گیشه تشنه؛ سینمای ایران تماشاگر خارجی می خواهد
جهانی شدن سینما جاده ای پر فراز و نشیب دارد که نیازمند بسترسازی و آشنایی ما با فیلمسازی به زبان جهانی است.
زبان جهانی معمولا مفاهیمی را در بر می گیرد که برای تمام مردم دنیا قابل درک و فهم باشد؛ مفاهیمی از قبیل جنگ، خشونت، تبعیض، صلح، انسان دوستی و کمک به همنوع از جمله این مسائل هستند. در سینمای ما نمونه هایی از این دست کم نیست،
اما هنوز به مرحله ای نرسیده که بتوانیم سینمای خود را به طور شایسته و در خورتوجه، به جهان بشناسانیم. اخیرا محمد مهدی حیدریان رئیس سازمان سینمایی گفته است که :«کسب سهم از بازار تصویری دنیا هدفی استراتژیک است. به همین دلیل حضور در جشنواره ها را برای معرفی و در صدر ماندن سینمای ایران لازم و ضروری می دانیم، اما آن را مقصد و مقصود خود نمی دانیم».
با وجود اینکه سینمای ایران توانست در سطح جهان خود را به واسطه اصغر فرهادی و دیگر فیلمسازان مطرح کند، تجربه نشان داده است که به طور معمول فاکتورهای بومی در سینمای ما پررنگ تر است، اما اینکه چطور می توانیم با اتکا بر همین فاکتورهای بومی به زبان جهانی سینما برسیم، جای سوال دارد. معمولا اوج و فرود ساخت فیلم هایی که مولفه های جهانی داشته باشند، در کشورمان زیاد است و گاهی یکسال چند فیلم داریم و گاهی هم اصلا فیلمی در این زمینه نداریم. برخی از کارشناسان این فرود و فراز را ناشی از فقدان برنامه ریزی منظم در سینما می دانند و برخی نیز معتقدند با اتکا بر فاکتورهای بومی می توانیم سینمایی با زبان جهانی داشته باشیم.
اما نکته مهمتری که در بحث جهانی شدن سینمای ایران باید محل توجه قرار گیرد، ابعاد تجاری و اقتصادی آن است. در واقع اگر سینمای ایران بتواند در بازارهای جهانی برای خود تماشاگران ثابت و مشتاقی جذب کند، چه بسا بخشی از مشکلات تلاش برای گرفتن اکران داخلی را هم حل شده ببیند. ضمن اینکه تزریق درآمد اکران های جهانی به چرخه تولید سینمای ایران نیز قطعاً در بهبود شرایط ساخت و دستمزدها موثر خواهد بود. در این صورت، در کنار جنبه های مثبت اقتصادی، هم فرهنگ و ارزش های ایرانی به خارج صادر می شود و هم چهره کشورمان در میان انواع و اقسام تبلیغات منفی و نادرست تلطیف خواهد شد.
در میان نمونه ها می توان از اکران موفق فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی یاد کرد که اوایل دهه جاری، مجموع فروش جهانی آن در سینماهای فرانسه، آلمان، انگلستان، بلژیک و ترکیه از مرز هفت میلیون دلار هم گذشت. پیش از آن «درباره الی» ساخته قبلی فرهادی هم اکران موفقی را در اواخر دهه ۸۰ در کشورهای آلمان، فرانسه، آمریکا، مجارستان، پرتغال، قبرس، انگلستان، ایتالیا، بلژیک، رومانی، استرالیا، ژاپن، اسپانیا، چک و فنلاند سپری کرده بود. توفیقی که در کنار جوایز معتبر فرهادی، به سینمای او وجهه ای جهانی نیز بخشید.
در ادامه مشروح نظر فیلمسازان را در این باره که با بانی فیلم در میان گذاشته اند، از نظر می گذرانید:
سید محمد بهشتی:
برای جهانی شدن سینما باید بومی باشیم
سید محمد بهشتی مدیر سینمایی دهه ۶۰ در رابطه با اینکه چطور و چگونه می توانیم به مولفه های جهانی شدن سینما نزدیک شویم، به بانی فیلم گفت: اگر به شیوه خودمان فیلم بسازیم، جهانی خواهیم شد. جهان خریدار گلاب قمصر، زعفران قائن و فرش نائین است؛ بنابراین فیلم های ما باید مولفه های ایرانی بودن را داشته باشد تا خریدار پیدا کند. اگر بخواهیم جهانی باشیم، باید بومی باشیم. کسانی که جهانی شدن را موکول به بومی نبودن می کنند، هیچ گاه جهانی نمی شوند.
