۱۲ راز آزاردهنده درباره هری پاتر
یاداشتی از صدرا شریعتی: مطمئنا در هنگام مشاهده و خواندن فیلمها و کتابهای هری پاتر مبهوت دنیای جادوگری و داستان و شخصیتهای آن شدیم. اما بعضی اوقات موردهایی پیش میآید که از خود میپرسیم چرا اینطور نشد؟ و یا چرا اینطور شد؟ با سینماگیمفا همراه باشید تا ۱۲ مورد آزاردهندهای که در هری پاتر شاهد بودیم را مرور کنیم.
۱- چطور آنها از هیچ کدام از اختراعات ماگلها برای خود بهره نبردند؟
سری فیلم و کتاب هری پاتر بین سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ در جریان است، بنابراین این که جادوگرهای داستان درباره اینترنت و تکنولوژیهای پیشرفته آن زمان ندانند طبیعی است اما در ۱۹۹۴ موتورهای جستجوگر به اندازه کافی پیشرفت کرده بودند و گسترده شده بودند که بعضی جادوگرها با خود فکر کنند:« شاید ما هم باید یک راه جادویی بسازیم که همهی اطلاعاتی که در کتابهای قدیمی و خاکگرفته خود داریم طبقه بندی شود؟» و بگذارید بحث درباره اینکه چطور جادوگرهای این سری داستانها یک راه ارتباطی ساده برای برقراری ارتباط با یکدیگر ندارند را شروع نکنیم. احتمالا اگر سیروس بلک یک تلفن همراه لعنتی (!) داشت زنده میماند!
۲- چرا هیچکس یک قاب جادویی برای خودش ندارد تا برای همیشه زندگی کند؟
طبق چیزی که در کتابها ذکر شده نقاشیهای قابها میتوانند راه بروند و حرف بزنند. نقاش جادوگر تنها میتواند افراد بالارتبه را که دانش و خرد لازم را برای قاب شدن و انتقال اطلاعات به یک نقاشی را دارند، نقاشی کنند. البته کمی پیچیدهتر از این است اما با این حال منطقی این است که همه یک قاب جادویی داشته باشند و اطلاعات خود را به این قاب انتقال بدهند تا اگر به قتل رسیدند و یک بچه یتیم گیج (هری) را به یادگار گذاشتند حداقل به صورت یک قالب زنده باشند تا با او حرف بزنند. یادتان است که دامبلدور چطور در کتاب هفتم با سوروس ارتباط برقرار میکرد؟
۳- چرا جی.کی. رولینگ باید یک دستگاه سفر در زمان (تایمترنر) در داستان بگذارد؟
به نظرم هیچکس نیست که کتاب سوم هری پاتر یعنی زندانی آزکابان را خوانده باشد و با خود فکر نکرده باشد که اگر امکان برگشتن به گذشته وجود دارد تا سیریوس را نجات دهند، چرا دامبلدور به عقب نرفت تا لیلی و جیمز پاتر را از مرگ فراری دهد؟! یا حتی به گذشته برگردند و ولدمورت را قبل از تبدیل شدن به یک ارباب تاریکی نابود کنند! ای کاش رولینگ این سفر در زمان را فراموش میکرد و با همان جادوهای معمولی داستان را ادامه میداد.
۴- پس پدر هاگرید یک آدم منحرف بود؟
روبئوس هاگرید نیم انسان و نیم غول است. پدرش که انسان بوده با مادرش که یک غول است وارد رابطه میشود. فقط یکم به این قضیه فکر کنید.
۵- اگر فرد و جورج نقشه مورادر را در جریانات تالار اسرار (قسمت دوم سری) داشتند چرا از آن استفاده نکردند تا ببینند چه کسی تالار را بازکردهاست؟
خود تالار در نقشه مورادر ظاهر نمیشود اما دستشویی که ورودی آن جاست نشان داده می شود. بعد از اینکه اولین دانشآموز خشک میشود آیا با خود فکر نمیکنید که فرد و جورج کمی زمان صرف کنند و با نقشه کار کنند. آیا در نظر نمیگیرند که خواهر کوچکشان در همه حملهها حضور داشته و در دستشویی وقت زیادی میگذارند که هیچکس به خاطر روح آزاردهنده که وجود دارد به آنجا سر نمیزند.
