قهرمان؛ الفبایی خوانا برای جهانیان
مدتهاست که نظریهپردازان برجسته و فعال در سطح جهان، سینما را بهعنوان تأثیرگذارترین وسیلهی القای افکار و آرای خود یافته و با جدیت هرچه بیشتر از این وسیلهی مهم در راستای منافع مشروع یا نامشروع موردنظر خود سود میجویند. این افراد متفکر و جستوجوگر با آگاهی از زوایای ذهنی مخاطب به خلق گونههای متفاوت شخصیتی میپردازند تا رفتهرفته ذائقهی مخاطب را بهسوی افکار و اهداف خود سوق دهند. ازجمله مهمترین آنها قهرمانان داستانها و آثار سینمایی هستند که وظایف همراه ساختن مخاطب با افکار سینماگر را بر عهده دارد.
برای آشنایی بیشتر شما خوانندگان عزیز و پرسشگر، نکاتی را در مورد قهرمانپروری در سینما یادآور میشویم که در زیر میخوانید:
قهرمان
حال که قصد داریم تا به قهرمانپروری در سینما بپردازیم، نخستین پرسشی که مطرح میشود این است که: قهرمان کیست؟
پاسخ به این پرسش، از زوایای مختلف حائز اهمیت است، چراکه در صورت آگاهی از ابعاد آن، ضمن نظم بخشیدن به ذهنیت خود بهعنوان یک پژوهشگر، کمک خواهد کرد تا بدانیم به دنبال چه شخصیتی هستیم. اگر بتوانیم در شخصیتشناسی موفق باشیم، آنگاه به درک صحیح یکی از مهمترین عناصر آثار هنری میرسیم. شاید سادهترین راه برای تعریف قهرمان، برشمردن ویژگیهای او باشد؛ پاسخهای گوناگونی که همهی ما به پرسش قهرمان چه جور آدمی است؟ میدهیم. قهرمان کسی است که با خطر روبهرو میشود، نقاط ضعف خود را پوشش میدهد و در مقابل بدی ایستادگی میکند، نمایانگر شهامت و ازخودگذشتگی، «یه بابایی که از همهی آدمهای دیگه خیلی بهتر و بزرگتره!». امانگاهی عمیقتر به قهرمان لازم است تا بتوانیم نقش آن را نهتنها در ادبیات و سینما، بلکه در (سبک) زندگی هم بیابیم.
دیرینگونهی قهرمان
جوزف کمبل اسطورهشناس شهیر آمریکایی، با ترکیب نظریات مطرحشده در روانشناسی تحلیلی کارل یونگ در باب دیرینگونهها و نتایج حاصل از تحقیقها و پژوهشهای اسطورهشناسی خود، توانست به الگویی در روایتگری داستان دست یابد که آن را سفر قهرمان نامید. او سفر قهرمان را در کتاب قهرمان هزارچهره بهطور کامل تشریح کرده است.
در ادامه راه کمبل، کریستوفر ووگلر کتاب سفر نویسنده را منتشر ساخت که در آن نظریات کمبل در رابطه با سفر قهرمان را، کاملتر و کاربردیتر تبیین و برای آموزش به هنرجویان در رشتههای سینما و داستاننویسی آماده کرد. ازاینرو نظریات این دو نفر در رابطه با قهرمان بسیار مهم است. شاید مهمترین موضوعی که به مبحث این یادداشت مربوط است، نوع نگاه آنان به پدیدهی قهرمان است. آنها قهرمان را بهعنوان یک گونهی شخصیتی موردمطالعه قراردادند؛ دیرینگونهی شخصیتی قهرمان.
