اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهدی سلوکی» ثبت شده است


 

خلاصه داستان فصل سوم سریال ستایش : بعد از اینکه محمد پسر طاهر فردوس، با پدربزرگ خود آشنا شده، به آهستگی علاقه خاصی بین او و پدربزرگش شکل میگیرد. در فصل سوم سریال ستایش حشمت فردوس به همراه نوه‌ اش در پی ساختن دوباره زندگی خود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۸ ، ۲۳:۵۴

سریال پنج کیلومتر تا بهشت سریالی است که در ماه رمضان سال ۱۳۹۰ از شبکه سوم سیما پخش شد. این فیلم به عنوان دومین کار علیرضا افخمی در زمینه ماورائی همچون او یک فرشته بود محبوبیت چندانی نیافت.

داستان:
امیرحسین مدیر یک شرکت پخش دارویی است که متعلق به همایون فرزین می‌باشد. امیرحسین از کودکی در خانه همایون فرزین بزرگ شده‌است و عاشق آیدا دختر فرزین است. پسر فرزین که از امیرحسین کینه به دل دارد و رابطه‌اش با پدرش خوب نیست و به کمک دوستانش از شرکت پدرش دزدی می‌کند که در حین آن امیرحسین سر می‌رسد و با ضربه دزدان به کما می‌رود و سعی می‌کنند جسد او را در مکانی دور از بین ببرند. شواهد و مدارک دزدی علیه امیرحسین گواهی می‌دهد. اما روح او که اکنون از جسمش جدا شده با حضور در رویاهای آیدا، دختر فرزین و معشوقه خودش سعی می‌کند آنان را مطلع سازد که در گندمزاری در ۵ کیلومتری بهشت زهرا در حال مرگ است، نهایتاً امیرحسین با کمک روح دختری به نام مینا که در حال زندگی نباتی است، آیدا را از محل جسدش باخبر می‌سازد و با انتقال به بیمارستان نجات می‌یابد. در این میان همایون فرزین پدر آیدا نیز بر اثر سکته قلبی می‌میرد و روحش آیدا و همسرش را به امیرحسین می‌سپارد. امیرحسین هم پس از آن که بهبود می‌یابد نزد والدین مینا رفته و با دادن نشانی‌هایی از او آنان را قانع می‌کند که اعضای بدن دخترشان را که خودکشی کرده‌است، اهدا کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۶ ، ۰۹:۱۰

سریال ستایش فصل اول: قصهٔ یک دختر جوانی به نام ستایش را روایت می‌کند که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی وی را تهدید می‌کرد، به دوست برادر خود، طاهر فردوس، پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز می‌نماید. محمد برادر ستایش در مرز کشته شده و طاهر به زندان می‌افتد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۹