تصویرسازی ترسناک از اسلام در رسانههای معاند
بسیاری از معاندان و دشمنان اسلام با ترویج برنامه اسلام هراسی و دور کردن پیروان سایر ادیان از مکتب اسلام، تروریستهای تکفیری همچون داعش را تقویت و پرورش میدهند و با به تصویر کشیدن رفتارهای خشن، غیر اخلاقی و ظالمانه آنان، به دنبال تصویرسازی نادرست از آموزههای اسلامی برای مردم جهان هستند.
بر همین اساس، افراد معاند و کور دل برای خشن و ظالمانه جلوه دادن آموزههای اسلامی، به گونهای با آیات قرآن مغالطه میکنند که منافع شوم و شیطانی آنها تأمین شده و تصویری غیر واقعی از اسلام به نمایش در میآید.
به عنوان نمونه در آیه12 سوره انفال که خدای متعال فرموده است: «إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ؛ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد که من با شما هستم، پس کسانی را که ایمان آوردهاند ثابت قدم دارید، به زودی در دلهای آنان که کفر ورزیدهاند(در دل کفار) ترس میافکنم، پس ضربهها را بر فراز گردنها بزنید(بر فرق آنها) و همه سر انگشتانشان را قلم کنید.»[سوره انفال، آیه12]
آنان با مستمسک قرار دادن اینگونه آیات، به دنبال تصویرسازی خدای خشن و ظالمانه مسلمانان هستند که در نهایت با این تصویر سازی غیرواقعی، دین اسلام را زیر سوال ببرند. امّا بر خلاف تصور کسانی که این آیه را مدرکی برای خشن جلوه دادن آموزههای دینی قرار میدهند، این آیه شریفه به هیچ وجه بر قتل و کشتار خشونت بار و بدون ضابطه دلالت ندارد.
اولین نکتهای که لازم است درباره همه آیات قرآن کریم، مورد توجّه و دقت قرار گیرد، این است که هیچ گاه نباید به صرف دیدن یک آیه و رها کردن دیگر آیات قرآن، به تفسیر، معنا و مفهوم آیات پرداخت؛ زیرا این رویکرد نامناسب در تضاد و تعارض با روش درست تفسیر قرآن و برخورد با آیات قرآن کریم به حساب میآید و موجب دور ماندن از فهم دقیق و درست آیات میشود. لذا اگر به آیات قبل و بعد این آیه توجّه شود، به راحتی میتوان فهمید که این آیه قرآن در رابطه با کافران دشمنی است که با مسلمانان وارد جنگ شده و در صدد نابودی و کشتن مسلمانان هستند نه همه کفّار.
شأن نزول و تفسیر آیه12 سوره انفال
در جنگ بدر که اولین جنگ اسلام محسوب میشود، مسلمانان از سپاه بسیار کوچکی برخوردار بودند؛ بطوریکه سپاه دشمن چند برابر سپاه مسلمانان بود. امّا سپاه کوچک اسلام، با وجود کمى نفرات و امکانات، روحیّهاى بسیار عالى داشتند. لذا پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) ابتدا به کفار ستیزجو پیشنهاد صلح داد و نمایندهاى را به میان آنان فرستاد. هر چند عدّهاى از کفار با این پیشنهاد موافق بودند، ولى ابوجهل آن را نپذیرفت و آتش جنگ شعلهور شد. از این رو خدای متعال بر اساس این آیه قرآن، بر اهل ایمان، آرامش و سکینه نازل کرد و بر کافران دلهره و وحشت مستولى ساخت؛ «إِذْ یُوحی رَبُّکَ... فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ...؛ در نتیجه در جنگ بدر، مسلمانان با کمى نفرات، آرامش یافتند؛ امّا دشمنان فراوان و مجهّز، هراسناک شدند! بطوریکه رعب و وحشت، از عوامل مهم شکست کفّار در جنگ بدر بود.»[1]
متاسفانه افراد معاند، به گونهای این آیات را جلوه میدهند که شخص، با دیدن این آیات تصور میکند که مخاطب این آیات تمام مردم غیر مسلمان است؛ حتّی در برخی از آیات بیان شده است که اگر کفّار و دشمن دست از جنگ برداشتند، رهایشان کنید؛ مانند این آیه که خدای متعال فرموده: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِین؛ و با آنها پیکار کنید، تا فتنه(و بت پرستى و سلب آزادى از مردم) باقى نماند و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر(از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید؛ زیرا) تعدى جز بر ستمکاران روا نیست.»[سوره بقره، آیه193]