یونگ در نظریات خود به ناخودآگاه جمعی اشاره میکند. به زبان ساده هر فردی برای خود، ناخودآگاهی دارد که آن را ناخودآگاه فردی میگویند. زمانی که در رابطه با موضوعی افراد مختلف در یک جامعه، نظرات مختلفی نسبت به آن دارند و هرکدام از این نظرات مختصِ یک نفر است، در ناخودآگاه فردی جای میگیرد. اما لایهای عمیقتر از ناخودآگاه فردی وجود دارد و آن زمانی است که تعداد بسیار زیادی از افراد در مقابل یکچیز، همگی واکنشها، ذهنیتها و رفتارهای یکسانی را ارائه میدهند. البته ریشه این موضوع را میتوان در موارد مختلفی چون نحوهی آموزش و تربیت افراد در کودکی –شامل چیزهایی که میبینند، میشنوند، آموزش میبینند و …- جستوجو کرد. تمام موارد ذکرشده در ناخودآگاه جمعی جای دارند که محتوای ناخودآگاه جمعی، دیرینگونهها هستند که در میان جمع کثیری از مردم یکسان میباشند. حال دیرینگونهها در رابطه با شخصیت اینگونه تعریف میشوند: گونههای قدیمی شخصیت که میراث مشترک بشریت بهحساب میآیند. همهی ما در زندگی تجارب بسیار زیادی را کسب کردهایم، افراد بسیار زیادی را ملاقات کردهایم، حوادث مختلفی برایمان اتفاق افتاده، نقاشیها و عکسهای زیادی را دیدهایم، کتابهای زیادی را مطالعه کردهایم، فیلمهای فراوانی را دیده و مطالعه کردهایم و افراد دیگری هم این دست از موارد را تجربه، دیده، مطالعه، ملاقات و حس کردهاند که همه و همهی اینها عوامل تشکیلدهندهی ناخودآگاه جمعی ما هستند. اینجاست که وقتی با تعدادی از افراد در مورد ویژگیهای قهرمان صحبت میکنید، بدون شک به دیدگاههای مشترکی در پاسخ آنان میرسید.کریستوفر ووگلر به کارکردهای دراماتیک قهرمان اشاره میکند. باید بدانیم که یکی از دلایل اصلی وجود قهرمان در آثار هنری، ایجاد همذاتپنداری میان مخاطب و شخصیت قهرمان است. زمانی همذاتپنداری شکل میگیرد که قهرمان خصایص، عواطف و انگیزههایی را داشته باشد که همهی آدمها به طریقی آنها را تجربه کرده و یا با آنها روبهرو شده باشند (یا آنها را در قهرمان زندگیشان دیده باشند و یا خود را قهرمان دانسته و به مشکلاتی برخوردهاند).
نقایص هم در زمره همین ویژگیها قرار دارد. برای واقعیتر جلوه دادن قهرمان، نویسندگان برخی نقصها و نقاط ضعف را در شخصیت موردنظرشان قرار میدهند. ویژگی دیگر قهرمان این است که در طول داستان بیش از همه یاد میگیرد و به رشد در بخشهای گوناگونی میرسد. حال ووگلر انواع قهرمانها را اینگونه معرفی میکند:
۱- قهرمانان راغب و قهرمانان بیمیل: بهعبارتدیگر قهرمانانی که با تلاش و انگیزه قصد به پایان رساندن ماجرا رادارند و قهرمانانی که بیمیل و بدون انگیزه هستند که در چنین شرایطی باید نیروی محرکی، آنها در ماجرا هل بدهد. ۲- ضدقهرمان: شاید برای شما این مسئله پیشآمده باشد که چطور رابین هود یا کاپیتان جک اسپارو که بهطور اساسی دزد هستند، از محبوبترین و قهرمانترین شخصیتها بهحساب میآیند. ۳- قهرمانان گروهمدار و تکرو ۴- قهرمانان کاتالیزور: شخصیت اصلی که ممکن است قهرمانانه عمل کند، اما خودش چندان دچار تغییر نمیشود، چراکه کارکرد اصلی آن، ایجاد تحول در دیگران است.
