۲۰ ابرقهرمان برتر سینمای غرب
به گزارش بانی فیلم: می گویند ما در عصر ابرقهرمانان زندگی می کنیم. پدیده هایی با نیرویی مافوق تصور که از درون قفسه کتاب های مصور (کمیک بوک ها) در آمده اند و تقریباً در هر گوشه ای از دنیا به شکل فرهنگ عامه نمود یافته اند… اما در بین آنان، کدامین حقیقتاً حاکم اند؟ قدرت این ابرقهرمانان بستگی به کیفیت آن ها دارد و تأثیر محبوبیت شان در میان مردم، و البته تعداد ابرقهرمانان «مارول» بسیار زیاد است لیکن ما تنها ۲۰ تن از برجسته ترین آن ها را انتخاب کرده ایم:
- «سوپرمن» – Superman
در سال ۱۹۳۸ از طریق قصه های مصور متولد شد. او اولین ابرقهرمان آمریکا محسوب می شود که به دنبال حقیقت و عدالت بود و سال ها به کمک تلویزیون و سینما جهانیان را مسحور اعمال قهرمانانه خود کرد. «سوپرمن» هر جا که مردم دچار گرفتاری می شدند به نجات آن ها بر می خاست. کریستفر ریو نقش این ابرقهرمان را به کامل ترین وجه بر پرده سیمنا نشاند. شخصیت اصلی اش کلارک کنت بود که در زمان لازم بدل به سوپرمن می گشت.
- «بتمن» – Batman
از طریق قصه های کارآگاهی مصور به سال ۱۹۳۹ تولد یافت. به او شوالیه سیاه (یا تاریکی) لقب داده بودند، موجودی سرسخت اما مرموز که در نقاب و لباس سیاه به ستیز علیه بدی ها بر می خاست. ادام وست در مجموعه تلویزیونی «بتمن» را شناساند ولی این کریستفر نولان بود که با سه گانه اش «شوالیه تاریکی» و با نقشی برای بازیگر کریستین بیل او را جاودانه ساخت. شخصیت اصلی اش بروس وین بود که به هنگام خطر مبدل به بتمن می شد.
- «اسپایدرمن» – Spider–Man
به سال ۱۹۶۲ از طریق قصه های «تخیلی شگفت انگیز» معرفی شد. «اسپایدرمن» در لباس سرخ عنکبوتی خود توانست هم چون تارزان ـ که در جنگل ها پیچ و تاب می خورد ـ در فضاهای شهری بر در و دیوارها به پرواز در آید… بر خلاف دیگر ابرقهرمانان که عظیم الجثه و با عضلات قوی بودند، مرد عنکبوتی ریزه نقش با پاهای دراز و چشمان بزرگ سفید جلوه گر می شد. «اسپایدرمن» در سینما اولین بار با توبی مک گوایر بر پرده آمد و پس از او آندریو گارفیلد جانشین شد. شخصیت اصلی اش ابتدا مایلز مورالیس و سپس پیتر پارکر بود که به موقع شکل اسپایدرمن به خود می گرفت.
- «مرد آهنی» – Iron Man
شناخت این ابرقهرمان در سال ۱۹۶۳ از طریق «داستان های هیجان انگیز» بود. در روزهای نخستین، مرد آهنی قهرمان چندان محبوبی نبود. به وسیله استن لی، لری لیبر، دان هک و جک کربی خلق شد. موجودی که در عصر جنگ سرد، دلال اسلحه بود و دایم الخمر اما بعدها «مارول» به کمک بازیگر رابرت دآنی جونیور او را تبدیل به نابغه ای میلیاردر و مرد خوشگذران محبوب کرد. شخصیت اصلی اش تونی استارک بود که می توانست به ریخت مرد آهنی درآید.
- «کاپیتان آمریکا» – Captain America
با معرفی از طریق «کاپیتان آمریکای کمیک بوک» در سال ۱۹۴۱، ابتدا خالقین او جو سایمن و جک کربی در حقیقت با پوشش قرمز و سفید و آبی سعی کرده بودند ابر قهرمانی سیاسی و به گونه ای «عمو سام» را تداعی کند. در آن زمان کاپیتان آمریکا پیرو فاشیسم بود ولی طی سال های ۰۰۷ – ۲۰۰۶ این قهرمان شکل عوض کرد و از طریق کتاب مصور «جنگ داخلی» مبدل به آزادیخواه شد. کریس ایونز او را بر پرده سینما نشاند.