زندگی مسالمت آمیز با همه افراد جامعه
یکی از آموزههای اسلامی که همواره مورد تاکید و توصیه قرآن است، زندگی مسالمت آمیز با همه افراد جامعه حتی با مخالفان اسلام است. خدای متعال درباره مخالفانی که سر ناسازگاری با دین اسلام و آیین پاکش را ندارند، فرموده است: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ؛ خدا شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن با آنان که با شما در دین، نجنگیدهاند و از سرزمینتان بیرون نراندهاند، باز نمیدارد. خدا کسانی را که به عدالت رفتار میکنند، دوست دارد.»[سوره ممتحنه، آیه8]
پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) همواره به همه مسلمانان در این باره هشدار داده است که، «هر کس یکی از افراد اقلیتهای مذهبی را بکشد، در حالی که با مسلمانان پیمان صلح بسته است، بوی بهشت را اسشمام نخواهد کرد.»[2]
در روایتی دیگر آمده است که پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) همسایه یهودی داشتند که روزی آن فرد بیمار میشود و حضرت به عیادت ایشان میروند.[3]
در جایی دیگر آمده است که یکی از بزرگان میگوید، نزد امام علی(علیهالسلام) بودم، اسقف نجران نزد حضرت آمد. امام خود را جا به جا و جایی برای نشستن او آماده کرد. یکی از حاضران گفت: آیا برای مردی مسیحی چنین میکنی؟ امام فرمود: در زمان رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) وقتی که آنان خدمت حضرت میرسیدند، او با آنها چنین رفتار میکرد.[4]
پس اینگونه نبوده که چون آن فرد مسلمان نیست، حضرت با او قطع رابطه کند و رفتار مسالمت آمیزی نداشته باشد.
از طرفی، خدای متعال امر نکرده است که به بهانه اجرای دستور او، کسانی مورد ظلم و ستم قرار بگیرند یا اینکه با خشونت و تهجر، مجبور به اجرای قوانین او شوند. چرا که گواه آن، آیه قرآنی است که خدای متعال برای تبلیغ و گسترش دین مبین اسلام، به رسول خود این چنین فرمود: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین خوشخوى و مهربان هستى، اگر تندخو و سختدل مىبودى از گرد تو پراکنده مىشدند.»[سوره آل عمران، آیه159]
از طرفی دیگر، اسلام دین منطق و گفتوگوی حکمت آمیز است؛ بر همین اساس، قرآن کریم برای جذب و تشویق دیگران به آموزههای اسلامی، گفتوگوی نرم و محبت آمیز را پیشنهاد میدهد؛ «ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛ مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان و با بهترین شیوه با آنان مجادله کن؛ زیرا پروردگار تو به کسانی که از راه او منحرف شدهاند آگاهتر است و هدایت یافتگان را بهتر میشناسد.»[سوره نحل، آیه125]
دو عنصر مهربانی و غضب در خداوند
به حکم عقل، خدایی که تنها مهربانی دارد و فاقد غضب است، ناقص است؛ چرا که غضب نیز از صفات کمال است. البته غضب، به خودی خود نه خوب است و نه بد؛ بلکه اگر در جای خود استفاده شود، خوب خواهد بود. بر همین اساس در میان بشر، فردی که به طور کلی فاقد غضب است، منفور و مذموم است؛ مثلاً اگر کسی از اموال و ناموس خود دفاع نکند، مردم او را مورد ذم و نکوهش قرار میدهند؛ لذا این قضیه، نشان میدهد که غضب اگر درجای خود استفاده شود، جزو صفات کمال محسوب میشود.
