۶۳ (هشت و نیم) و ۱۹۷۴ (امارکورد) توانسته جایزه شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی جوایز اسکار را از آن خود کند و از این حیث رکورردار باشد.

دسیکا چهار جایزه کارگردان ایتالیایی:

«دسیکا» در سال‌ ۱۹۴۶ برای «واکسی»، در سال ۱۹۴۹ برای «دزد دوچرخه»، در ۱۹۶۴ با فیلم «دیروز امروز فردا» و در سال ۱۹۷۱ با «باغ فینزی کوینتینی» جایزه اسکار خارجی را از آن خود کرده که البته دو جایزه اول در فاصله سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۵ رقم خورده که جایزه اسکار جنبه رقابتی نداشت و هر سال به یک فیلم به صورت افتخاری اعطاء می‌شد.

اینگمار برگمن - سه جایزه - کارگردان سوئدی:

«اینگمار برگمن» کارگردان بزرگ سینمای جهان نیز سه بار برای «چشمه باکره» (۱۹۶۰)، «هم‌چون در یک آینه» (۱۹۶۱) و «فانی و الکساندر» (۱۹۸۳) این جایزه را برای کشورش سوئد کسب کرده است.

اصغر فرهادی - دو جایزه:

اصغرفرهادی نیز که یک بار در سال ۲۰۱۲ با فیلم «جدایی» این عنوان را کسب کرده بود، امسال نیز با فیلم «فروشنده» بار دیگر این افتخار را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و نام خود را در کنار «آکی‌را کوراساوا» و «رنه کلمنت» قرار داد که همگی دو جایزه اسکار در کارنامه هنری‌شان دارند.

با توجه به اینکه فرهادی هر دو جایزه اسکار خود را دوره‌های رقابتی اسکار خارجی کسب کرده از این حیث می‌توان او را یکه‌تاز اسکار در سینمای آسیا دانست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۰۰:۱۵
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۷

فیلم سینمایی گاو داریوش مهرجویی، شاخص موج نو سینمای متعهد ایران در سال 1348 است که تنها فیلمی است که مدال"فیلم آموزنده " را از امام خمینی(ره) دارد.
خلاصه داستان: همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار
معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره مند می سازد. همه این مسائل باعث شده است که مش حسن دلبستگی خاصی به این گاو داشته باشد. اما روزی که مش حسن به شهر رفته، گاو به علت نامشخصی می میرد و افراد روستا با موافقت همسر مش حسن نعش گاو را در چاه روستا می اندازند و پس از بازگشت مش حسن وانمود می کنند که گاو گریخته است ولی او باور نمی کند و اعتقاد دارد گاو را اهالی روستا به قتل رسانده اند. از آن پس حالش دگرگون می شود و خود را گاو می پندارد. کوشش و پند و نصیحت بزرگان و ریش سفیدان روستا، چاره ساز نمی شود و سرانجام کدخدا و مش اسلام تصمیم می گیرند او را برای مداوا به شهر ببرند. ولی در میانه راه مش حسن می گریزد و در دره ای سقوط می کند و به سرنوشت گاوش دچار می شود.
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۰۲