چرا قهرمان؟
فیلمهای خاصی با مخاطب خاص وجود دارند که فاقد قهرمان هستند؛ فیلمسازانی که هیچ قهرمانی در دنیایشان زندگی نمیکند. اگر این دست فیلمها را کنار بگذاریم، به تعداد بسیار زیادی از آثار سینمایی میرسیم که هرکدام داستان و ماجرای مخصوص به خود را دارد. اینجاست که پای دیرینگونهی شخصیتی قهرمان وسط کشیده میشود، چراکه همهی ما انتظار داریم در هر ماجرایی فردی با ویژگیهای مطرحشده وجود داشته باشد و او را قهرمان بنامیم. با این تعریف دیگر سوپرمن، بتمن، اسپایدرمن، مرد آهنی، وولورین و تمام ابرقهرمانها یا حتی کماندوها، ورزشکاران، جاسوسان یا ناجیهایی چون رمبو، جک باور، نئو، ویلیام جیمز، جیسون بورن، جیمز باند، راکی، بروس لی، محمدعلی کِلِی، ژنرال ماکسیموس، ویلیام والاس و … بهتنهایی در زمرهی قهرمانان قرار نمیگیرند بلکه در اینجا از فرانک گالوین وکیل گرفته تا آبراهام لینکلن، کاپیتان میلر، لارنس عربستان، گاندی، هاروی میلک، ریک، اسکار شیندلر، گری کونلون، فارست گامپ، جان کیتینگ، آلن پریش، کاب و … همگی به لحاظ شخصیتی قهرمان هستند، اما در اینجا نکتهای مطرح است و آن اینکه کمبل و ووگلر، دیرینگونههای شخصیتی را به لحاظ رفتاری و روانی معرفی، دستهبندی و مورد واکاوی قرار دادهاند. درحالیکه نیاز است تا از منظر دیگری هم به قهرمانان نگاه کنیم و آنهم موقعیت و حوزهای است که قهرمانان در آن زندگی یا کار میکنند و مهمتر از همه اینکه روی یکدیگر تأثیرگذار هستند. دراینبین نکتهای که در یادداشت حاضر مدنظر است، تعیین نقش مردم و دیگر آحاد جامعه در ماجراهای قهرمان است. همچنین نکتهای که هیچگاه نباید فراموش کرد این است که زمانی به قهرمان نیاز داریم که ماجرایی اتفاق افتاده باشد و بنابراین لزوم دخالت قهرمان در آن حادثه موضوعیت پیدا میکند.
مقصود از بیان موضوع دیرینگونههای شخصیتی و ناخودآگاه جمعی این بود که بتواند دروازهای برای بهتر فکر کردن باشد. قهرمانانی که هالیوود به نمایش میگذارد و به دنیا عرضه میکند، چه شباهتی با قهرمانان موجود در ناخودآگاه جمعی مردم دارد؟ دلیل استقبالهای بسیار زیاد مردم ازایندست آثار چیست؟ فیلمهای مرد عنکبوتی، انتقامجویان، مرد آهنی، بتمن و سوپرمن از ابتدای قرن بیست و یکم بالغبر ۱۱ هزار میلیارد و ۴۱۰ میلیون دلار در گیشه فروش داشتند. بهطورکلی چرا قهرمانان به وجود میآیند؟
همهی انسانها در جوامع مختلف با مشکلاتی مواجه هستند. برای مثال، با توجه به اوضاع بهشدت خراب اقتصاد جهانی، برخی همواره با مسائلی چون فقر و بیکاری یا از دست دادن سهام در بورس روبهرو هستند و با آن دستوپنجه نرم میکنند. برخی دیگر با توجه به همین مسئله، وارد وادی خلافکاری، دزدی، باجگیری و یا حوزهی مواد مخدر میشوند، کسانی که باید دوباره مسیر و سمتوسوی زندگی خود را بیابند و به همین دلیل نیاز دارند تا کسی به آنها تشری بزند. برخی به دلیل پیشرفتهای بسیار خارقالعاده تکنولوژی و گسترش فضای ارتباطات، با پدیدهی تفرد مواجه شدند. پدیدهای بسیار خطرناک که تنها یکی از پیامدهای آن این است که افراد دیگر خود را در جامعه نمیبینند و ممکن است بهطور کامل ارتباط خود را با دیگران و جامعه قطع کنند. برخی دنبال کنندگان مسائل سیاسی هستند، مدام در ذهن خود با تحلیلها و احتمال وجود توطئهها و یا آگاهی از حملهای که قرار است به وقوع بپیوندد روبهرو هستند. درواقع این افراد در دنیای بیسروته سیاست گمشده و نیاز است تا با پیروی از نظرات فرد خاصی، با خیال آسودهتری زندگی کنند. برخی دیگر در زندگی خود به پوچی رسیدهاند و به قولی «دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند». آنها با زندگی بیگانه شدهاند و هیچچیز برایشان مهم نیست. این افراد نیاز دارند تا به نگاه هستی شناختی جدیدی برسند و دنیا را مجدد برای خود معنا کنند.
