اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها


سود تهیه‌کنندگان سینمای ما در تولید است و نه فروش فیلم!
بخش قابل توجهی از فیلم‌های حاضر در جشنواره فیلم فجر از میزان مخاطبین زیادی برخوردار نیستند و این به جریان فاسد تولید در سینمای ایران برمی‌گردد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از میان 16 فیلم جشنواره فیلم فجر که نمونه‌هایی از سینمای بدنه ایران به حساب می‌آیند، می‌توان به طور چشمگیری به فیلم‌هایی اشاره کرد که از ضعف قصه و فیلمنامه رنج می‌بردند و در نهایت مخاطب را نمی‌توانستند سرگرم و راضی کنند. 

به نظر می‌رسد که این فیلم‌ها برای فروش دچار همان مشکل همیشگی یعنی گیشه خواهند بود و به عنوان فیلم‌های پرهزینه‌ای که کمترین فروش را دارند شناسایی شوند.

اما سؤال اینجا است که در این صورت چطور تهیه‌کنندگان و کارگردانان این فیلم‌ها می‌توانند فیلم بسازند زمانی که فروش ندارند و نتوانسته‌اند حتی هزینه ساخت را درآورند؟ این سؤالی است که ما در حاشیه جشنواره فیلم فجر از محسن جعفری راد منتقد سینما و مستندساز پرسیدیم.

جعفری راد با اشاره به ضعف شدید فیلم‌های جشنواره فیلم فجر از نظر قصه و سرگرمی بیان کرد: معلوم نیست اغلب فیلم‌های جشنواره برای کدام مخاطب کشور است و چند نفر حاضر خواهند شد این فیلم‌ها را تماشا کنند؟ به نظرم این موضوع به علت ساختار مریض تولید در کشور است. سود در سینمای ما در تولید حاصل می‌شود و تهیه‌کننده و کارگردان کاری ندارند که فیلم می‌فروشد یا نه.

برای همین است که ما کارگردان‌های زیادی داریم که فیملشان زیر یک میلیارد تومان می‌فروشد ولی فیلم بعدی را بلافاصله می‌سازند. شاید سرآغاز این جریان را بتوان به سریال شهرزاد برگرداند که پول کلانی پشت ماجرا بود و هنرمندان وقتی دیدند که پول زیادی برای تولید این سریال وجود دارد ترجیح دادند که هزینه میلیاردی بگیرند و همین شد که ما الان بازیگری داریم که برای یک سریال شبکه نمایش خانگی 10 میلیارد تومان گرفته است، کلاً شاید در 10 قسمت 15 دقیقه هم بازی نکرده است، چطور این مبلغ را گرفته است؟

وی در ادامه درباره شرح و روند این اتفاق بیان کرد: این اتفاق  اینگونه رخ می‌دهد که اسپانسر و سرمایه‌گذار خصوصیِ پشت ماجرا اولاً با ساخت کارهای فرهنگی از دادن مالیات خودش را معاف می‌کند و دوم اینکه ادای آدم‌های فرهنگی را در می‌آورد و با بازیگران عکس می‌گیرد و معروف می‌شود و سوم اینکه از این طریق می‌توانند حتی به اهداف سیاسی برسند که به عنوان مثال یک مسئول سیاسی می‌تواند ادعا کند که من 4 تا فیلم و سریال ساختم در راستای فرهنگ‌سازی و بعد همین آدم می‌تواند بودجه‌های چند 10 میلیاردی بگیرد. آن وقت آن تهیه‌کننده با فیلمی که 5 میلیارد تومان هزینه‌اش شده است و در اکران هم نفروخته می‌تواند با همان رانت و پولی که به جیب زده است چهار فیلم بعدی را هم بسازد.

اما در دهه 80 این‌طور نبود و اگر فیلم نمی‌فروخت چند سال کارگردان خانه نشین بود چون کسی روی کار او سرمایه‌گذاری نمی‌کرد، زیرا اصول کار تولید سینما این است که زمانی که سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده روی کاری سرمایه‌گذاری می‌کند و به عنوان مثال 5 میلیارد هزینه کند و 10 میلیارد هم بفروشد، باید نصف آن را یعنی 5 میلیارد را به سینماداران بدهد و نصف دیگر تازه هزینه ساخت را درآورده است. تازه اگر هزینه تبلیغات را بخواهیم کسر کنیم که شاید 1 یا 2 میلیارد هم حداقل هزینه کرده باشد که در این صورت رسماً تهیه کننده ضرر کرده است اما در کمال تعجب فیلم بعدی را هم می‌سازد. فساد از این شفاف‌تر می‌تواند وجود داشته باشد؟

کارگردانی داریم که در سال 2 فیلم سینمایی و سریال کار کرده است و 2 فیلم او روی هم 1 میلیارد تومان هم نفروخته است اما عجیب اینکه دارد فیلم بعدی را کار می‌کند.