بهشتی در خصوص بومی بودن سینما توضیح داد: منظور از بومی بودن؛ یعنی ریشه های فیلم در این خاک باشد و علاوه بر این از فرهنگ ایرانی بهره ببرد. تعقیب مسائل روز ایران ممکن است در یک فیلم اتفاق بیفتد، اما شبیه کارکرد روزنامه است و این به معنای جهانی شدن نیست. سینما یک هنر است که باید عمق و ریشه آن در داخل این خاک باشد. بنابراین، پرداختن به مسائل روزمره یک فیلم را ایرانی نمی کند.
محمد بهشتی در پاسخ به این پرسش که چرا تولید سالانه فیلم ها با اوج و فرود بسیاری همراه است و زمانی چند فیلم از فیلمسازان شاخص داریم اما در سال های دیگر گاهی فیلم شاخصی از همان فیلمساز هم دیده نمی شود، گفت: طبیعی است که وقتی درختان هم میوه می دهند و به بار می نشینند، بر اساس سال های گذشته خود نیستند و یکسال پربار و یکسال هم کمبار است. شما باید در یک چشم انداز وسیع تر نگاه کنید که آیا سینمای ما زاینده و بالنده است یا نه؟… هر چند به نظر می رسد که هست.
وی خاطرنشان کرد: به هرحال نوساناتی در سینما به وجود می آید و دیده می شود.
حمید بهمنی:
با طراحی ضد فرهنگی از فیلم های سیاه نما حمایت می کنند
حمید بهمنی کارگردان فیلم های دفاع مقدس نیز از زاویه نگاه خود به این مسأله نگاه می کند. او در رابطه با اینکه چطور و چگونه می توانیم به مولفه های جهانی شدن سینما نزدیک شویم، به بانی فیلم گفت: ما فیلم های جهانی کم نداریم و بنیان گذار فیلم های خوب آقای مجیدی بود. او سینمایی را نمایش داد که نظیر آن وجود نداشت؛ یعنی هم رئالیست بود و هم تفکر تماشاگر را به بازی می گرفت. به عنوان مثال، اولین اتفاق فیلم های «بچه های آسمان»، «رنگ خدا»، «باران»، «آواز گنجشک ها» و «بید مجنون» بود. فروش این فیلم ها به اندازه ای خوب بود که گروهی آمدند و خلاف این جریان حرکت کردند و به تعبیر من فیلم های سیاه نمایی کار کردند که نه مولفه های فرهنگی و هنری سینمای ما را در بر می گیرد، نه نگاه جهانی دارد. این دست فیلمسازان مولفه هایی به وجود آوردند که اصلا با هویت ایرانی ما تناسبی ندارد و اصلا قابل توجیه نیست، اما چون طراحی ضدفرهنگی صورت گرفته، از این فیلم ها حمایت می شود.
بهمنی در خصوص مولفه های فرهنگی که می تواند ما را به جهانی شدن نزدیک کند، توضیح داد: برای رسیدن به آن مولفه های فرهنگی باید به نوعی به ارزش های خودمان برگردیم. به عنوان مثال، در حوزه دفاع مقدس مولفه های فوق العاده خوبی مانند شهادت طلبی، ایثار، گذشت و جانفشانی داریم که در جهان نمونه آن وجود ندارد. نمونه این ها را کم و بیش در فیلم ها دیدیم. مثلا فیلم «شیار ۱۴۳» یک فیلم به شدت انسانی و تأثیرگذار با نگاه جهانی است، اما از آن غفلت کردیم. به جای اینکه سراغ دیدگاه هایی برویم که ارزش بیشتری داشته باشد، سراغ اتفاقات جامعه رفتیم که در تمام دنیا این دست اتفاقات می افتد. ما این اتفاقات را به عنوان مولفه های غلط به دنیا معرفی کردیم.
این کارگردان با اشاره به اینکه همه چیز در دست ماست و خودمان در حال خراب کردن آن هستیم، افزود: سیاستگذاری ما در پی نشان دادن همین مباحث است که سینمای ایران را به شکل غلط به دنیا معرفی کند؛ در حالی که می توانیم بهترین سینمای دنیا را داشته باشیم. نمونه فیلم های خوب را می توانیم در آثار آقایان حاتمی کیا، مجیدی و ملاقلی پور ببینیم. در حال حاضر کسی سراغ این دست فیلم ها نمی رود و سیاستگذاری های غلط باعث بروز این اتفاقات شد.
وی افزود: برای بازگشت به مولفه های جهانی مشکلی از لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری نداریم؛ بلکه مشکل ما در سطح مدیریت کلان است. ما هنوز به این باور نرسیدیم که برخی از آداب و فرهنگ ایرانی خود را به جهان معرفی کنیم. ما فرهنگ های زیبایی در حوزه های اسطوره، کوچ و مفاهیم دینی بسیار داریم که کم از آن استفاده کردیم. اگر هم از آن استفاده کردیم مانوری روی آن داده نشده است. اگر به جشنواره فجر دو سال قبل نگاه کنیم، می بینیم الگوی خاصی برای معرفی نداریم و فیلم ها به شدت پریشان و از هم گسسته است، اما آن را تشویق می کنند و به آن جایزه می دهند. این ها همه بی هویتی است و انگیزش صحیحی در حوزه فرهنگ به وجود نمی آورد. همه این ها باعث می شود، ما یک عقبگرد نامحسوس داشته باشیم.