حال اگر خدای متعال نسبت به مومنان و دین خود، در برابر دشمنانی که قصد نابودی آنان را دارد، هیچ گونه کمک و یاری نرساند، این خدا منفور خواهد بود و دارای نقص است. لذا دستور جهاد و دفاع از آیین و بندگان صالح خدا در برابر دشمنان قسم خورده، نه تنها با صفات الهی ناسازگار نیست، بلکه عین کمال است و خدایی بدون این صفت، ناقص خواهد بود.
البته باید توجه داشت که منظور از یاری و کمک رساندن خدای متعال به مومنان، کمک و یاری معنوی است؛ بدین صورت که در قلب آنان نور ایمان، در روحشان تقوا، در ارادهشان قدرت و در فکرشان آرامش مىافکند. امّا در میان تمام اَشکال یارى کردن، روى مساله ثبات قدم تاکید مىشود؛ زیرا ایستادگى در برابر دشمن، مهمترین رمز پیروزى است و برندگان جنگها، کسانی هستند که ثبات و استقامت بیشترى نشان مىدهند.
از همین رو در داستان جنگ طالوت، فرمانده بزرگ بنى اسرائیل با جالوت، آن زمامدار ستمگر و خونخوار و قوى پنجه، آمده است که مؤمنان اندکى که با طالوت بودند؛ به هنگامى که در برابر انبوه دشمن قرار گرفتند، چنین گفتند: «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ؛ پروردگارا صبر و استقامت را بر ما بریز و گامهاى ما را استوار دار و در برابر قوم کافر یارى فرما!» و در آیه بعد: «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ؛ یاران طالوت لشکر نیرومند جالوت را به فرمان خدا شکست دادند.» بله نتیجه ثبات قدم و آرامش، غلبه و پیروزى بر دشمن است.[5]
همواره رحمت خدا بر غضبش پیشی دارد
البته همواره رحمت خداوند بر غضبش پیشی دارد؛ قریب به همین مضمون در دعاهای معصومان نیز وارد شده است: «یَا مَنْ سَبِقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛ ای آن که رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است.»[6]
خدای متعال، نسبت به بندگانش لطف فراوان دارد. بر همین اساس، شواهد زیادی وجود دارد؛ از جمله در آیه 243 سوره بقره، خدای متعال فرموده: «اِنَّ اللهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَ لکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ؛ همانا خداوند صاحب لطف و فضل بر مردم است، ولی اکثر مردم سپاس نمیگذارند.»[سوره بقره، آیه243]
درباره چرایی این مطلب، علامه طباطبایی(رحمةاللهعلیه) بیان کرده است: «خداوند به جهت حُبّ ذاتش، مخلوقات خود را دوست دارد؛ چون خداوند تمام مخلوقات و از جمله انسان را آفریده است. بر این اساس، چون خداوند بندگانش را دوست دارد، تقصیرات آنها را نادیده میگیرد و توبه بندگانش(چنانچه توبه کنند) را میپذیرد و عیبهایشان را مخفی میکند.»[7]
امّا سزاوار نیست که بندگان از لطف خدا سوءاستفاده کنند و در مسیر توبه و بازگشت به سوی او، از خود سستی و تعلل نشان دهند که اگر روزی لطف الهی شامل حال بندهای نشود، آن وقت عذاب الهی دامن گیر خواهد شد و محرومیت از رحمت الهی را به دنبال خواهد داشت؛ در حالی که معمولاً رحمت خدا بر غضبش پیشی داشته است.
