اسطوره سازان تمدن ایرانی

مرکز رسانه ای اسطوره سازان تمدن ایرانی براساس دغدغه ی قهرمان، الگو و اسطوره سازی و پاسخ به کمبود منابع تصویری از قهرمانان، الگوها و اسطوره های دینی و بومی مورد نیاز نسل جوان و جامعه امروزی، با رویکرد تولید آثار تلویزیونی و سینمایی در ساختارهای داستانی، مستند، آموزشی، انیمیشن و سریال های تلویزیونی فعال شده است
همچنین در حوزه توزیع و پخش آثار سینمایی و سینما مارکتینگ فعال است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها

۲۳ مطلب با موضوع «تبلیغات سینمایی :: سینمای فرانسه» ثبت شده است

انسانِ گذشته با برگزاری آیین هایی سعی در جلب نظر و رضایت خدایان داشته و از دل همین آیین ها و تصورات، داستان های اسطوره ای شکل گرفته و ثبت شده است. از سوی دیگر زمانی که انسان به عصر خردباوری میرسد با وجود اعتقاد نسل به نسل، وجود خدایان و اساطیر را به مرز انکار میکشاند و خود را موجودی دارای توان مبارزه با قدرت های گاه ظالمانه خدایان متعدد میبیند و در همین نقطه است که قهرمانی انسانی متولد میشود. انسان داستان پرداز برای قدرتمند شدن این قهرمان یا او را از نسل خدایان (نیمه خدا) میپندارد و یا قدرتهایی فرازمینی را به وی نسبت میدهد و البته همواره بر جنبهی انسانی قدرتمند او تاکید دارد. انسانها با وجود گرایش پیشینیان خود به داستانها، اسطوره و تمایل به باور آنها با دخالت علم در دوراهی باور یا عدم باورپذیری قرار میگیرند و شاید به همین سبب این فیلمها دارای جذابیت بالایی هستند. اگرچه در این دوره نیز شاهد هستیم که گاهی علم از توضیح بعضی مسایل ماوراءالطبیعه باز میماند و اساطیر، قهرمانان و یا حتی جادو، همچنان جایی در میان مردم دارند، با این وجود گویی مردم دیگر حاضر به پذیرش سلطه نیروهای مافوق طبیعی نیستند و وجود آنها را نفی میکنند.

سینما برای نمایش مضامین کهن در قالب انگاره های نیرومند معاصر از الگوهای زمینی کمک میگیرد؛ خدایان را به شکلی زمینی و گاه حتی با لباسهای امروزی نشان میدهد. البته نکته جالب توجه این است که در فیلم هایی با مضامین اسطورهای خدایان، به خصوص خدایان یونانی، با پوشش مخصوص دوران کهن، با زره، شنل و غیره نشان داده میشوند و فرقی نمیکند که بروز این اسطوره در زمان گذشته یا در زمان معاصر باشد.

سینما برای نشان دادن ابهت خدایان و تمایز آنها از انسانها، دست به دامان استفاده از جلوه های ویژه بصری و همینطور دکورهای عظیم و با شکوه شده است؛ مانند شکوه سرزمین اَسگارد در فیلم ثور. همچنین سینما بر طبق عادت خود به نمادپردازی اهتمام میورزد که این نمادپردازی را در اشکال مختلف دکور و وسایل سرزمینهای اسطوره ای تا رنگهای لباسهای شخصیتها میتوان دید. به عنوان مثال، استفاده مبرم از رنگهای طلایی، سرخ و نقرهای که به نوعی رنگهای سلطنتی به شمار میروند، برای قهرمانان مثبت فیلم ثور و غالب فیلمهای اسطورهای و رنگهای سرد، تیره و اشکال تیز و خشن برای مردم و سرزمینهایی که قرار است نقشی منفی را به عهده داشته باشند.

سینما تاثیر اسطوره را بر زندگی انسان اجتناب ناپذیر عنوان میکند و سعی دارد اتفاقات اساطیری را با زندگی امروزی پیوند بزند؛ در این فیلم نحوه حضور شخصیت ثور در زمین برای محققین به عنوان نوعی اتفاق جوی قلمداد شد که این موضوع در ذهن مخاطب جستجوگر و خلاق باعث ایجاد جرقهای میشود: هر اتفاق جوی در پشت خود نوعی اسطوره به همراه دارد که شاید عقلانی و منطقی نباشد، اما از آنجا که انسان همواره به داستان پردازی تمایل دارد، سبب میشود که حتی برای لحظهای این باور در ذهن مخاطب پرورانده شود.

استفاده از ابزار به عنوان عامل برتری و نیز جادویی در اساطیر همواره حضوری پررنگ دارد. این ابزار خاص است که به اسطوره جدید «اسپایدرمن» اعتباری قهرمانانه میبخشد. در داستان ثور، ابزار، چکشی است که مانند بومرنگ عمل میکند و قدرت تخریبی بسیار بالایی دارد. در اساطیر، قهرمانان دارای چنین ابزاری بوده اند. چکشِ میولِنِر از آنجا که به قهرمان باز میگردد، نشانه ای برای قدرت تحلیل نرفتنی محسوب میشود.