قهرمانان سطح فردی
در بسیاری از فیلمها شاهد آن هستیم که یک نفر بهتنهایی در پی کشف راز زندگی خود میباشد. شخصیتهایی ازخودبیگانه و یا کسانی که در زندگی عادی خود دچار آسیبها و مشکلات فراوانی شدهاند و قصد فرار از آن رادارند تا طی سفری، خود را پیدا کنند. به دنبال خویشتن خویش میگردند و درنهایت قهرمان خویش هستند. مانند ترومن در فیلم نمایش ترومن که با چیزهایی که در اطرافش میبیند متوجه ناهمگونی و نامنظمی خاصی میشود و به محیط پیرامونش شک میکند. اینجاست که ماجرای او بهعنوان کسی که میخواهد راز محل زندگی و نقش خودش در آن فضا را کشف کند، میآغازد. شخصیت رابرت ردفورد در فیلم همهچیز از بین رفته، رایان استون در جاذبه، چارلی فاینمن در بر من حکومت کن، جان دانبار در رقصنده با گرگها، تئودور در او، ویل هانتینگ در ویل هانتینگ نابغه، پای در زندگی پای، هرولد در عجیبتر از داستان، آرون لارستون در ۱۲۷ ساعت و … همگی در زمرهی قهرمان فردی هستند.
قهرمانانی که در سطح فردی از آنها نامبرده شد، عمدتاً با دو نوع از مشکلات مواجه هستند. یکی روانشناختی و دیگری هستی شناختی. شخصیتهای اصلی این فیلمها معمولاً فردی منزوی و بهدوراز جامعه است که حال نیاز داریم تا افرادی بیایند و به داد او برسند! به همین دلیل است که در بیشتر این دست فیلمها، شخصیتی با کارکرد استاد و مرشد در قالب برادر بزرگتر، روانشناس، دوست قدیمی و غیره وجود دارد تا به شخصیت اصلی برای یافتن راه خود کمک کند. فائق آمدن این افراد بر مشکلات پیشِروی، آنها را به قهرمانانی برای ما تبدیل میکند و بهعنوان سرمشقی برای افرادی که دچار مشکلات مشابه هستند و با قهرمان همذاتپنداری میکنند، قرار میدهد. پیام اصلی این دست آثار سینمایی غالباً موضوع همیاری و کمک به یکدیگر و نادیده نگرفتن مشکلات اطرافیان است.
قهرمانان سطح خانواده
این دست افراد نیز از پرسش در مورد خود شروع میکنند و متوجه میشوند که به لحاظ اقتصادی و یا روانی از زندگی سالم و خوبی بهره نمیبرند. اینجاست که شروع به شنا کردن برخلاف جهت زندگی عادی خود میکنند. درنهایت با تکمیل صیرورت خود به انسان کامل یا کاملتری نسبت به قبل تبدیل میشوند و یا تمام گذشته خود را نابود کرده و سعی در شروع مجدد زندگی میکنند. در بدترین شرایط هم نابود میشوند. برای مثال جک کمبل در فیلم مرد خانواده، مت کینگ در نوادگان، جیمز بری در در جستوجوی ناکجاآباد، مایکل اُدانل در دوباره ۱۷ سالگی، فلچر رید در دروغگو دروغگو، دیک در شوخی با دیک و جین و غیره. در اینجا قهرمان با تعداد بیشتری از مردم در نسبت با سطح قبلی سروکار کار دارد و برخورد و درگیری بیشتری هم با آنها خواهد داشت.
خوبی این دست از فیلمها این است که برخلاف فردیها، شخصیت اصلی ابتدا درگیر مسائل مختلفی است، اما چالش از جایی شروع میشود که یا شغل خود را از دست میدهد، یا همسرش متوجه خیانت او میشود، یا خودش متوجه خیانت همسرش میشود، یا در برقراری ارتباط با همسر و فرزندانش دچار مشکل است و مواردی ازایندست.
