«دانکرک» آخرین فیلم کریستوفر نولان، نام شهری در شمال فرانسه است. روایت فیلم به رویدادی تاریخی و مهم در جنگ جهانی دوم اشاره دارد. اواخر میو اوایل ژوئن 1940 (خرداد 1319) ارتش آلمان، نیروهای متفقین را تا این شهر ساحلی بهعقب راند و حدود 400 هزارنفر از نیروهای متفقین در این منطقه محاصره شدند.
تصویر تماشاگر مبهوت و تاریخ مخدوش!
طبق مستندات تاریخی، دولت بریتانیا تصور میکرد ارتش آلمان نازی به پیشروی در ساحل دانکرک ادامه خواهد داد و ارتش بریتانیا را در آنجا نابود خواهد کرد. در واقع اگر 400 هزار نیروی انگلیسی در شهر دانکرک نابود میشدند، ساکنان لندن هم اکنون به زبان آلمانی سخن میگفتند و سرنوشت جنگ جهانی دوم و سرنوشت سیاسی دنیا، ملتها و دول تغییر اساسی میکرد. در صورت نابودی نیروهای انگلیسی، آلمان نازی با فتح بریتانیا و فرانسه فاتح جنگ جهانی دوم میشد. انگلیسیها عملا نقشهای برای خارج کردن سربازانشان از ساحل دانکرک نداشتند و کار به جایی رسید که دولت وقت بریتانیا فراخوانی عمومی صادر کرد تا قایقهای مردمی برای نجات مردم روانه سواحل بریتانیا شوند.
دانکرک، آخرین فیلم استادکار بزرگ سینما، کریستوفر نولان روایتی پراکنده، معلق و نامفهوم از این رویداد تاریخی است. دانکرک بدترین فیلم کارنامه ستاره جهان فیلمسازی محسوب میشود. او یک فیلم جنگی بسیار عظیم ساخته و در ساخت فیلم جنگی بزرگترین و مهلکترین اشتباههای دوران حرفهای خود را مرتکب شده است. نخستین اشتباه بزرگ نولان این است که برخلاف فیلمهای دیگرش، تمرکزی روی قهرمان اصلی ندارد. به هر حال نولان از آن دسته فیلمسازانی است که برخلاف قواعد مرسوم کمپانیها فیلم میسازد و نظارتی محتوایی و فرمی روی آثارش از سوی تهیهکننده یا صاحبان کمپانیها نیست. خودسری در نگارش فیلمنامه عملا نولان را به قهقرا برده است و فیلم با عدم تمرکز بر قهرمان اصلی، در خلال روایت فیلم، بدمنها و شرورها و جبهه آلمانی را از فیلم حذف کرده است. در فیلم جنگی آنچه فاصله مخاطب را با فیلم کم میکند قهرمانی است که تماشاگر او را حس کند و احساس همذات پنداری را در تماشاگر تحریک کند. در واقع قهرمان یا قهرمانان هستند که شعاع داستانی و مسیر روایت را تعیین میکنند. در فیلم دانکرک، روایت نولان در شعاع دراماتیک مشخصی حرکت نمیکند و ادابازی فرمی عملا کلیت و ماهیت اثر را به قهقرا میبرد.