از طرفی دیگر میتوان مشاهده کرد که پیشرفت تکنولوژی به فیلمسازان امکان میدهد تا بتوانند هرآنچه را در اساطیر مییابند، به راحتی ساخته و تصورات خود را روی پرده بیاورند. در واقع سینما بهترین رسانه برای به تصویر کشیدن مقولاتی است که قرنها و نسلها در تصور مردمان جا خوش کرده است.

در این نوشتار تلاش شد تا به علل زنده نگه داشتن اسطوره و تلاش برای بازنمایی آن به شکلی گسترده، پرداخته شود. همانگونه که گفته شد اساطیر میراثی از گذشتگان هستند و پرداختن به آنها و شناسایی و باز نمایی آنها به نحوی که مخاطب را جذب کند، در این زمان شاید فقط از عهده رسانه ای مانند سینما برآید.

درپایان اینگونه میتوان نتیجه گرفت که اسطوره های اروپایی و اسکاندیناوی به دلیل بیشتر شناخته شدن به عنوان منابع پایان ناپذیری مورد استفادهی نویسنگان و سازندگان فیلم ها قرار گرفت تا اساطیر تبدیل به منابعی سرگرم کننده شوند که انسانها را برای لختی از زندگی روزمره دور کنند و در دنیای پر پیچ و خم خود غرق کند. اسطوره میتواند در لایه ای از حسی خوشایند و قهرمانپرور انسانها را به مفاهیم والای انسانیت از قبیل امید، عشق، خانواده، وطن و صلح که روز به روز در حال کمرنگ و فراموش شدن است، نزدیک کند و یادآور شود که انسانها برای چه هدف والایی به دنیا آمده اند و تنها راه جلوگیری از نابودی بشر، زنده نگه داشتن مفاهیم انسانی است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۰۸:۵۹

اساطیر اروپایی

اساطیر اروپایی شاملِ اساطیر مناطقِ یونان، اسکاندیناوی، روم، دریای بالتیک، ژرمنها، فنلاندیها، اسلاویها و سِلتیها می شود که دارای ریشه های مشترک فراوانی هستند. با توجه به ضرورتِ موضوعِ پژوهش و نمونه های موردی، به توضیحی دربارهی اساطیر اسکاندیناوی اکتفا میشود.

اساطیر اسکاندیناوی

در این اساطیر، خدایان در دو گروه «ایزیرها » و «ونرها » جای دارند. شناخته شده ترین خدایان، متعلق به نژاد ایزیر تعلق هستند که در رأس آنها «اُدین »، نیای پادشاهان اسکاندیناوی، قرار دارد و سایر خدایان معمولاً فرزندان وی هستند. نخستین آنها «ثور »، خدایی جنگجو و پشتیبان ایزیر در مقابل دشمنان طبیعی آنها، غولها است. چهره رازآلودی به نام «هایمدال » نیز وجود دارد که مراقب و منادی نیروی نهایی است و به زندگی خدایان در این جهان پایان میدهد. او نگهبان ایزدان است و در روز آخر در شاخ خود خواهد دمید تا رسیدن نیروهای دشمن را خبر دهد. هایمدال دشمن ابدی لوکی نیز هست و در پایان جهان با یکدیگر مبارزه میکنند. «لوکی  » شخصیتی گیج کننده دارد؛ نیمی خدا و نیمی شیطان است، او را فرزند غولی به نام فاربائوتی میدانند (پیج، ۱۳۸۷، ۲). مشخص نیست که لوکی به کدام نژاد از خدایان تعلق دارد.

در کنار ایزیرها ، خدایان نژاد وِنر زندگی میکنند که به خدایان باروری و ثروت معروف هستند. به اعتقاد دومزیل ، پژوهشگر فرانسوی، وِنرها خدایانی کم منزلت و ارمغان آور سلامتی، جوانی، باروری و خوشبختی بودند. این خدایان عبارت هستند از: «نیورد » خدای دریانوردی، ماهیگیری، داد و ستد و ثروت که با غولی به نام «اِسکادی» ازدواج میکند و صاحب فرزندانی دوقلو به نام «فریر» و «فریا» میشود. فریر خدای هوای خوب، محصول، صلح و رونق است و با غولی به نام «گِرد» ازدواج میکند. فریا پایه و اساس آوازهای عاشقانه و مسایل مربوط به دلدادگی است. افزون بر ایزدان، گروهی از باشندگانِ فرا طبیعیِ کهتری نیز در کوهها، صخره ها، باتلاقها و جنگلها ساکن بودند که به آدمیان کمک کرده و صدمه نیز میزدند. این موجودات شامل: کوتوله ها، نورنها ، جادوگران، والکیریها  هستند که بزرگترین آنها ایکتونها  (غولها) بودند.