- «هالک» – The Hulk
به صورت «هالک باورنکردنی» در قصه های مصور ۱۹۶۲ شناخته شد. استن لی و جک کربی با بهره گیری از محبوبیت «چیز» (Thing) و «چهار شگفت انگیز» بر مبنای دانشمندی که به خاطر خشم خود مخلوقی عظیم به رنگ سبز به مانند دکتر جکیل و مستر هاید، به وجود آورد، «هالک» با خشونت تمام شکل یک انتقامجو به خود می گیرد. در سینما مارک رافالو (با استفاده از تکنیک کامپیوتر و دیجیتالی) این ابرقهرمان را محبوب کرد.
- «ثور» – Thor
از درون قصه های «سفر به دنیال اسرار» به سال ۱۹۶۲ این ابرقهرمان زاده شد. هیچ یک از قهرمانان «کمیک بوک ها» همانند او نتوانسته اند ارتباطی اسطوره ای بین خود ایجاد سازند. «ثور» از میان اسطوره های کهن «نورس» (اسکاندیناوی) می آید و توسط کریس همسورث به کمک چکش «خداوند رعد» به نبرد علیه ابر بدطینت ها و موجودات غول آسای بیگانه، بر می خیزد.
- «بی باک» (دیردویل)- Daredevil
به سال ۱۹۶۴ در پوشش چرم و دستکش و نقابی که چشم هایش را پوشانده، معرفی گشت. او ابرقهرمانی خاص و عجیب بود با دیدی ضعیف ـ و شاید تقریباً نابینا ـ که از صداهای بلند به شدت هراس داشت. «بی باک» علیه خلافکاران خیابانی مبارزه می کرد. بن افلک نتوانست از او چهره ای محبوب در سینما به وجود آورد.
- «فانوس سبز» Green Lantern
از طریق «قهرمانان کمیک آمریکایی» در سال ۱۹۴۰ خلق شد. کسی که مثل خیلی از ابرقهرمانان نیروی پرواز داشت اما بر خلاف آن ها قدرت ذهن نداشت. با این حال به کمک حلقه ای می توانست به دار و دسته فانوس سبز برای مبارزه با اهریمن نیرو و توانایی ببخشد. این ابرقهرمان ـ که با بازی رایان رینولدز در سینما موفقیتی نداشت ـ از دو چیز متنفر بود. یکی رنگ زرد و دیگری ترس.
- «ددپول» – Deadpool
مخلوق جدیدی که در سال ۱۹۹۱ ساخته شد در حقیقت قهرمانی رذل بود و قبلاً او را به نام ویدویلسون مزدور می شناختند. در طول دو دهه در تاریخ کمیک بوک سابقه نداشته موجودی تا این حد وحشی و آنارشیست وجود داشته باشد. تا حدودی به اسپایدرمن و ایکس من ها شباهت دارد و موفق شد به کمک کارگردان تیم میلر و بازیگر رایان رینولدز محبوب تماشاگران شود.
- «زن عجیب» – Wonder Woman
از طریق «همه ستارگان کمیک بوک» به سال ۱۹۴۱ به ظهور رسید. قبل از تمامی آن ابرقهرمانان زن (امثال «لیا» یا «کتنیس») زن عجیب با عملیات متهورانه هنرهای رزمی کهن سرآمد بود. اسم اصلی اش «دایانا پرنس» بود و در حقیقت شاهزاده آمازون… در ۷۵ سالگی عمرش، گال گادو ـ که در فیلم «بتمن علیه سوپرمن» ظاهر گشت ـ این نقش را در فیلم «زن عجیب» بر پرده خواهد آورد.