نویسندگان این دست آثار بهطورمعمول دو کار را انجام میدهند. یک: راهحلی برای پشت سر گذاشتن مشکل پیشِرو نشان نمیدهند و در برخی مواقع مسائل و مشکلات را توجیه میکنند. در این شرایط مخاطب قانع میشود که مشکلاتش علتی دارند و برای بوجود آمدن این مشکلات نباید کسی را مقصر دانست. دو: به طرق مختلف شخصیت اصلی متنبه میشود و مسیر درست زندگی را یافته و از سر میگیرد. این فیلمها پای خود را در کفش سبک زندگی میکنند در محصولات سینمای ایالاتمتحده پیام اصلی، سبک زندگی آمریکایی است. نوعی از سبک زندگی که محصول ایدئولوژی آمریکایی است و اینجا متوجه میشویم که چرا یکی از پیامهای این تفکر، تفرد است. چراکه این نوع سبک زندگی بهطور مشخص دربرگیرنده و تبلیغکنندهی ایندیویژوالیسم یا تفرد است. در رابطه با این فیلمها، مردم و مخاطبان بر کرسی قضاوت مینشینند و بهعنوان کسی که نقطهی نظر کلیتری دارد و از بیرون به مسائل نگاه میکند، بهطور مداوم به دنبال بخشی از داستان میگردند که با زندگی خودشان یکی باشد و همیشه در این امر موفق هستند. همانطور که اشاره شد بستر اصلی این فیلمها سبک زندگی است و حال برای گذر از مشکلات، بستهی پیشنهادی سبک زندگی آمریکایی روی میز قرار میگیرد.
قهرمانان سطح شهری (پیشاملی)
منظور از قهرمان شهری این نیست که برای مثال کسی در مسابقات محلی شرکت کرده و حالا به مسابقهای در سطح شهر راهیافته و برندهشده و قصد شرکت در مسابقات ملی و سپس جهانی را دارد. در اصل منظور سطحی پیشاملی است. قطعاً با اشاره به نمونههایی در این زمینه، به فهم بهتری از این قهرمانان خواهیم رسید. فرانک گالوین در رأی نهایی هیئتمنصفه، وین در شکلات، کلاریس استارلینگ در سکوت برهها، مایکل اسکوفیلد در فرار از زندان، اندرو بکت در فیلادلفیا، جان کیتینگ در انجمن شاعران مرده و غیره. گاهی اوقات این قهرمانان بهمانند نوآوران در جامعه معرفی میشوند. گاهی چه نوآور باشند و چه نباشند برای هدایت عدهای از مردم که در چنگال شرّی گرفتارشدهاند وارد عمل میشوند.
میزان پیچیدگی در شخصیت قهرمان، از این مرحله به بعد بهطور تصاعدی افزایش پیدا میکند. عمدهی قهرمانان پیشاملی، دیگر چالش خودشناسی را پشت سر گذاشتهاند و به مرحلهای رسیدهاند که توان مدیریت، اداره و هدایت عدهای را پیداکردهاند. نکته بسیار مهم این است که شخصیت اصلی فقط خدمت گذار عدهای محدود است و بهعبارتدیگر شکاف میان تودهی مردم و انسان طراز (قهرمان) بسیار عمیق میشود. در این فیلمها بر نخبهسالاری تأکید میشود و با توجه به اینکه همه نمیتوانند به جمع نخبگان راه یابند، پیام این فیلمها در سبک زندگی، نوعی تنبلی و بیخیالی را به همراه میآورد. این موضوع بهشدت در بخش بعدی افزوده میشود که توضیحات لازم را در ادامهی بحث ذکر خواهیم کرد. همچنین در رابطه با موضوع «توجیه مشکلات عمومی»، مشکلات و چالشهای اجتماعی بسیار زیادی در آثار سینمایی مربوطه قرار میگیرد و درنهایت چنین پیامی از آنها برداشت میشود که خیالتان راحت! عدهای هستند که همینالان در حال رسیدگی به این مشکلات هستند و بهزودی این چالشها را مرتفع خواهند کرد. خیالتان راحت! اینگونه از حساسیتهای مردم نسبت به موضوعات و معضلات جدی موجود در جامعه کاسته شده و باعث میشود تا مردم، درگیر زندگی زودگذر و مصرفگرای خود شوند.
قهرمانان سطح ملی و فراملی
نامآشناترین و بهیادماندنیترین قهرمانان. ویلیام والاس در شجاعدل، فارست گامپ در فارست گامپ، اسکار شیندلر در لیست شیندلر، گری کونلون در به نام پدر، ادوارد مارو در شب بخیر و موفق باشید، آمستردام والوم در دار و دستهی نیویورکیها، جان نش در ذهن زیبا، کاپیتان میلر در نجات سرباز رایان، ران کوویچ در متولد چهارم جولای، جک باور در ۲۴، تونی مندز در آرگو، آبراهام لینکلن در لینکلن، ژنرال ماکسیموس در گلادیاتور، نئو در ماتریکس، مایا در سی دقیقه بامداد، ویلیام جیمز در هارتلاکر و غیره.