قرآن کریم نیز در چند مورد، بر این نکته تأکید داشته است؛ مثلاً در آیه 14 سوره نور، خدای متعال فرموده: «وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ؛ اگر فضل و رحمت خدا در دنیا و آخرت شامل حال شما نبود، به خاطر این کاری که در آن وارد شدید، عذاب عظیمی دامانتان را میگرفت.»[سوره نور، آیه14]
عدالت با کفار و دشمنان
در دین اسلام، اجرای عدالت نه تنها در مورد دوستان و دشمنان در حال صُلح، بلکه با دشمنان در حال جنگ و ستیز نیز مورد سفارش قرار گرفته است. خدای متعال در این باره فرموده:
1. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ... وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، ...دشمنی با گروهی دیگر، وادارتان نکند که عدالت نورزید، عدالت ورزید که به تقوی نزدیکتر است و از خدا بترسید که او به هر کاری که میکنید آگاه است.»[سوره مائده، آیه8]
2- «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین؛ خدا شما را از نیکى کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانى که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندهاند نهى نمىکند؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.»[سوره ممتحنه، آیه8]
امّا سوالی که در این جا مطرح میشود این است که چرا گروههای افراطی در غرب و معاند اسلام، در حال القاء تصویری ترسناک از اسلام هستند و هدف از این دشمنی و کینهتوزیها چیست؟
بدون شک، یکی از عوامل اصلی این دشمنیها، رشد اسلام در کشورهای جهان است؛ به طوریکه میزان رشد اسلام در جهان، از هر دینی دیگری بیشتر است و اسلام بیشترین رشد را در میان ادیان دارد.[8]
از این رو، غرب بارها در برابر اسلام، اعلام خطر نموده و نسبت به میزان رشد اسلام در غرب ابراز نگرانی کرده است.[9] از طرفی با تصویرسازی غیر واقعی از اسلام و نشان دادن چهره خشن و ظالمانه از اسلام در رسانهها، به دنبال این هستند که مردم جهان را از مسلمانان بترسانند تا از سوی مردم جهان به مبلّغان اسلام روی خوش نشان داده نشود.
این جوش و خروش آنان، نشان از این است که غربیها خود معترف هستند که اسلام در میان آنان رشد بسیاری داشته و دارد. جریاناتی همچون ماجرای 11 سپتامبر و قرآنسوزی در سالگرد آن، موجب جلب توجّه بسیاری از غربیها به دین اسلام نیز شده است و هر چند گاهی برخی مسلمانان ناآگاه را از دین اسلام خارج کرده است، ولی بسیاری از مردم غرب را نیز به دین اسلام جلب نموده است.
بر اساس آمار منتشر شده در سال 2010، جمعیت مسلمان اروپا بدون احتساب ترکیه، حدود 44 میلیون نفر، یعنی 6 درصد جمعیت کل اروپا بود. روسیه، بزرگترین جمعیت مسلمان اروپا را داراست. نماینده عالی حقوق بشر در امور پناهندگان، برآورد کرده است که 70 درصد مردم آلبانی، 91درصد مردم کوزوو، و 30 درصد جمعیت مقدونیه مسلمان هستند. در سال 2006، میزان رشد جمعیت مسلمانان در جهان سالانه 2/1درصد عنوان شد. پیشبینی میشود تا سال 2020 سرعت رشد جمعیت مسلمانان دو برابر سرعت رشد جمعیت دیگر ادیان باشد و تا سال 2030، مسلمانان بیش از یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل دهند. امروزه اسلام دومین دین بزرگ اروپاست. سرعت گسترش اسلام در اروپا به حدی زیاد است که اسلام هراسان از آن به عنوان بمبی خطرناک یاد کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند. این افراد، از انگلیس و اتحادیه اروپا درخواست کردهاند تا از مهاجرت میلیونها مسلمان به اروپا و معرفی و انتشار اسلام در کشورهای اروپایی جلوگیری کنند. رشد اسلام در اروپا نه تنها رو به کاهش نیست، بلکه با قدرت در حال افزایش است. پس از حملات صربها به مسلمانان بوسنی و هرزگوین، گرایش به شناخت اسلام در این کشور و کشورهای اطراف بیشتر شده است.[10]
لذا نتیجهای که گرفته میشود، این است که اسلام، با وجود تمام دشمنیهای شیطانی، به واقع در مقابل دشمن محکم ایستاده است.
منابع:
1. تفسیر نور، ذیل آیه12 سوره انفال
2. صحیح بخاری، ج 4، ص 65 / صحیح ابن حبان، ج 16، ص 329
3. نصب الرایه لاحدیث الهدایه، ج 6، ص 177
4. نگاهی دوباره به زندگانی پیامبر، ص111
5. تفسیر نمونه، ج 21، ص 426
6. مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر
7. تفسیر المیزان، ج 1، ص 411
8. حقیقت منش، رضا، اسلام و غرب از نگاه رسانه، چاپ باران، ص84
9. همان، ص92