- «والورین» – Wolverine
در سال ۱۹۷۴ با قصه مصور «هالک باور نکردنی» معرفی شد. ابرقهرمانی ضد اجتماعی و عضوی از گروه «ایکس من» (مردان مجهول) که ترجیح می دهد جدا افتاده باشد. با دست های چنگکی به نبرد علیه دشمنان بر می خیزد. «والورین» به گونه های متفاوتی زندگی می کند حتی گاه به صورت سرباز جنگ جهانی… این نقش را هیوجکمن عهده دار شد و آخرین فیلم او به عنوان «لوگان» سال ۲۰۱۷ به نمایش در خواهد آمد.
- «پلنگ سیاه» – Black Panther
در قالب یک پلنگ به سال ۱۹۶۶ از طریق کمیک بوک «چهار شگفت انگیز» ساخته و پرداخته شد. او اولین ابرقهرمان سیاه تاریخ قصه های مصور است. با ظاهری خشک و چهره ای هم چون سنگ به شکل جنگاوری وارد میدان می شود. «پلنگ سیاه» در سال ۲۰۱۸ به صورت فیلمی مستقل به اکران در خواهد آمد.
- «فلاش» – The Flash
کمیک بوک «فلاش» در سال ۱۹۴۰ به بازار آمد. این ابرقهرمان سرخ پوش جدا از کتاب مصور، از طریق تلویزیون هم موقعیت چشمگیری پیدا کرد. یک دانشمند سنترال سیتی که بدل به سریع ترین مرد روی زمین می شود و قابلیت آن را دارد تا به سرعت نور حرکت کند.
- «استورم» (توفان) – Storm
در سال ۱۹۷۵ از درون قصه مصور «ایکس من، سایز بزرگ» این ابرقهرمان نمود یافت. او دختر یتیم راهبه «کنیان» بود با موهای سپید، و در واقع نخستین قهرمان سیاه پوست زن و از طریق تلویزیون شناخته شد. «استورم» قدرتمندترین موتان های «ایکس من» به حساب می آید و نقش او به وسیله هلی بری و الکساندرا شیپبر پرده سینما آمد.
- «رابین» – Robin
از طریق «کمیک های کارآگاهی» در سال ۱۹۴۰ شکل گرفت. در اصل به صورت یک زن با نقاب معرفی شد و ابتدا در قالب یک مرد به اسم «دیک گریسون» ظاهر گشت و بعداً نام خود را به «رد وود» تغییر داد و سرانجام هم تبدیل به «رابین» شد. مدت ها قربانی «ژوکر» بود مُرده بود لیکن زمانی نگذشته در پوشش یک زن قهرمان وارد مبارزه شد.
- «دکتر استرنج» ـ Doctor Strange
با «قصه های استرنج» در کتاب های مصور به سال ۱۹۶۳ شناخته شد. جراحی بود که ناگهان صاحب نیرویی مافوق طبیعه شد و به کمک دست خود با ایجاد اشعه های سبز همه را غافلگیر کرد. به نقش این ابرقهرمان بازیگر انگلیسی بندیکت کامبربچ کاملاً مناسب بود.
- «بیوه سیاه» – Black widow
از میان «قصه های پُر تعلیق» در سال ۱۹۶۴ این دخترک یتیم که بزرگ شده مدرسه جاسوسی جنگ سرد بود، به جمع ابرقهرمانان پیوست. او هم از لحاظ جسمی و هم ذهنی تعلیم دیده بود و در ماجراهای «انتقامجویان» حضور پیدا کرد. اسکارلت جوهانسن این نقش را بر پرده سینما نشاند.
- «فالکن» (قوش) – Falcon
این ابرقهرمان پرنده از طریق قصه مصور «کاپیتان آمریکا» در سال ۱۹۶۹ آفریده شد. او قابلیت آن را داشت تا با پرندگان رابطه برقرار سازد. سپس رفیق صمیمی «کاپیتان آمریکا» شد. نقش «فالکن» به وسیله آنتونی مکی در سینما بازی شد.
- «سوپر گرل» – Supergirl
از درون «کمیک های اکشن» بیرون آمد و ۲۰ سال بعد از ظهور «سوپرمن» محبوبیت کسب کرد. ملیسا بنویست با یک فیلم و دو نمایش تلویزیونی به قالب این ابرقهرمان دختر رفت.