نکته حائز اهمیت این است که نگاه ما نباید فقط به دنبال افرادی چون ویلیام والاس یا لینکلن بهعنوان قهرمان باشد، بلکه شخصیتهایی چون جان نش و فارست گامپ هم در زمرهی این قهرمانان قرار میگیرند. دامنهی این دست قهرمانان بسیار گسترده میباشد. شاید کمترین میزان تأثیرگذاری مردم، در آثاری با قهرمانمحوری و قهرمانپروری در این سطح باشد.
قهرمانان ملی. بااینکه مردم نمیدانند، اما فداکاریها و ازجانگذشتگیهای خارقالعادهای که افرادی برای حفظ منافع ملی، امنیت ملی و … انجام دادهاند. حالا که در سطح ملی یک قهرمان هستیم، پس در سطح جهانی هم حرف برای گفتن خواهیم داشت.
این قهرمانان از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردارند. آنها ماجراجویی و سفر بسیار طولانی را در پیش دارند و بدین ترتیب با تمام چالشهایی که قهرمانان دیگر کموبیش با آن روبهرو میشوند، سروکار خواهند داشت. گاهی اوقات یک قهرمان در طول داستان، عقیدهاش نسبت به خودش و دنیای اطرافش بهطور کامل تغییر میکند. این قهرمانان میآیند که جهان را هدایت کنند.
ابرقهرمانان و قهرمانان تخیلی
دنیای کودکان امروز پر است از قهرمانانی که بههیچعنوان وجود خارجی ندارند. قهرمانانی با قدرتها و ویژگیهای متفاوت. به عبارتی، امروزه دنیای کودکان دنیای قهرمانان و قهرمانانه است. بهعنوان محبوبترین آثار تخیلی که قهرمانمحور هستند میتوان به مجموعههای هری پاتر، ارباب حلقهها، شرک، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، هابیت، نارنیا، شگفتانگیزان، ماداگاسکار، دلیر، پاندای کونگفوکار، منِ نفرتانگیز، پیتر پن، بِنتِن، عصر یخبندان، داستان اسباببازی و غیره اشاره کرد، اما ماجرا تنها به اینجا ختم نمیشود؛ بلکه باید منتظر دسر هم باشید! شاهد آن هستیم که آثار تخیلی دیگری نیز در کنار آثاری که به آنها اشاره شد موضوعیت دارند و درعینحال از اهمیت ویژهای برخوردارند؛ ابرقهرمانان. مجموعههای مختلف سوپرمن، مرد عنکبوتی، بتمن، مرد آهنی، مردان ایکس، واچمن، کاپیتان آمریکا، هالک، انتقامجویان، تور، فلش، لاکپشتهای نینجا، چهار شگفتانگیز همگی از طرق مختلف و به اشکال متفاوتی در اختیار اقشار مختلف مردم قرار میگیرد.
ابرقهرمانان در زمرهی قهرمانان ملی و فراملی قرار دارند. اینها نیز بهنوبهی خود پیچیدگی خاصی دارند. به تصویر کشیدن چنین قهرمانانی میتواند کارکردهای متفاوتی داشته باشد. یکی از کارکردهای این آثار درزمینهی عملیات روانی این است که مخاطبان، تا حدی مشکلات واقعی، موجود و برجسته در زندگی خود را فراموش میکنند. همچنین چنانکه پیشازاین هم اشاره شد از طرفی خیالشان از بابت مسائل کلان و بسیار پراهمیت راحت میشود، چراکه میدانند و مطمئن شدهاند که بهطورقطع افراد دیگری در حال رسیدگی و پیگیری دائمی این موضوعات هستند. از طرف دیگر حق اظهارنظر درباره این دست از مسائل را به خود نمیدهند، چراکه میدانند و مطمئن هستند که چیزهایی وجود دارد که آنها را نمیدانند و مهمتر اینکه با خود میگویند: اصلاً به من چه! اینگونه از تمام زدوخوردهای مهم جهانی تصمیمگیریهای مهم ملی، تنها مشتی سمبل، ماچو، قصه و صحنههای اکشن بسیار حرفهای نصیب مردمی میشود که هیچچیز، هیچ ربطی به آنها ندارد. مردم فقط کار کنند، خرید کنند، بخورند، تولیدمثل کنند، بخوابند و در خواب، تجربهی پرواز مشترک با سوپرمن را داشته باشند.
