انیمیشن سینمایی شاهزاده روم / فروش غافلگیر کننده
حرف آخرم را همان اول مطلب میزنم؛ تمام شنیدنیها، خواندنیها و همهی دیدنیهایی که تا به امروز دربارهی انیمیشن ایرانی شنیدهاید، خواندهاید و یا دیدهاید را دور بریزید و به دیدن شاهزادهی روم بروید.
با دیدن شاهزادهی روم، به احتمال خیلی زیاد تمام تصورات شما از انیمیشن ایرانی به هم خواهد ریخت. این حرفها شاید به نظر اغراق و ذوقزدگی باشد ولی تا این حد میدانم که اگر مخاطبی بدون هیچگونه اطلاعاتی دربارهی این فیلم و بدون دیدن تیتراژ ابتدایی وارد سالن تاریک سینما شود، بعید است به ذهنش خطور کند که دارد یک انیمیشن ایرانی را میبیند.
شاهزادهی روم در بُعد فنی و اجرایی یک غافلگیری بزرگ و دستاوردی بدیع برای صنعت نوپای انیمیشن ماست. کیفیت بالای اجرایی و فنی این اثر در برخی بخشها دست کمی از تولیدات روز کمپانیهای بزرگ انیمیشنسازی جهان ندارد و حتی در بخشهایی نیز به تولیدات بازارپُرکن استودیوهای اروپایی-آسیایی و حتی شرکتهای کوچکتر هالیوودی طعنه خواهد زد. این تعریف با توجه به این واقعیت است که هزینهی ساخت این اثر، به احتمال زیاد به اندازهی پول دستمزد چند نفر از عوامل و تیم تولیدی اینگونه آثار هم نباشد.
بیشتر انیمیشنهای سهبعدی ایرانی از دو اشکال عمده در بُعد فنی و تکنیکی رنج میبرند که در همان بدو مواجهه با اثر، این اشکالها به چشم میآید و مخاطب میفهمد که با یک انیمیشن سینمایی ایرانی طرف است؛ اولی طراحی ضعیف شخصیتها و کاراکترهاست و دومی حرکتهای تصنعی، خشک و سکتهدار این کاراکترها در یک اثر. اما در شاهزادهی روم این ضعفها دیده نمیشود و طراحی شخصیتها و کاراکترسازی در بالاترین سطح و نزدیک به استاندارهای روز انیمیشنسازی دنیا صورت گرفته است. فضا و بکراندسازیهای خوب و باورپذیر و منطبق با قصه، همراه با یک کارگردانی خلاقانه، از انیمیشن شاهزادهی روم یک فیلم سینمایی جاندار و قابل اعتنا ساخته است. به اینها اضافه کنید دوبله و صداگذاری خوب را.
نقد انیمیشن شاهزاده روم
بیشک در بعد فنی و تکنیکی، این اثر دروازههای جدیدی را به روی انیمیشن سینمایی ایران گشوده است. با این همه، سوال اینجاست که آیا شاهزادهی روم در فیلمنامه و داستانگویی هم توانسته به قدرت بعد تکنیکی پیش برود یا نه؟ پاسخ در اینجا تاحدودی قطعیت تعریف و تمجیدهای سطور بالا را نخواهد داشت ولی باز به این معنا نیست که این اثر قصه و فیلمنامهی استخوانداری نداشته باشد. اتفاقاً از حیث قصهگویی شاهزادهی روم یک انیمیشن کاملاً قصهگوست.
حسن بزرگ این کار داشتن یک قصهی جذاب پرکشش و بهشدت بکر است بهطوریکه مخاطب عاشق قصه را -مثل آثار کلاسیک سینما- تا پایان دنبال خود میکشاند. در نیمهی اول داستان که قصهی ازدواج «بانو ملیکا» نوهی قیصر روم با «کرایتوس» سردار رومی روایت میشود، فیلم کاملاً منطبق با آثار کلاسیک دیزنی مثل سیندلار، زیبای خفته و دیو و دلبر جلو میرود و در عین حال از فانتزیهای خاص خودش هم بیبهره نیست. اما در نیمهی دوم که مربوط به اسارت «بانو ملیکا» در بغداد و آشنایی با امام هادی(ع) است، قصه کمی کمرنگتر و سردستی و بدون جذابیت به پیش میرود. برخلاف نیمهی اول، در نیمهی دوم داستان، سیر اتفاقات پشت سر هم و بهسرعت پیش میرود. مثلاً چگونگی ورود بانو ملیکا به خانهی امام هادی(ع) و ازدواج ایشان با امام حسن عسگری(ع) در فیلم دیده نمیشود. همین ضعف در مورد تولد حضرت موعود(عج) پررنگتر به چشم میآید.
از جایی که بنمایهی اصلی قصه و فیلمنامه، تولد حضرت مهدی(عج) است، عبور سریع فیلمنامهنویس از آن بهشدت به کار لطمه میزند و فیلم را ابتر میکند. البته باید به این مهم هم اشاره کرد که در فصل دوم، به دلیل قطعیت و لزوم منطبق بودن داستان بر روایتهای صحیح دینی و تاریخی، دست نویسنده برای ایجاد ستونهای مورد نیاز درام بستهتر است.
در پایان باید گفت که صنعت انیمیشن سینمایی ایران با ساخت این اثر صاحب یک برند خوب و باکیفیت شده و چه خوب که این اتفاق با یک انیمیشن تاریخی-مذهبی، آن هم دربارهی تولد حضرت صاحب(عج) اتفاق افتاده است.