در پایان عصر وایکینگها ایزدان در مکانی به نام «اَسگارد » تحت فرمانروایی اُدین سکونت داشتند. در کنار اَسگارد دو ناحیه دیگر به نام «جوتونهایم »، منزلگاه غولان و «هِل»، قلمرو مردگان وجود داشت. این سه قلمرو زیر سه ریشه درخت کیهانی به نام «یگدراسیل» قرار داشت که خود در مرز کیهان روییده بود. زمین میانی یا منزلگاه انسان با پُلی از رنگینکمان به نام «بیفروست» به قلمرو ایزدان وصل میشد . اَسگارد را میتوان با عظمتِ اُلمپ در یونان مقایسه کرد.

بررسی فیلم ثور۱و۲

فیلمهای ثور ۱ و ۲، محصول سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ میلادی، اثر کمپانی مارول  است که به نوعی به ساخت فیلمهای قهرمان محور و اسطورهای شهره شده است.

در این فیلم دنیای معاصر خردگرا و ماشینی که با دیدی داستانی و افسانه گون به اساطیر مینگرد، در ارتباط تنگاتنگ با خدایان و اساطیر کهن قرار میگیرد.(تصویر ۵-۱) باور جزمی و عقل محور انسان معاصر دچار تزلزل شده و دستخوش تغییر میشود. اساطیر از ورای کتابها و نمادها به زندگی روزمره آورده میشوند و خاطراتی کهن را زنده میکنند. فاصله بین انسان و خدایان برداشته میشود، و انسان به عصری باز میگردد که خدایان هنوز انتزاعی نشده و ملموس، باورپذیر و دارای برخی ویژگیهایی انسانی هستند. انسان دیگر موجودی جدا و فاصله گرفته از خدایان نیست. عقل، محوریت خود را از دست داده و احساس، خیال و نیروهایی ماورایی با زندگی خشک و عقلانی انسان معاصر ترکیب می شود و رنگ و جلایی جدید و در حقیقت کهن به آن میدهد.

در فیلم ثور ۱، داستان با زندگی عادی قهرمان که فیلم نیز به نام او است، آغاز میشود . ثور، فردی مغرور با سودای پادشاهی است که در سرزمین باشکوه اَسگارد، یکی از نه سرزمین اسطوره ای و قدرتمند، زندگی میکند. وی به دلیل غرور و نافرمانی، به خواست پدرش اُدین، فرمانروای بزرگ اسگارد، به زمین تبعید میشود. تمام قدرتهای ثور که در فیلم با اسلحهی شخصی وی که چکشی به نام مولینر است، نشانه گذاری شده از او گرفته میشود و از اینجا سفر قهرمان آغاز میشود. آشنایی وی با دختری دانشمند و رخدادهایی که پیش میآید، سبب پختگی او میشود. از سوی دیگر در زادگاه او، نابرادری ثور، لوکی، با رخ دادن وقایعی تبدیل به دشمن برادر خود و ضدقهرمان میشود. لوکی، اهریمنی را برای از بین بردن برادرش به زمین میفرستد تا بتواند جایگاه پادشاهی پدر بیمار خود را تصاحب کند. ولی متحدان ثور به یاری وی میشتابند و فداکاری او برای مردم زمین باعث میشود که به نوعی تطهیر شده، قدرت از دست رفته خود را بازیابد و اهریمن را نابود کند. حال نوبت فداکاری بزرگتر، دل کندن از دختری است که باعث همه این تغییرات درونی شده است. ثور به سرزمین خود بازگشته و با برادرش به نبرد برمیخیزد. لوکی قصد از بین بردن یکی از سرزمینهای نه گانه را دارد، ولی ثور مانع میشود و آخرین فداکاری قهرمان در این مرحله صورت میگیرد، چرا که ممانعت از نابودی سرزمین باعث از بین رفتن تنها پل بین سرزمینها و راه بازگشت ثور به زمین میشود. در پایان این جدال، لوکی در ظاهر کشته شده و شادی و امنیت به سرزمین اسطورهای باز میگردد. اما قهرمان شادی خود را از دست داده است و فیلم در حالی به پایان میرسد که ثور در انتظار روزی است که بار دیگر به زمین بازگردد و دلداده اش را ببیند.

بررسی فیلمهای ثور 1و2 به قلم سلاله خیری نیا بانی فیلم (بخش اول)

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۴

"تمام چیزی که ما داریم یک عمر است و به شکلی که به زندگی کردن اعتقاد داریم آن را سپری می کنیم. اما قربانی کردن چیزی که هستید و زندگی بدون اعتقاد، سرنوشتی ترسناک‌تر از مرگ است"   ژاندارک

تولد و سنین پائین

ژاندارک در سال 1412 در دومرمی فرانسه متولد شد. افسانه‌ها می‌گویند او با نشانه‌های خجسته‌ای که برای پیش‌بینی پیروزی ملی بود متولد شد. با این حال، چیزیکه بیشتر قطعی است این است که او در یک خانواده‌ی فقیر متولد شد و از خصومت طولانی میان انگلیس و فرانسه آسیب دید.

ژاندارک از سنین کم حساسیت و اعتقادات مذهبی را نشان می‌داد. دوستان او درباره اش گفته اند:

"او به راستی نسبت به خدمت به خدا و مریم مقدس متعهد بود."

دیدن تصاویر عرفانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۱۳