قواعد پهلوانی با آمارهای هالیوودی منطبق نیست
تک تیرانداز را اگر با مولفههای ذاتی سینمای دفاع مقدس بسنجیم با اثری متوسط به پایین و در وضعیت سخت گیرانه ضعیف روبرو هستیم. با این حال اگر تک تیرانداز را با معیارهای سینمای جنگ بسنجیم و انتظار یک اثر عصر جمعهای تلویزیون را داشته باشیم فیلم با نمره قابل قبول مواجه خواهد بود.
فیلمی که قصد دارد مقدمات عملیات خیبر و تلاشهای شهید رسول زرین را برای موفقیت در این عملیات تصویر کند اما با داستان لاغر و کم مایه خود به هیچ وجه نمیتواند از قامت یک رپرتاژ آماری که در تیتراژ پایانی قید میگردد بالاتر برود و این نکته درست همان خطایی است که مسئولین امر در رویکرد اولیه خود به نگارش متن و تولید اثر بر مبنای زندگی شهید رسول زرین داشتهاند.
این سنت رمبوسازی از شهدا و دادن آمارهایی که گویی بناست در گوشهای از کتاب گینس ثبت گردد و به نظر میرسد دوستان میخواهند با این گزارههای آماری، در وجهی خود توجیهگرانه پاسخی درون انقلابی به فیلم تک تیرانداز آمریکایی بدهند و بگویند به طور مثال کریس کایل امریکایی قریب به سیصد شلیک موفق داشته و شهید زرین ما هفتصد و با این آمار بناست ما از امریکا سه هیچ بازی را برده باشیم. در حالی که عزیزان فراموششان شده که اساسا نقطه عزیمت دفاع مقدس با جنگ و ملیتراریزم امریکایی متفاوت است و اگر آنها را میتوان با آدم کشیهایشان شناسایی کرد دفاع مقدس سرشار از قواعد پهلوانی است و اتفاقاً نمیتوان قهرمانانش را از دل تعداد زیاد آمارها و سرزمینهای تسخیر شده و تانکهای منهدم شده دشمن و اسرا جستجو کرد بلکه آنچه که دفاع مقدس را تبدیل به برههای بیبدیل از تاریخ ایران و جهان میکند درست همین وجوه انسانی و متعالی آن است.
نمایی از فیلم تکتیرانداز
شاهد مثال قوی برای این ادعا شاهکار ماندگار و بی بدیل مستند دفاع مقدس ما یعنی مجموعه روایت فتح سید شهیدان اهل قلم است که در سراسر پنج فصل آن پدیدهای که هرگز به چشم نمیخورد و حتی به قرار یک خط نریشن ساده هم اعتبار حضور ندارد برخورد آماری با فتوحات رزمندگان است. گویی در مرام آوینی سنت قهرمانی دفاع مقدس ناظر به سلاح و ابزار و آمار و قدرت و حتی قومیت و نژاد و تبار نیست.
در نگاهی دقیقتر قهرمان دفاع مقدس متمایز با قهرمان سینمای جنگ که از دل انگاره اراده معطوف به قدرت نیچه بیرون میآید و بناست نماد اراده و قدرت و بی رحمیقساوت باشد، از قضا انسانی است با سه مؤلفه که او را دچار پیچیدگی در روایت و تصویر میکند.
نخست؛ اینکه قهرمان دفاع مقدس به جای اراده معطوف به قدرت واجد عزم ناظر به جهاد و اقامه حق است از این رو قواعد مبارزهاش و قواعد کشتن طرف مقابلش فرق میکند.
دو؛ دیگر آنکه قهرمان دفاع مقدس واجد مرامنامه نانوشتهای است که فراتر از تمام قواعد جنگی و حتی گاهی محاسبات عقلی قرار میگیرد و در بیشتر موارد او چنان مبتنی بر مرامش رفتار میکند که مخاطب از این همه انسانیت و رأفت و اخلاق حاکم بر رفتارش دچار حیرت میشود و او را به جا نمیآورد و دست آخر به دلیل همین مرام پهلوانی تمجیدش میکند.
و نکته سوم؛ اینکه قهرمان دفاع مقدس مضاف بر عزم و مرام در سویدای درون خود دردی پنهان دارد که او را مجاب به سلوکی عارفانه و سیرورتی استعلایی مینماید و اسفار اربعه ملاصدرا را در همان مسیر کوتاه عمر خود طی میکند تا آنجا که امام در توصیف آنها به صراحت بیان میکند که راه صد ساله را یک شبه طی کردهاند.
اما اینها همه گمشده فیلم تک تیر انداز ایرانی هستند. شهید زرین فیلم اساساً جغرافیای دفاع مقدس ندارد و این اشکال مهمترین چالش فیلمنامه نحیف اثر است.
در خصوص تکنیک اجرایی هم اثر در پارهای از موارد چنان خام دستانه عمل میکند که آن را از سطح کیفی یک اثر سینمایی بر پرده عریض فروکاست میدهد به یک فیلم تلویزیونی که با بودجه محدود ساخته شده و اساساً لجستیک محدود اجازه اجرایی از این قدرتمندتر به فیلمساز نمیداده است. به خصوص در صحنههای جنگی این ضعف ملموستر است و تصویری که فیلم از افسر عراقی تک تیرانداز ارائه میکند همان کلیشههای مرسوم فیلمهای جنگی دهه شصت را در ذهن مخاطب تداعی میکند که رمق جدی گرفته شدن ندارند.
سیدمحمد حسینی*| منتقد و نویسنده سینما