۶- چرا باید هاگوارتز دانشآموزان خودش را مجبور کند روی حیواناتی سوار شوند و به طرف قلعه بیایند که فقط افرادی که مرگ را دیدهاند میتوانند آنها را مشاهده کنند؟
نکتهی اینکه دانشآموزانی که آدمهای مرده را دیدند مشخص بشود و آنها احساس عجیب و گیج داشته باشند چیست؟ خیلی راه وحشتآور و ترسناکی برای شروع یک سال تحصیلی جدید است.
۷- چرا مالفوی میخواهد در ملاقات اول با هری دوست شود؟
در اولین ملاقات این دو، مالفوی سعی میکند تا هری را متقاعد کند با افرادی مثل ران دوست نشود و به جایش با او و نوچههایش بگردد. این قضیه را متوجه میشویم که مالفوی سعی دارد با افراد مشهور مدرسه دوست شود اما پدرش پیرو کسی بوده که سعی در کشتن هری داشتهاست. بنابراین عجیب است که فکر کنیم این رابطه و دوستی جواب میدهد. حتی اگر مالفویهای بزرگتر فکر کنند ولدمورت مرده است و انتقامی علیه هری ندارد بازهم با عقل جور در نمیآید که مالفوی با هری دوست شود.
۸- چرا به چیزهایی که به بچههای اسلیدرین درس میدهند دقت بیشتری نمیکنند؟
شاید خیلی از افراد پیشنهاد نابودکردن خانه اسلیدرین را بدهند اما این دیگر بیش از حد است. همهی بچههای اسلیدرین که شیطانی نیستند. اما به نظر میرسد که هر جادوگر شیطانی در اسلیدرین بوده بنابراین واضح است که هاگوارتز باید تاکید بیشتری بر درسهای اخلاقی این بچهها داشته باشد به جای اینکه اینقدر درباره جنگیدن به آنها آموزش دهد. کمی تلاش کنید که بچههای به ظاهر شیطانی بیش از این شیطانی نشوند.
۹- چرا باید هری فکر کند باز کردن یک نامه در جلوی دورسلیها مشکلی ندارد؟
این احتمالا اولین نامهای است که هری تا به حال گرفته و با این حال میرود و آن را جلوی خانواده مزخرف خود باز میکند؟ احمق.
۱۰- چرا مرتل گریان توسط یک بازیگر ۳۷ ساله بازی شد؟
مرتل گریان توسط شرلی هندرسون (Shirley Henderso) در فیلمها بازی شده و اگر نام شرلی هندرسون برایتان آشنا نیست این زن خیلی برای نقشش پیر بود. البته باید گفت که شرلی هندرسون یک بازیگر خوب و با یک صدای ترسناک است اما با این حال خیلی عجیب است که آنها یک زن پیر را برای نقش یک نوجوان مرده انتخاب کنند.
۱۱- قرارگیری صحنه احساسی ران و هرماینی در قسمت آخر خیلی مزخرف بود
در کل سری حتی از وقتی ۱۱ ساله بودند و احساسات بین ران و هرماینی در تنش بود ما منتظر بودیم که این دو به هم برسند و در آخر در جنگ پایانی زمانی که مردم مردهاند و زندگیهای بیشتری در خطر است این دو عاشق داستان ما به هم میرسند و یک صحنه احساسی با هم میسازند.
۱۲- و بالاخره آزاردهندهترین نکته در کل سری فیلمها: بازیگر زنی که آن ها برای جوانی لیلی انتخاب کردهاند چشمهایی دارد که اصلا شبیه چشمهای هری نیست
بگذارید اصل مطلب را بگویم. این بخش حساس سری فیلمهای چند میلیارد دلاری است که براساس کتابهای چندمیلیارد دلاری ساخته شدهاست. در کل سری و کتابها و فیلمها شخصیتها مدام این نکته را میگویند که هری پاتر چشمهای مادرش را دارد. همان نکتهای که باعث میشود اسنیپ به Death Eaterها پشت کند و سعی کند بچه عشق واقعی خود را نجات دهد. داشتن چشمهای یکسان لیلی پاتر و هری پاتر مسئله خیلی بزرگی است. بنابراین وقتی که عوامل فیلم نیاز به یک بازیگر زن برای نقش لیلی جوان داشتند، نقشی که حتی نیاز به مهارتهای بازیگری هم نداشت و فقط وجود داشت تا شباهتهای او به هری نشان داده شود چه کسی را به عنوان بازیگر گرفتند؟ یک دختر با چشمان قهوهای که هیچ شباهتی با هری پاتر ندارد. واقعا گل کاشتید!
منبع: سینما فارس و College Humor