قلمرو بهشت (2005)
قلمرو بهشت پروژه عظیم و سرسام آور ریدلی اسکات با هزینه تولیدی 130 میلیون دلار محصول 2005 است، این فیلم توسط ویلیام موناهان نوشته شده است.
"قلمرو بهشت" یکی از بحث برانگیز ترین آثار سینمای هالیوود در خصوص تمدن مسلمین و سلسله جنگ های صلیبی ست هر چند حکومت ایوبیان و پیشینه ضد تشیع آنان بر همگان آشکار است اما فیلم در خصوص نمایان ساختن شکوه، عظمت و در عین حال اتحاد مسلمانان در قلمر حکومت ایوبیان برای باز پس گیری سرزمین موعود از محافظه کاری و یک جانبه نگری رایج در سینمای هالیوود فاصله می گیرد و گویی تسلیم این عظمت می گردد. وقایع "قلمرو بهشت" در طی سومین سلسله جنگ های صلیبی مابین قرون یازدهم تا سیزدهم میلادی بین مسیحیت کاتولیک و مسلمانان و بخشی از مسیحیت روم شرقی و ارتودکس و همچنین بخشی از جامعه اسلاوها رخ داد. این جنگ ها به فرمان پاپ اربن دوم برای تسخیر سرزمین موعود آغاز گردید، که در طی سه جنگ عظیم سرانجام با فتح صلاح الدین ایوبی و پیروزی او بر نیروهای پاپ به پایان رسید.
فیلم "قلمرو بهشت" دارای چند ویژگی مهم ومتفاوت است که از جمله ان می توان به ارائه تصویری شبهناک و انتقادی از اهداف استثماری نهفته در فرمان پاپ برای اشغال سرزمین موعود به دست صلیبیان و همچنین ارائه چهره ای صلح طلب و در عین حال قدرتمند از سپاه صلاح الدین اشاره نمود. در این فیلم تبعات و نتایج جبران ناپذیر و در عین حال فریبنده فرمان پاپ برای تسخیر ارض موعود نمایان می شود اغراضی که در عین نادیده گرفتن کشتار و بحران های پس از آن، که توطئه یهودیان اشرافی در قلمرو امپراطوری روم غربی که سرانجام منجر به اخراج آنان از قلمرو حکومتی فرانسه شد از جمله آن بود را عیان می سازد. داستان فیلم روایتی دراماتیک و ساختگی از حضور قهرمانی خیالی یعنی "بالین" شخصیت اصلی فیلم است به نوعی روحیه عقلانی و منطقی او در مقام پیشوای جنگ نقش نیرویی سازش پذیر و میانه رو را ایفا می کند.
به گزارش تسنیم هالیوود و بهطور ویژه در این گزارش کمپانی مارول، در سالهای اخیر مرزهای فرهنگی و تمدنی را بهسوی اقشار گوناگون از داخل و خارج کشور ایالات متحده آمریکا برداشته است. دنیای کنونی برای تبدیل شدن به آنچه در سالهای ابتدایی قرن بیستم دهکده جهانی خوانده میشد باید قواعد نظم نوین جهانی را میپذیرفت.
میتوان گفت که روزگاری غرب از طریق رسانههای خود بیشتر دنبال حذف رقبای فرهنگی و ایدئولوژیک در اقصی نقاط جهان بود. فیلمها خصوصاً با نمایش تصویری بربرگونه و بدون تمدن از اسلام و مسلمین و یا عربیسازی از مردمان سرزمین پارس، این رویه را طی کردند. فیلمهای سیاسی و امنیتی فراوان ساختند و البته هنوز هم میسازند که نماینده این تفکر است، اما گویا با قدرت گرفتن بیشتر اسلام در جهان و خصوصاً با گسترش موج اسلامگرایی در جهان، شاهدیم که رویه ارتجاعی و رادیکالی که بنگاههای رسانهای غرب با هدف تخریب چهره اسلام طی میکردند دیگر جواب نمیدهد، بهنظر میرسد که عجز آنها از تخریب باعث شده است اسلام و مردمانش را جزئی از بدنه تمدن جدید و دهکده کوچک جهانی بدانند اما با رویکردی دیگر.
اینگونه در سالهای اخیر تلاش شد زاویههای دید نسبت به اسلام تغییر کند. در یک رویکرد با جدا کردن مردم مسلمان از حاکمیتشان، قدرت سیاسی را تهدید معرفی میکند، سریال "میهن" شاید یکی از همین نمونههای اخیر بود که بعد سیاسی و امنیتی حاکمیت اسلام و تفکر سیاسی آن را تهدید بزرگی برای امنیت جهانی به حساب میآورد.