سه فیلم سینمایی و پنج سریال تلویزیونی با مشارکت روسها در سوریه در دست ساخت است
در حالی که روسیه قصد دارد با ساخت فیلمهای مشترک با سوریه، روایت خود را از وقایع سوریه و مبارزه با داعش داشته باشد، سینمای ایران خود را به ساخت «به وقت شام» دلخوش کرده و حتی سریال« پایتخت ۵» که به موضوع سوریه پرداخته، قرار است نزدیک به پنج ماه دیگر دیده شود!
اوایل امسال روسیه اعلام کرد که اولین فیلم سینمایی مشترکش را با سوریه به نام «پالمیرا» خواهد ساخت؛ فیلمی که در خلاصه داستان منتشر شده در آن آمده است: «داستان یک پزشک را در جمهوری داغستان روسیه روایت خواهد کرد، زمانی که همسرش به همراه دو دختر کوچکشان به طور مخفیانه به سوریه فرار میکنند، زندگیاش ناگهان نابود میشود.»
گویا این فیلم تنها بخشی از پروژههای گسترده سینمایی است که روسها قصد دارند در سوریه دنبال کنند. شنیدههای «جوان» حکایت از آن دارد که روسیه تدارک ویژهای برای ساخت فیلم و سریال در سوریه بعد از داعش دارد، به نحوی که سه فیلم سینمایی و پنج سریال تلویزیونی با مشارکت روسها قرار است در سوریه ساخته شود. روح حاکم بر همه این آثار نیز در راستای نشان دادن این موضوع است که روسیه بازیگر اصلی و پیروز نهایی جنگ در سوریه است. نوعی پروپاگاندا برای نشان دادن قدرت ارتش روسیه و جنبه نجات بخشبودن سیاستهای روسیه در کشور سوریه؛ سیاستی که پیش از این نیز از سوی قدرتهای مختلف در سینما اجرایی شده و جواب نیز داده است! اینجا بحث بر سر روسیه نیست، بحث بر سر ایران است که چه تلاشی برای اثبات جانفشانیهای مستشاران نظامیاش در سوریه و نجات سوریه از چنگ داعش داشته است.
روسیه و تجربه سینمای آلمان شرقی
روسها یکبار دیگر نیز چنین کاری را انجام دادهاند. بعد از سقوط آلمان نازی، شوروی بخشی از خاک آلمان را به اشغال خود در آورد؛ منطقهای که تا نیمی از شهر برلین پایتخت آلمان گسترده شده بود. در ادبیات سیاسی به این منطقه اشغالی «منطقه شوروی» گفته میشد و سپس «آلمان شرقی» نام گرفت. در همان روزهای اولیه اشغال، یعنی تنها سه هفته بعد از اینکه آلمان نازی سقوط کرده بود، روسها دستور بازسازی و ساخت سینما در برلین را دادند و یک سال بعد «DEFA» (دویچه فیلم) راهاندازی شد. سرعت عمل شوروی در راهاندازی سینما در آلمان شرقی خیلی سریعتر از آن بود که متفقین بخواهند در آلمان غربی سراغ سینما بروند. با راهاندازی شرکت دولتی فیلمسازی «DEFA» شوروی بدون فوت وقت سفارش ساخت فیلم را به فیلمسازان میداد. این شرکت زیر نظر حزب سوسیالیست آلمان فعالیت میکرد و به نوعی مجری سیاستهای فرهنگی شوروی در آلمان شرقی بود؛ سیاستهایی که در راستای موفق نشان دادن شوروی بود. «DEFA»در طول حیاتش در زمینه تولید فیلم، مستند و انیمیشن فعالیت داشت و کارنامه پرکارش شامل بیش از ۹۰۰ عنوان فیلم و ۳ هزار مستند است.