این فیلمساز یادآوری کرد: ساخت فیلم هایی نظیر آثار آقای فرهادی خیلی زیاد اتفاق افتاده و انگار ساده است که دوربین روی دست باشد و اتفاقات به صورت دایره ای دنبال شود. قرار نبود سینمای ما این طور باشد و امروز، در حال فاصله گرفتن از معیارهای اصلی هستیم، اما عمدا به سمتی رفتیم که معرفتی در سینما وجود ندارد و همه چیز بر پایه دروغ است. معتقدم همان قدر که باید خوبی را ببینیم، باید بدی را هم ببینیم. چطور می شود که آقای مجیدی زیبایی ها را می بیند، اما دیگر فیلمسازان نمی بینند.
بهمنی با اشاره به داشته های کشورمان گفت: ما حافظ، سعدی و ملاصدرا داریم که از آن استفاده نمی کنیم، اما فیلم هایی که در جشنواره وجود دارد، به نحوی است که آدم ها را عقب افتاده نشان می دهد و همه اتفاقات در سیاهی شکل می گیرد.
علیرضا رئیسیان:
برنامه ریزی در سینما برای جهانی شدن وجود ندارد
علیرضا رئیسیان، کارگردان و تهیه کننده نیز در رابطه با اینکه چطور و چگونه می توانیم به مولفه های جهانی شدن سینما نزدیک شویم، به بانی فیلم گفت: مهم مضمون درونی فیلم است که باید فراگیر و جهان شمول باشد. اینکه فیلمی در جهان دیگری شکل بگیرد و گروهی از دیگر کرات به آنجا بیایند و بخواهند آنجا را دگرگون کنند، مسأله نیست. اما اگر مضمون این فیلم ها به گونه ای باشد که نشان دهد بشر امروز را چه خطراتی تهدید می کند، احساس مشترک ایجاد می کند. علاوه بر این، موضوعاتی مانند جنایت و تجاوز که در شهرنشینی همه آدم ها با آن درگیرند، مسائلی از این دست هستند. در حقیقت به نوعی ذائقه خودتان را دارید، اما به آن طعم جهانی می دهید. در این صورت مهم نیست فیلم در شمال اروپا اتفاق بیفتد یا در گذشته تاریخی باشد. شاید شکل ظاهری فیلم های تاریخی به هیچ عنوان شبیه ما نباشد، اما مسائلی از قبیل جنگ قدرت، فساد، قبیله گرایی و خشونت را مطرح می کند که جزو موضوعات قابل درک برای همه است.
این کارگردان یادآوری کرد: فرمی که برای گفتار و نمایش فیلم انتخاب می کنیم، جزو قدم های بعدی است که آیا چیزی است که بیننده امروز در هر نقطه از جهان به آن توجه دارد یا نه. به نوعی می توانیم بگوییم ساختار فرمی و نوع گویش ما می تواند کاملا خاص باشد اما در عین حال از دغدغه ها و مسائل بشر امروز غافل نباشد و از آن صحبت کند. اگر هم شکل ظاهری آن متفاوت است، اما به گونه ای باید خودمان را درون آن پیدا کنیم. به طور طبیعی ساخت این نوع فیلم ها سخت تر از فیلمی است که تنها برای مخاطب کشورمان می سازیم. همین مسائل سینمای داخلی و بین المللی را از یکدیگر جدا می کند.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا تولید سالانه فیلم ها با اوج و فرود بسیاری همراه است و زمانی چند فیلم از فیلمسازان شاخص داریم اما در سال های دیگر گاهی فیلم شاخصی از همان فیلمساز هم دیده نمی شود، عنوان کرد: من فیلمسازان کمی می شناسم که هرسال فیلم خوب بسازد و این تقریبا نشدنی است، چون باید استانداردهای سینمای خودمان را حفظ کنیم اما تنوع و تکثر را هم در نظر داشته باشیم. به طور کلی، در سینمای ایران مانند خیلی از مسائل مدیریت چندان نقشی در برنامه ریزی ها ندارد که نگاهی برای تولیدات جهانی داشته باشیم. به همین دلیل معمولا اتفاقات خوب برای سینما بر اثر دست به دست هم دادن مولفه های مختلف است. به همین دلیل ممکن است در یکسال چند فیلم جهانی داشته باشیم، اما در سال های دیگر هیچ فیلم دیگری نداشته باشیم، چون فاقد روح برنامه ریزی هستیم.