مطالب فوق تنها بخشی از دامنهی وسیع کارکردهای اجتماعی، روانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در حوزه سینما و جز بسیار مهم روایت، یعنی قهرمان هستند. در این یادداشت کوتاه، مجال بحث و تبیین دیگر مطالب مرتبط با این موضوع مهم نیست. امیدواریم که مباحث مطرحشده بتواند برای پژوهشگران در حوزهی سبک زندگی، مطالعات فرهنگی و سینمایی مثمر ثمر قرار گیرد و بتوانند گونهی شخصیتی قهرمان، رهبر، منجی و یا هر اسم دیگری که روی آن میگذارند را بهتر تحلیل و بررسی کنند.
فیلمشناسی
۱۲۷ ساعت |
۱۲۷ Hours 2010 |
۲۴ |
۲۴ (TV Series) |
ارباب حلقهها |
Lord of the Rings Series |
انتقامجویان |
Avengers 2012 |
انجمن شاعران مرده |
Dead Poets Society 1989 |
او |
Her 2013 |
آرگو |
Argo 2013 |
بتمن |
Batman Series |
بر من حکومت کن |
Reign Over Me 2007 |
به نام پدر |
In the Name of Father 1993 |
پاندای کونگفوکار |
Kung Fu Panda Series |
پیتر پن |
Peter Pan 1953 |
تور |
Thor Series |
جاذبه |
Gravity 2014 |
چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟ |
How to Train Your Dragon Series |
چهار شگفتانگیز |
Fantastic Four Series |
دار و دسته نیویورکیها |
Gangs of New York 2002 |
داستان اسباببازی |
Toy Story Series |
در جستوجوی ناکجاآباد |
Finding Never land 2004 |
دروغگو دروغگو |
Liar Liar 1997 |
دلیر |
Brave 2013 |
دوباره ۱۷ سالگی |
۱۷ Again 2009 |
ذهن زیبا |
Beautiful Mind 2001 |
رأی نهایی هیئت منصفه |
Verdict 1982 |
رقصنده با گرگها |
Dances With the Wolves 1990 |
زندگی پای |
Life of Pi 2013 |
زندگی پای |
Life of Pi 2013 |
سکوت برهها |
Silence of Lambs 1988 |
سوپرمن |
Super-Man Series |
سی دقیقه بامداد |
Zero Dark Thirty 2013 |
شب بخیر و موفق باشید |
Good Night and Good Luck 2005 |
شجاعدل |
Braveheart 1995 |
شرک |
Shrek Series |
شکلات |
Chocolat 2000 |
شگفتانگیزان |
Incredibles 2004 |
شوخی با دیک و جین |
Fun With Dick and Jane 2005 |
عجیبتر از داستان |
Stranger Than Fiction 2006 |
عصر یخبندان |
Ice Age Series |
فارست گامپ |
Forrest Gump 1994 |
فرار از زندان |
Prison Break (TV Series) |
فلش |
Flash Series |
فیلادلفیا |
Philadelphia 1993 |
کاپیتان آمریکا |
Captain America Series |
گلادیاتور |
Gladiator 2000 |
لاکپشتهای نینجا |
Teenage Mutant Ninja Turtles Series |
لیست شیندلر |
Schindler’s List 1993 |
لینکولن |
Lincoln 2013 |
ماتریکس |
Matrix 2000 |
ماداگاسکار |
Madagascar Series |
متولد چهارم جولای |
Born on the 4th of July 1989 |
مرد خانواده |
Family Man 2000 |
مرد عنکبوتی |
Spider-Man Series |
مردان ایکس |
X-Men Series |
مردآهنی |
Iron Man Series |
منِ نفرتانگیز |
Despicable Me Series |
نارنیا |
Narnia Series |
نجات سرباز رایان |
Saving Private Ryan 1998 |
نمایش ترومن |
Truman Show 1998 |
واچمن |
Watchmen Series |
ویل هانتینگ نابغه |
Good Will Hunting 1998 |
هابیت |
Hobbit Series |
هارتلاکر |
Hurt Locker 2008 |
هالک |
Hulk Series |
هری پاتر |
Harry Potter Series |
همهچیز از بین رفته |
All is Lost 2013 |
منبع: ماهنامهی موعود، شمارهی ۱۷۰ و ۱۷۱، فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۴