یکی از نمونههای اجرای سیاستهای شوروی در «DEFA»ساخت فیلم «سرزمین آزاد» (free land) است که در همان سالهای ابتدایی ایجاد آلمان شرقی به سفارش روسها ساخته شد و هدف آن نشاندادن موفقیت اجرای اصلاحات ارضی مدنظر شوروی بود. «DEFA»در سالهای بعد به بخشی از ابزار جنگ سرد میان شوروی و امریکا نیز تبدیل شد. این شرکت در سال ۱۹۶۶ فیلم سینمایی «پسران خرس بزرگ» را به کارگردانی «ژوزف ماخ» کارگردان اهل چک ساخت که به تاریخ رویارویی ارتش امریکا با بومیان سرخپوست میپرداخت. در این فیلم برخلاف تبلیغات هالیوودی، این بار تصویری انسانی از مردم سرخپوست به تصویر کشیده شد و سفیدپوستان چهرهای منفور داشتند.
سالها بعد و با وحدت دوباره آلمان، این بار نوبت سینمای آلمان مورد حمایت غرب بود که انتقام سالها پروپاگاندای آلمان شرقی را بگیرد و با ساخت آثاری مانند «زندگی دیگران» نشان دهد، شرایط زندگی در آلمان شرقی چقدر سخت و منزجرکننده بوده و مردمی که در آن بخش از خاک آلمان زندگی میکردند تا چه حد برای فرار به بخش غربی مشتاق بودهاند.
سوریه، روسیه و ما
سینمای ایران بسیار کم به موضوعات بینالمللی پرداخته است. بر خلاف آنچه در سیاستهای بینالمللی جمهوری اسلامی شاهد هستیم و حضور مؤثر ایران در پیشبرد جبهه مقاومت، سینمای ایران، دچار نوعی بیتفاوتی و عدم تمایل برای ورود به مسائل بینالمللی است. مهمترین حضورهای بینالمللی سینمای ایران نیز معطوف به آثاری بوده که با موضوع مقاومت ساخته شده است.
اگرچه مدیران دولتی سینما میخواهند آثاری مانند «فرزند چهارم» را نیز به حساب آثار استراتژیک سینمایی بگذارند، ولی از میان معدود آثار ساختهشده با رویکرد موضوعات بینالملل، مسئله فلسطین، مبارزه با صهیونیسم، مقاومت در لبنان و اکنون ساخت فیلم با موضوع تکفیریها جایگاه خاصی دارد. همزمان با ساخت فیلم از سوی روسها، ایران نیز در حال ساخت فیلم درباره تحولات سوریه است، اما حجم کاریای که سینمای ایران درباره سوریه میخواهد انجام دهد، در مقایسه با خوابی که روسها برای حضور در فضای سینمای سوریه دیدهاند، ناچیز است. مهمترین فیلمی که اکنون در سینمای ایران با موضوع سوریه در حال ساخت است، فیلم «به وقت شام» ابراهیم حاتمیکیا است؛ فیلمی که احتمالاً در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر رونمایی خواهد شد.
در سفر اخیر رئیس سازمان صداوسیما به سوریه نیز تفاهمنامههایی برای ساخت آثار مشترک میان ایران و سوریه امضا شد و باید منتظر بود و دید این تفاهمنامهها چه زمانی وارد فاز اجرایی میشوند. اکنون مسئله این است که حوادث سوریه را چه کسی قرار است روایت کند و این روایت قرار است در راستای نشان دادن واقعیت باشد یا خیر!؟ فضای همکاری سیاسی و نظامی ایران و دولت قانونی سوریه میتواند در زمینههای فرهنگی نیز گسترده شود و هنرمندان دو کشور نیز فعالیتهای مشترکی را داشته باشند.
سوریه از جمله معدود دولتهای عربی است که دارای سینمای شناسنامهدار و باهویت است؛ سینمایی که در مواجهه با سیاستهای سعودی علیه مردم سوریه توانسته است آثاری مانند «پادشاه شنها» و «فانی و از هم گسیخته» را تولید کند. این سینما میتواند در کنار تجربیات سینمای ایران در ارائه سینمای مستقلی به جهان، حرفهای تازهای را در سینمای عرب داشته باشد و بتواند موضوع مقاومت را در بعد فرهنگی پیش ببرد.