کارگردان مستند رنج زیرپوست در پاسخ به این سؤال که چرا سرمایه‌گذاران حاضر می‌شوند روی فیلمنامه چنین فیلمسازانی سرمایه‌گذاری کنند بیان کرد: واقعیت این است که سرمایه‌گذارهای خصوصی آگاهی از سینمای ایران ندارند و از نظر کیفی و هنری آن چیزی نمی‌دانند. سرمایه‌گذار صرفاً پول دارد و در کل وقتی می‌داند بازیگران در فیلمش هستند از این لذت می‌برد. برای همین چندان دغدغه مالی ندارد و در نهایت سود فیلم در تولید برای فیلمساز حاصل می‌شود. تهیه‌کننده درصدش را همان اول برمی‌دارد و کارگردان و عوامل نیز دستمزدشان را همان اول برمی‌دارند.

اما نکته مهم دیگر بحث تهیه‌کننده‌ای است که کارت تهیه‌کنندگی خود را می‌دهد و 300 میلیون تومان می‌گیرد و هیچ کاری برای آن فیلم نمی‌کند. چون تهیه‌کننده آن فیلم نمونه کار نداشته و نمی‌توانسته پروانه ساخت بگیرد با کارت او می‌رود مجوزهای لازم را می‌گیرد. اینگونه در سال چهار فیلم هم تهیه کرده باشد خالص 1 میلیاد  و 200 تومان گرفته است بدون اینکه یک روز سر کار رفته باشد!

بیشتر بخوانید

جعفری‌راد درباره اتفاقی که برای سینما و هنر در حالت فعلی رخ می‌دهد گفت: آنچه به عنوان خروجی ملموس و روشن باقی می‌ماند این است که فرهنگ‌سازی، ارتقای سطح، سلیقه، آگاهی و زیبایی‌شناسی مردم تنزل پیدا می‌کند. سینما به عنوان هنر هفتم چون تکمیل کننده هنرهای قبلی خودش مانند موسیقی، نقاشی و معاری است یکی از رسالت‌های آن و شاید مهم‌ترینش ارتقای سطح شعور و آگاهی و فرهنگ جامعه است. فیلم می‌تواند هم سرگرم‌کننده و هم آگاه‌کننده باشد.

به عنوان مثال فیلمی ‌مانند اجاره‌نشین‌های مهرجویی هم کمدی است که خوب فروخته و هم به بررسی طبقات مختلف جامعه می‌پردازد یا حتی مارمولک که فکر می‌کنم اغلب مردم ایران تماشا کرده باشند بسیار فروش خوبی دارد و از آن طرف درباره خیلی از چیز‌ها روشنگری می‌کند که به عنوان نمونه باید گفت که از لباس روحانیت نباید سوءاستفاده کرد.

در همه جای جهان فیلم همین است ابتدا سرگرمی ‌و بعد تفکر برانگیز بودن. اینجا ما همان سرگرم‌کنندگی را هم نداریم امروز فیلمی ‌را دیدیم که تا دقیقه 30 هم نمی‌شد تحملش کرد. اصلاً کارکرد و ضرورت ساخت چنین فیلمی‌ چیست؟

وی در پاسخ به این سؤال که کارگردانان این سبک فیلم‌های کم‌فروش و تلخ معتقدند که در فیلم‌هایشان آسیب‌‌شناسی جامعه می‌کنند بیان کرد که یک موقع فیلمساز سوژه بسیار تازه‌ای را مد نظر دارد و با پرداخت سینمایی خوب می‌تواند این ادعا را بکند؛ اما وقتی حرف‌هایی می‌زنید که 10 فیلم شبیه آن ساخته شده است دیگر نمی‌توان این ادعا را کرد. به عنوان دو مثال فیلم ابلق و تی تی در جشنواره امسال واقعاً فیلم‌های روشنگرانه‌ای هستند که هم سرگرمی‌ دارند و هم در درجه دوم تأویل‌پذیرند به این معنی که بعد از تماشای فیلم به آن فکر می‌کنید. این یعنی فیلم ماندگار و خوب که بعد از تماشای آن تازه در ذهن شما ته‌نشین می‌شود و به آن فکر می‌کنید و نه اینکه با تمام شدن زمان نمایش آن فیلم هم برای شما تمام شود. در همین جشنواره امسال نصف فیلم‌هایی که دیدم، تا دقیقه 30 آن را نمی‌شود تحمل کرد.

اما در همین جشنواره و در میان فیلم‌هایی که به بخش اصلی راه نیافتند فیلم‌هایی بودند که سرگرم‌کننده و تفکرپذیرند و شاید بهترین فیلم‌های کارگردان‌های آنها باشند. معلوم نیست که چرا این فیلم‌ها که هم سرگرم‌‌کننده بودند و هم تفکر داشتند وارد جشنواره نشدند و بعضی از فیلم‌هایی که از این دو عنصر مهم خالی بودند در جشنواره حاضر شدند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی