مروری بر سیمای پدر در سینمای ایران
تصویر پدر در سینمای ایران، طی سالهای متمادی، تصویری به مراتب خاصتر از مادرها بوده است؛ پدرهایی که علیرغم متعصب بودنشان، پدرهایی دلسوز، مهربان، پرتلاش و همراه هستند.
به گزارش مهر، جایگاه پدر و مادر در فرهنگ ایرانی، جایگاهی ویژه و به نوعی مقدس است و به دلیل همین ارزش و جایگاه والا روز پدر و مادر نیز در تقویم جای گرفته است. تصویر پدر در سینمای ایران، طی سالهای متمادی، تصویری به مراتب خاصتر از مادرها بوده است؛ پدرهایی که علیرغم متعصب بودنشان، پدرهایی دلسوز، مهربان، پرتلاش و همراه هستند که گاهی حتی اشک هم میریزند، پدرهایی که تلاش برای خانواده را بزرگترین نعمت میدانند.
به مناسبت روز پدر و ولادت باسعادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و به منظور نمایش این جایگاه مقدس در فرهنگ ایرانی، در گزارش پیشرو به تعدادی از فیلمهای سینمایی که در آنها به جایگاه پدر اشاره شده و نمایش ویژهای از پدر داشتهاند، میپردازیم.
بوی پیراهن یوسف؛ یوسف گمگشته باز آید به کنعان …
شاید خاطرهانگیزترین پدری که در سینمای ایران برای دهه شصتیها و هفتادیها در ذهنشان ماندگار شده باشد، دایی غفور در «بوی پیراهن یوسف» اثر ابراهیم حاتمیکیا است. بازی عجیب و استادانه علی نصیریان در این فیلم سبب شده تا با گذشت سالهای سال از نمایش این فیلم، هنوز آن را به یاد داشته باشیم. پدری که نه تنها برای پسر خود پدری کرده، بلکه سعی میکند برای همه نیز پدری کند و برای شیرین با بازی نیکی کریمی نیز همچون دخترش، پدری میکند. به اعتقاد نگارنده، لحظهای که دایی غفور قصه «بوی پیراهن یوسف»، یوسف گمگشتهاش را با دیدگانش میبیند و در بدن انسانیاش تاب نمیآورد و پاهایش سست میشود و میلغزد، اوج نمایش یک پدر در سینمای ایران است.
جدایی نادر از سیمین؛ پسری که در سینمای ایران نادر بود
نادر با بازی پیمان معادی در «جدایی نادر از سیمین» که ۲ نقش پدری و پسری را توأمان داشت، نقشی است که بسیار در اذهان مانده است. توجه نادر به پدرش و همچنین دخترش در این فیلم به صورتی جدی توسط اصغر فرهادی به نمایش گذاشته شده بود که نشان از جایگاه ویژه خانواده و صداقت در خانواده ایرانی داشت. نادر، پدرش را به قدری دوست و هوایش را دارد که شاید به نوعی میتوان گفت زندگی زناشوییاش فدای دوست داشتن پدرش میشود.
شخصیت نادر در این فیلم مصداق شخصی است که پدرش را پدرانه نگهداری میکند، چیزی که شاید در این دوره و زمانه خیلی کمرنگ باشد چراکه خیلی به ندرت میشنویم فرزندی، پدر یا مادر آلزایمری خودش را تیمار میکند.
حوض نقاشی؛ ببخش که بابات شدم!
دیگر فیلمی را که در آن نگاهی ویژه به پدر شده است، «حوض نقاشی» است. رضا؛ پدری متفاوت و اوتیستیک است که همسرش نیز همین بیماری را دارد اما پسرشان سالم است. رضا علیرغم معلولیتی که دارد، مهربان، دلسوز، حواس جمع برای خانواده و مسؤولیتپذیر است اما پسرش از اینکه پدر و مادرش معلول هستند، ناراحت است. شاید بتوان تاثیرگذارترین سکانس این فیلم سینمایی را آن سکانسی دانست که رضا پشت پنجره کلاس درس پسرش به او میگوید «ببخش که بابات شدم!» شهاب حسینی نقش پدر اوتیستیک را ایفا کرد و این حس پدرانه را بسیار خوب در بازی خود به نمایش گذاشت.
به نام پدر؛ رابطه پدر و دختری با ۲ دیدگاه متفاوت
فیلم سینمایی «به نام پدر» از دیگر فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا است. این فیلم در سالهای پس از جنگ تحمیلی میگذرد و پدری را سوژه قرار میدهد که دخترش با مینهای به جا مانده از جنگ مجروح میشود. ناصر شفیعی که پرویز پرستویی نقشش را ایفا میکند از مسلک قدیمی خود در دفاع مقدس کناره گرفته و به جای کمک به تفحص مینهای جنگی، به کار تقریباً غیرقانونی مشغول است و وقتی دخترش حبیبه با مین جنگی مجروح میشود، متوجه میشود که حبیبه توسط یکی از مینهایی که خودش تعبیه کرده، مجروح شده است. در این فیلم به صدماتی که برخی از رزمندگان بعد از جنگ تحمیلی دچار آن شدند و نسل جدیدی که باهوش است و جنگ را تمام شده نمیداند، اشاره دارد که در دل آن، رابطه پدر دختری ناصر روایت میشود.
در ادامه یکی از دیالوگهای جذاب و تاثیرگذار این فیلم که موضوع کلی فیلم و ایده ساخت آن را نیز مشخص میکند، میخوانید:
«ناصر: مین زیر پای دختر من چیکار می کرد؟ کی باید جواب بده؟
حبیبه: خودتون، مگه نگفتین آتش بس آخر جنگه بابا؟ هنوز هم نفهمیدن؟ من نرفته بودم بجنگم. هیچکس نظر منو نپرسید. هیچکس پرچم سفیدمو ندید بابا. بابا نگذار پایم را قطع کنند.»
دهلیز؛ عبور از دهلیزی تاریک به روشنایی
فیلم سینمایی «دهلیز» دیگر فیلمی است که ارتباط پدر با پسرش را روایت میکند. پدری که به دلیل جرمی در زندان است و بعد از ۷ سال، با پسر هفت سالهاش ملاقات میکند اما به دلیل اینکه اصلاً ارتباطی بین این ۲ وجود نداشته است، پسر روی خوشی به پدر نشان نمیدهد. در ادامه فیلم، این پدر است که نقش و روی خوشش را رو میکند و رابطه پدری پسری شکل گرفته و عشق پدر در سینه پسر جای میگیرد.
رضا عطاران که تا پیش از این فیلم، در سریالها و فیلمهای کمدی حضور داشت، با ایفای این نقش جدی و محکم توانست جایگاه خودش را در ژانر درام اجتماعی نیز باز کند.
دختر؛ بهبود رابطه پدر دختری
فیلم سینمایی «دختر» ساخته سیدرضا میرکریمی از دیگر فیلمهای خوب سینمای ایران است که جایگاه ویژه پدر را به ویژه در رابطه بین دختر و پدر گوشزد میکند. «دختر» یکی از فیلمهایی بود که زمان خود توانست روابط پیچیده بین پدرها و دخترها را تصویر کند و به نوعی این رابطه را بهبود بخشد. دختری تصمیم میگیرد برخلاف آن نسخهای که پدرش برایش پیچیده، رفتار کند و خود مستقل شود و این همان نقطه قوت فیلم است که با بازی فرهاد اصلانی نمایان میشود و رابطهای که بین پدر و دخترش نبوده یا اشکالاتی در آن بوده، شکل میگیرد.
«دختر» یکی از فیلمهای خوب سینما در بحث فضاسازی است و میرکریمی احساسات و روابط را در فیلمش به خوبی تصویر کرده است. حس و حالی که رنگ و نور سکانسهای فیلم به مخاطب میدهد نیز از جمله نکات مهم این فیلم است.
«میهمان داریم»؛ پرویز پرستویی و پدری دیگر در سینما
فیلم سینمایی «میهمان داریم» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور دیگر فیلمی است که نقش و جایگاه پدر در آن تاثیرگذار است. پدر و مادری پیر که سه فرزندشان شهید شدهاند و یک پسرشان جانباز قطع نخاعی است، در خانهای متروک سکونت دارند و حاضر نیستند همچون همسایههای خود تن به ساخت ساختمانی جدید بدهند. شاید بتوان این خانه را نمادی از سنتها دانست و خانههای جدید را مدرنیته در نظر گرفت که این ۲ در مقابل مدرنیته، ایستادهاند. این پدر منتظر است، منتظر کسی که مثل هیچکس نیست و با همین اعتقاد به دنیایی دیگر سفر میکند و به ماهیهای وجودش میپیوندد.
«فرشته ها با هم می آیند»؛ پدری که کم از فرشتهها ندارد
«فرشتهها با هم میآیند» فیلمی از حامد محمدی است و زندگی زوج جوانی را تصویر میکند که سه قلو دارند. جواد عزتی نقش پدر این خانواده را بازی میکند که طلبه است و برای مخارج زندگی خودش را به آب و آتش میزند و از همین حیث مدنظر مخاطب قرار میگیرد و این تلاش فرشتهوار پدر نیز ستودنی است.
شاید بتوان نقش جواد عزتی در «فرشتهها با هم میآیند» را یکی از سختترین نقشهای پدر در سینما برشمرد.