«مجید مجیدی» کارگردان و «محمدمهدی حیدریان» تهیهکننده فیلم سینمایی محمد (ص) با آیتالله جوادی آملی دیدار کردند.
در این دیدار گزارشی از روند تحقیق و نگارش فیلمنامه، مضامین در نظر گرفته شده، شکل روایت فیلم و چگونگی انتخاب عوامل دستاندرکار این پروژه به اطلاع آیتالله جوادیآملی رسید.
* اگر کسی خواست درباره موضوعات عالی هنرنمایی کند، باید هنرش عالی باشد
آیتالله جوادیآملی در ابتدای صحبت خود گفت: گزارش نافع و مسرتبخشی را شنیدم. امیدوارم که خداوند سعی بلیغ شما را به احسن وجه مشکور کند و توفیق ارائه خدمات برتر و بهتر را به همه شما و همکارانتان مرحمت کند. چند نکته هست که مربوط به فیلم و مربوط به وجود مبارک پیغمبر (ص) است. امروز جهان با هنر زندگی میکند. یک وقتی با ادبیات و شعر زندگی میکرد. گاهی مثلاً یک قصیده، گروهی را ساقط میکرد، گروهی را روی کار میآورد. در دوران عباسیان، یک قصیده چنین تأثیری میگذاشت. اینکه میبینید شاعری از ایران به دربار هند میرود و ملکالشعرای هند میشود، به این دلیل است که آنموقع شعر میتوانست حرف اول و آخر را بزند. امروز هنر این سهم را دارد.
وی ادامه داد: اگر کسی خواست درباره موضوعات عادی هنرنمایی کند، داشتن همان فکر عادی کافی است. اما اگر کسی خواست درباره موضوعات عالی هنرنمایی کند، باید هنرش عالی باشد. یعنی همانطور که خود پیغمبر (ص) تحولی در جهان ایجاد کرد، فیلم آن حضرت هم باید تحول ایجاد کند. وگرنه میشود یک فیلم عادی.
آیتالله جوادیآملی اضافه کرد: یهودیت و مسیحیت در جریان فیلمسازی پیشرفت کردند، اما ما در اسلام به خودمان اجازه نمیدادیم که مسائلمان به زبان سینما درآید. این پرهیز یا بهخاطر ابتذال سینما بود یا بهخاطر اینکه ما هنرمندی نداشتیم که بتواند مفاهیم وحی را از مرحله شهود به عقل دربیاورد، عقل را به مرحله خیال درآورد، خیال را حسی کند تا بشود سینما. قالب سینما از خیال به حس میآید. توجه داشته باشید که در فرهنگ قرآن به خیالباف میگویند مختال. اما اختیال از باب افتعال است، تخیل از باب تفعل. خداوند، خیالباف و خیالساز را دوست ندارد: «لایحب کل مختال فخور». اما اگر انسان عاقل باشد و آن عقل را به خیال منتقل کند، و از خیال به حس بیاورد، این مایه علمی دارد. اما اگر از خیال نشئت گرفته و به حس تبدیل شده، این میشود مختال. در سینما، فیلمها غالباً مختالانه است. یعنی خیال است و بعد به حس تبدیل میشود. یک هنرمند سینمایی باید وحی را خوب بشناسد، آن مشهود را از دالانی صحیح به معقول تبدیل کند، بعد معقول را متخیل کند و متخیل را محسوس کند تا قابل عرضه باشد. وگرنه علمی نیست. و این معنا چون نبوده کسی درکش نکرده است.